یک:

سیزده روز گذشت و سال من و تو نو شد ...

سیزده سال می گذرد که تو لعنت می فرستی به سال اول دیدار !!!

دو:

چقدر ساده بودند دختران گذشته به رسم سبزی و گره خوردن ...

دل پسران امروز ...به بینی خوکی و عروسکی و لب های پرو تز می لرزد !!!

سه:

آش رشته و رشته پلو و کوکوی رشته ...

خلاصه رشتیم عشق خویش به دل تا سیزده بدر کنیم !!!

چهار:

دلم سوخت که پایم شکست و سیزده نداشتم ...

تا دوازده که دیروز بود می پریدم از دیوار خانه ی تو ...



پنج:

هزار سیزده جمع کنم هم به سیزده رقیب نمی رسد ...

با پرادو آمده تا دل بنز مرا تکه کند و ببرد ...

شش:

مزار شش گوشه ات را آورده ام به تهران خویش ...

من دلی دارم که عشق حرم تو ...درون ان ساکن شده است ...

هفت:

سیزده بار خریدم النگو و گفتی کاش مثل مال مریم بود ...

تو یگ بار شوهر مریم را نشانم نداده ای تا بکشم این مرد موفق و پیروزرا !!!


هشت:

ترامپ نشسته بود که فهمید سیزده بدر گذشت ...

دعواکرد با مشاورانش که :دختران دم بخت زیاد داریم !!!

نه:

پراید رفت و گره زد کنار فرحزاد سبزه و نیت کرد ...

سال بعد پورشه خر شود و بیاید و خواستگاری کند از او ...

ده:

یعنی از بدجنسی می گیم که اشغال می ریزیم ؟نه!می گی می ریزی چون جریمه ها زیاد شده !!!

و لعنت به نسل فردا بذار بکشن مثل ما !!!

اشغال می ریزیم و کنار رود خونه "ببخشید شماره یک و د. چه جوری به عمل می آریم ...معلوم نیست !!!"

تابلو عبو رگاو از جاده داریم !!!ولی یه تابلو نداریم که بگه آقاجان این جا جای گردشگری نیست !!!

دیروز تو شهر "دلیجان"رفتیم جهت وضو و نماز ...پلاستیک مشکی گذاشته بودن برای کودک و اینها ...

ولی بی حیایی بازم بود ولی عین دسته گل سرویس های بهداشتی رو نگه داشته بودن ...

روستای "جزه "هم همین طور اگه بخوام نمره بدم به شهرو روستاهایی که شرایط خرابکاری رو از طرف مقابل با رعایت احترام می گیرن می دم ...

"تو جاده های کویری یک هزارم جاده های شمال هم پول خرج نمی کنیم "...

ما باید طبیعت رو بذاریم کنار و مشکلمون که ناشی از ذهن مون میشه درست کنیم ...مشکل مون با شهرداری و دولت و راهنمایی و رانندگی و....جدی می گم اونوقت طبیعت م درس میشه !!!


یازده :

ممنون!دوستون دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه"نقل قول از خاله های تلویزیون"