بی شمس

ادبی

۲۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

فیلم عروسی!!!

یک:

سراب توی چشم های تو غلت می خورد ...

من تشنه بودم و حریص یک جرعه ازآن ...

دو:

کی می داند به خاطر تو ...چراشعر می گویم ...

تو که جدی ترین فرد و دانایی ...به این حرف ها زیاد می خندی !!!

سه:

توی دلم مادری می غلتید و بالا می آوردم ...

بوی هرچه نامرد بود که به حس مادری می خندید !!!

جهار:

من به داستان داوود نقد دارم ...

چطور است که آهنگری ...می شود خوش صدا ترین مرد دنیا؟

پنج:

توی آغوش یوسف افتادن ...خطای بزرگی بود ...

نیفتاد کسی.

انگار گرگ ها می دانستند که باید خودشان لباس خویش را بدرند!!!

شش:

مزار شش گوشه ات بوی ولایت علی (ع)می دهد هنوز ...

آن جا که تنها خوابیده ای و زائران نجف بالای سرتو بال می زنند ...


هفت:

موی سر تو کشیدم و گفتی کچل شدم !!! 

از بس که رنگ تیره ی موی ام....طلا کشیده ای !!!

هشت:

ترامپ خوابید و خواب پاپ دید ...

رویای صا دقه بود ...ملکه ی بریتانیا تولد گرفته بود و لندن می خندید!!!

نه:

پراید:

بوگاتی سفیر سندروم داون می شی؟

بوگاتی:

چراکه نه؟به خاطر من دنیا تکون می خوره !!!

مامان بنز:

وا بوگاتی ...انقدر مشهوری ؟!!!

بوگاتی:

مامان جون چرا باور نمی کنی ...من هنرپیشه ی فیلم عروسم!!!

ننه خاور:

یا خدا!بچه ها فیلم عروسیتون رو گذاشتید تو اینترنت ؟!!!آبروی بیوک رفت!!!

مامان بنز:

بابا مامانی ...ننه جون !قبل باباش پول داده بود هنرپیشه بشه ...

ننه خاور:

ببین بنزی!داری با اعتقادات من بازی می کنی !!!

مینی بوس:

هنرپیشه اول فیلم عروس خانم کریمی بود ...من ساکتم!!!

ده:

خوبه که یه جاهایی گرونی شده ...جدی میکم!!!

مردم فهمیدن اسراف نکنن !قبلا ها اینجوری نبود ...ولی بازم هست ...از هرشب تهران ...از غذاهای مونده تو رستوران ها و این ور و اونور که بعضی ها دلشون نمی خواد به کسی بدن که غذا ارزون شه!!!

یه شهر مثل شیکاگو رو می شه تغذیه کرد ...عیبی نداره!!!


یازده:

رهبرم ...

میدان عشق تو به اندازه ی ایران ...

صدبار نشستم ...

وگرنه وعده ی مهمانی جاهای دیگر دنیا فراوان بود ...

دوازده:

یه نفر منو با عشقش متعجب کرد ...همین هفته ی گذشته ...اسمش مریم خانمه ...خدا بهش سلامتی بده ...

بلد نیستم اونجوری باشم ...واقعا می گم ...

سیزده:

عاشقتونم ملت ...

چهارده:

یه کوچولو خدارو صدا کردیم دیگه نعوذو بالله یه لیست جلوش گذاشتیم 100 صفحه ای اگه خودمون جای خدا باشیم می گیم مارو چی فرض کردی....


۲۹ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۵۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

من عالم عشقو ...به عالم نفروشم!!!

یک:

درون من ...همه خالی ست از هوای عشق تو ...

جان کبوتری ام اما...دراوج آسمان تو ...بال می زند...

دو:

کنار یوسف نشسته ام که هوای عشق بگیرم ...

من بیمارم و شفای دو چشمم ...بوی یوسف است ...

سه:

زلیخا پیشانی به خاک زد و مسلمان شد ...

چراکه معجزه ی یوسفش ...خراب کردن دنیایش بود !!!


چهار:

لیلا بمیر و زنده شو با عشق امیر خود ...

هرچند که جان تو ...نمی ارزد!!!

پنج:

دندان های طلایت حالم را به هم می زد ... 

بوسه آزاد است ...ولی دیگر با کدام لب؟!!!

شش:

مزار شش گوشه ات جای من بود سال ها ...

خوب می دانستم که خواب تو را دیدن ...عین واقعیت است ...


هفت:

رفته ایم از ولایت عشق تو یا امام رضا(ع)...

ولی در ولایت خود ...تبلیغ گر عشق توایم !!!

هشت:

ترامپ آرام نداشت و با مغول ها دوست بود ...

نشستند روی اسب و خود چین به اشان گفت:بفرمائید!!!

نه:

پراید:

مامان جعبه ابزار من کجاست؟بو گاتی مریض شده...

مامان بنز:

گذاشتم پشت تخت بوگاتی ...جلو چشمم نباشه!!!

بوگاتی:

منوبکشیدم ارثیه ام به شما نمی رسه !!!

بابا پژو:

دخترم تب داری دوتا قرص بخور ی حالت جا می ره!!!

مینی بوس:

حالا من ساکت باشم؟!!!

ننه خاور:

واللا عروس اولمون فراری انقدر قرو فر نداشت که تو داری ...الانم با شوهرش تو دوبی دلاردرمی آره...

بابا بیوک:

بدنه ی ما سالم بود خانم...اینارئ با دستگاه می چلونن ...تازه یه سالشه وارفته...

مامان بنز:

صلوات!!!

ده:

رهبرم...

کوچه هایمان ...شهرهایمان ...کشورمان پراز عشق است ...

تو پر کرده ای از عشق ولایت ما را با ولایت خود ...

یازده:

رفتن برام سربیارن ...کلاه آوردن تورو خدا دنیارو میبینی؟!!!

دوازده:

مخلصتونم


۲۷ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۲۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

در رکوع تو هزار فرشته ...خدا کند که به این عشق ...حسادت کنند انسان ها...

یک:

رفتم و سیاه پوش کوچه ها برای تو بود ...

بعد از تو ...چه بهتر که در میان بیابان ها ...می گشتم ...

در ربذه ...

وجنون را میان شن های صحرا تقسیم می کردم ...

رفتم ...

نه این که بعد تو کسی نمانده باشد ...

بعد از تو علی (ع)دیگر تکراری نداشت ...

چشم هایم را بسته بودم ...که چنین غمی را نبینم...

 ...علی(ع)...

دو:

سوختم...قدر تو ندانستم ...حتی لحظه ی مرگ خودم !!!

روح بودم ...نام تو در تیره گاه قبر من ...خورشید شد ...

سه:

باور نمی کردم که نامت یا علی (ع)تاثیر گذار باشد ...

دستم که بسته بود به نارفیق گفتم یاعلی(ع)...گفتش که هستم!!!


چهار:

فاطمه (س)زودتررفت بعد پدر ...

چون دیدن مزارعلی (ع)کار خدا بود ...فقط!!!

پنج:

تقسیم نشد علی به حسن و حسین (علیه السلام)...

هرکدام شیری شدند و جای پدر میان شیعه و غیر شیعه به جای گاه خود مشغول...

شش:

مزار شش گوشه ات حسین بن علی (ع)قیامت است امشب ...

پدر با فرشته های مقرب قرار زیارت دارد ...



هفت:

نه نمی گویم به کسی که اشک ریختم هر شب ...

ولی توکلم به عشق تو بود ...دلداریم می داد به صبر ...

هشت:

چه شخصیت ها که از زمان گذشته میان ماست ...

ما شیعیان چه کم داریم ...که تصویر ترامپ میان ما خوب باشد !!!

نه:

پشت پراید ها ...پشت بنزها ...پشت بو گاتی ها ...پشت فراری هایمان می نویسیم از تو ...

خلاف باشد که هست !!!

مثل جت میائییم سوی تو و امثال تو !!!

ده:

به ما بد عهدی شد اون موقع که بنی امیه چشم نداشتند عشق مارو به آل علی (ع)ببینند ...چون ملت ما شعور داشته و داره و فرق بین احترام و بی حرمتی رو می فهمه ...

نگاه علی (ع)مارو از موالی و شهروند درجه ی دو بالا آورد ودر اسلام به جای گاه برابر با برادران دینی قرار داد و ما وفادارترین بودیم ...وهستیم ...

ظلم همیشه دوره داره و قدرت همیشه یکی بالاتر ...

ولی اون قدرت خدا اون قدرت لایزال خدا ...اهل ایمان واقعی رو خوار و ذلیل نمی کنه ...

یه کم که تاریخ رو ورق بزنیم می بینیم که مردم کشورمون چطور سیاستمداربودن و چطور به ما کمک شده که خودمون باشیم اون هم با عشق شیعه والا الان که الانه بعد چند صد سال زیر سلطه ی یه عده بودیم که نمی خام بگم واز اون گذشته با ستم باید سر می کردیم ...آل علی (ع)به ما قدرت یکی شدن رو هدیه دادن ...نه حتی از زمان صفویه بلکه خیلی خیلی قبل تر و بنی امیه در تاریخ گم شد مثل بعضی گروه ها که همین سرنوشت رو پیدا کردن ...

قسم به خدا که لطفش شامل حال ملت ماست ...باید مراقب باشیم ...


یازده:

رهبرم ...

سیاه روی نباشم به حق علی (ع)در اجتماع خود ...

آن گاه که تو فرمان می دهی و من ...توانا  باشم ....

دوازده:

امشب شب دعا ست و شب قدر ...

برا همدیگه خیلی دعا کنیم ...واز قدرت لایزال الهی بخواهیم که زندگی جمعی دنیا بهتر شه ...خدا میتونه ...تا حالا شده بازم میشه ...

سیزده:

دچار آفت وسواس نشیم ...وسواس فکری و عملی که شیطان رو خوش حال میکنه ...قاطع عمل کنیم ....


۲۵ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۳۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

شلیک هر گلوله خشمی ست که از تفنگ کم می شود ...سینه ام راآماده کرده ام تا تو مهربان تر شوی!!!

یک:

داروی مرگ دست پر از شفاعت تو بود ...

یک لحظه گمراه شده بودم ...کنار خانه ات به نیاز نشسته ...

دو:

مردم خلاص!

گفتی :چراآمده ای نوبتت نبود ...

گفتم:لعنت به کار عجله!...

بازگشتم...وکارت نوبتم سوخت...

سه:

مرگ توی جاده ها عادی ست ...

توی بازار کار عادی ست ...

توی تنگ ماهی ها عادی ست ...

سر کشتار گاه ها عادی ست ...

اما در دایره ی کوچک آدم های اطرافمان غیر عادی ست...


 لبم سوخت ...کاش نمی نوشیدم آن قهوه ی تلخ را ...

تلخی زیر زبانم رفت ...آن قدر که لبم سوخت ...

پنج: 

عاشق قدیمی ام رفت جبهه و شهید شد ...

خیلی راحت انتخاب نکردم ...نگاه کردم به  انتخاب اولی !!!

شش:

مزار شش گوشه ات را خریده اند دلبران ...

ولی ..انگار  ماهم کسی هستیم ...وقتی می گوئیم یاحسین(ع)...

هفت:

یکی از بد ترین و شاید به نظر من عجیب ترین آفت های ایمان غروره!!! بماند که خود غرور چیز بدیه ولی...آفت ایمان چیز دیگه ای ه...

با این همه تو روزای روزه داری...یکی همون اول صب افطار میکنه...یکی بعد از اذان ظهر ویکی همون موقع افطار ...

"من"کلمه ی بدی نیس ولی چیکار با مردم داریم...؟شاید یکی عذر شرعی داره...یکی اصلا مسلمون نیس...یکی بارداره...ازطرفی چه میدونیم کی نزد خدا مقربتره...من شما اون اقلیت ...اون بچه اون خواهر اون برادر ...

ایمانمونو به رخش می کشیم و اشکش رو در می آریم ...

اگه یه اقلیت برای یه محله قربونی کشته باشه و یه نفر افطارش رو بدون اینکه بدونه از اون خورده باشه و دعاش کرده باشه وطرف صدا از صداش در نیومده باشه و فقط خدا بدونه حکمش با منی که منت می ذارم و تو بوق می کنم چیه؟!!!

خجالت می کشم پیش بعضی ا ...

هشت:

ترامپ ...

گذشته ای از خط جنون و کسی نمی گوید چرا؟

خدارحم کند .که دیوانگی شایسته صندلی تو ...نبود!!!

نه:

پراید:

30 تومن نیاوران ...30 تومن نیاوران ...

پیکان :

10 تومن نیاوران ...10 تومن نیاوران ...

موتوری:

5 تومن تجریش...5 تومن تجریش ....

وبه این ترتیب بو گاتی و پراید رفتند تندیس و خرچنگ خوردند ...


ده:

رهبرم...

کورم و نابینایم و ناشنوا...

چه می دانم داستان های زیادی کنار من بوده و ...

راحت زندگی می کردم ...

یازده:

روزانه اتفاقات زیادی تو دنیا میفته ولی جدیدا در شهر لندن بیشتر شده ...واقعا متاسفم ...درد کشیده میدونه درد یعنی چی............ا

۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۴۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

:...بهرنگ علوی...آیا تو بازیگر خوش شانسی هستی؟!

یک:

سقوط مرگبار اشک های من ...

فاتحه ی غرور مرا خواند ...

"این جورجاهامعلوم می شود ...سواد و فهم چقدر فاصله دارند !!!"

دو:

چند بدبختی پشت هم سر آدم که بیاید ...

آدم می فهمد یا قبلا با خدا قهر بوده!!!...

یا دوباره باید با خدا آشتی کند....

سه:

زیر کت و شلوار درخت هیچ احساسی نبود !!!

فقط مغز گیاهی ...

قدرت شناسایی بهار از زمستان را ...دیکته می کرد ...



چهار:

بلوک آ...طبقه ی 4 زیر سقف مرده بودم ...

وپنکه ی سقفی عطرم راکه تازه ازفرانسه آمده پخش می کرد ...

وتلویزیون از خندوانه تمام نمی شد ...

واتوبان ها برای تعمیر تعطیل نبودند ...

قرار بود بیایی...وحالا تا کسی بفهمد ...طول می کشد ...

دیگر چه اهمیتی دارد؟!!!

پنج:

ای قمر جان ...دریای خاموش و سیاه ...

چشم بگذار و ...بگذار تا شمس من ...طلوع کند ...

شش:

مزار شش گوشه ات غریب نیست و قریب هست ....

آن قدر قریب که یک نفس ام ...فاصله هست تا آن جا ...

هفت:

کلاه آبی روشن روی سر دنیا به این گشادی ...

که وقتی راه می روی ...حس نمی کنی :جاذبه و اوزون و فضا پیما و موجودات فضایی هم ...غیر تو باشد !!!

هشت:

به به!آقای ترامپ...آمده اند تا کوچه ی بالایی...

چه جراتی !اگرش بریتانیای کبیر نباشد !!!

نه:

پراید:

آخه خواهر من ...تابستون میشه چرا شلوار تو کوبرو دارم ...

وانت پراید خواهر پراید:

هی !!!داداش من بارکشی می فهمی؟!!!تا حالا کسی منو زنونه صدا نزده ...جیگر وانتی ام!!!می فهمی؟!!!

پراید:

ای خاک برسرم که تو نمی فهمی!!!

بابا پژو:

خانم دکتر روزی دویست فقط به من میدن شما هم بفهم!!!

پراید:

بابا انقدر مادی نباش ...خونواده بوگاتی حساسن!!!

بابا پژو:

خو باشن!دخترشون با کلاس ای مدرک دکتری ماشین ا انقدر در نمیاره ...پاشو پاشو قرصاتو بخور ...

مینی بوس:

هنوز ساکتم !!!

مامان بنز:

جیگر وانتی !امشب اومدنی بربوگاتی از لوموند پیتزا شام بخر!!!


ده:

آن شب که ابن ملجم نخوابید ...سال ها بود که علی علیه السلام هم نخوابیده بود ....

نخوابیده بود ...در بستر پیامبرهم نخوابیده بود ...

در نزدیکی کعبه هم نخوابیده بود ...

درشعب ابی طالب هم نخوابیده بود ...

از غصه ی فاطمه (س)هم نخوابیده بود ...

اصلا علی (ع)بیدار بود ...آن قدر بیدار که خطبه هایش را سالیان بعد بخوانند و درک کنند بیداری یعنی چه؟!!!

بیداری یعنی 11ساله باشی و بفهمی ...و بفهمی عدالت یعنی چه؟!!!

نه اینکه هزار سال از مرگت هم بگذرد و مردم بگویند :آه ستمگر یادت هست؟چه مفت خوری بود ....

علی (ع)را می توان و فقط می توان به خودش تشبیه کرد ...

کسی که کودکی و بزرگسالی اش این طور گذشت که دردینی که به ن ایمان داشت ...مرد باشد و عاذل ...

یازده:

رهبرم...

در کوچه های شهر کسی سربازان تو را نمی شناسد ولی ...

چقدر آشنایند شهیدانی که از کوچه ها تشییع می شوند ...

دوازده:

شب های قدر دارن می ان .. ...

همدیگه رو دعاکنیم ...ببخشیم ...ببخشیم وببخشیم

ا

۲۳ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۲ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

ویران سرای دل را ...گاه عمارت آمد ....


بی قرار ...میان تولد های مکررتو ...هدیه ای نداشتم !

ومی دانستم ...سیاه بخت تا آخر عمر از جمع تو خواهم رفت ...

این بود که ...دست به "لاله اتان " را گرفتم و بردم ...

وتا آینده برای خودم ...تولد گرفتم ...

...........................................................................

کش آمد زمان و دریغ من به کوتاهی عمر روز !!!

طولانی نگاه می کردم و تو ...رفته بودی دانمشگاه !!!

..................................................................................................

چقدر دست هایت نگاه می کرد و حرف های قشنگ می زد ...

می گفت: بی نیازم و کارم شستن پنجره هاست!!!



چهار:

بین سیاهی شب تا صبح 4 ساعت است ...

باورکن ...که تلخی قهوه نمی گذارد که بفهمی !!!

پنج:

کلاس های زیادی رفتم و بین آن ها کلاس مجنون ...

همه صفر گرفتند عشق را و ایشان بیست شد !!!

شش:

مزار شش گوشه ات را خدای نگه داشته است ...

از هزار هزار بلا که باید برویم و دعاکنیم برای زندگی خویش ...

هفت:

سیاه و کبود شدی ابر تیره روز ...

زیر شلاق ماه ...

دوام آوردی و اشکت هم در نیامد ...

هشت:

آه ترامپ ..."مسئله این است :بودن یا نبودن "...

تفاوت بعضی ا این که دشمنی دنیارو در فضاهای بالای جو می بینن ...اونجا لیز می ذارن که زمینم بکوبن!!!

بعد بعضی ا ...

دشمن دنیارو تو چهره ی آدمای غیر مسلح!!!



نه:

پراید :

مامان ...من و بوگاتی داریم از این شهر می ریم ...ارثیه مون رو بدید !!!

مامان بنزبا خنده:

ارثیه تون رو مینی بوس و اتو بوس خوردن ...برو از مینی بوس بگیر !!!

باباپژو:

خدا لعنتت کنه به توام می گن اولاد ؟اول صبحی تو روی آدم وامیستی ارث می خای؟بذار کمربندم رو دربیارم!!!

مینی بوس:

زیاد شلو غش نکنید من ساکتم!!!

ننه خاور:

خو بچم رامگه !!!یه ذره او جمعتر بشینید ...سهمشون رو بفروشن بران ایتا لیا ...

بابا بیوک:

ای وای !اگه قرصاتو بوقتش بخورید ما راحتیم!!!

پسرم !100هزار تومن از تو جیبم بردار بوگاتی بره صافکاری!!!

ده:

خوش به حال اونایی که صله ی رحم و افطاری رو تو فامیل جدی میگیرن و همه رو دور هم جمع می کنن....

یازده:

رهبرم...

بسیار دست سرنوشت رقم می زند شهادت و ما ...

در این سرزمین کهن ...به چشم تو نگاه می کنیم ...

دوازده :

پرپر تونم!!!

۲۲ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۲۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

چگونه شرح دهم ...راز بی قراری دل....

یک:

به نگاهی فروختم ...جامه ی احساس !...

اکنون تمام شهر ببیند احساس مرا...کجاست حیای من؟!!!

دو:

رفتم میان سلسله ی موی تو گردش...

دستم کباب شد!تا نخورم دیگر از آن حس طلایی!

سه:

چقدر تنها بودم و ضعیف...

مثل کودکی که مادرش را دربازار شلوغی گم کرده ...

وهیچ اعتباری نیست ...به کسی که پیدایش کند و برگرداند ...

تو آمدی سوی من ......"امیر"


چهار:

رفتم بکشم خاطره هارا کنار رود ...

به سرخی خونشان تا خود دریا ...رسوا شدم نگو!!!

پنج:

فدای عشق تو ...نامم در آمد از دیوار!

نوشته بود بیابید فلانی ...به گمشدن رفته است !!!

شش:

مزار شش گوشه ات به نیت عشق از دور سلام ...

سلام سلام سلام ...به اهل بیت علی(ع)سلام...


هفت:

مردن برای من دریک لحظه اتفاق افتاد و مسلما همین طور است که عاقبت چطور اتفاق می افتد ..."نه آن که دل مان برای آن که میمیرد بسوزد که آخی فلانی این طور مرد و چنان شد ..."

بعضی حالت های عجیب برای برخی اتفاق می افتد مثل هدف ...وبعضی ها هم که نمی خواهم وارد شوم ...

دراین روز مبارک و خجسته که میلاد امام حسن علیه السلام است ...برای شهدای وطن که اصلا نمی شناسیم ...

که قطره ای اشک دریغ است ...صلوات و فاتحه بخوانیم و برای بی گناهان تازه درگذشته ...

که ذکرهمین ها روح خودمان را با دنیا صافتر می کند ...

هشت:

نرو ...آخه ترامپ داری کجا می ری نرو ...

داری به سمت گذشته ها می ری نرو!نننننننننننننننننننننننننرو!!!

نه:

پراید:

مامان !مامان!می خام قربون بوگاتی برم چیکارکنم؟

مامان بنزباخنده:

خوب برو!الان بابات سی ساله داره همین کارو می کنه!!!

پراید:

مامان!ده تا از قرصامو یه دفه خوردم!!!

بابا پژو:

ای خاک برسرت بگو امروزو می خاستم بخوابم روم نمیشه...اه عروس اوردیم!!!

مینی بوس:

به نظرتون من ساکت نیستم؟!!!

ننه خاور:

هشدار برای کبری 11رو دوباره بذار بیوک!!!این زندگی دیگه هیجان نداره!!!

ده:

رهبرم ...

ابرهای تیره ی خیال خیال های شوم می روند ...

چون آسمان تاب دعاهای صبح تو را نمی آورد ....

یازده:

به انرژی نگاه بعضی ام دنیا عوض میشه ...یه جوری که نمیشه باور کرد ...

مثل دعای یه بچه وقتی نگات می کنه و نمیدونه برای لوازم التحریرش تو از کجا اومدی... 

برای اون سقف خراب خونه کنج سیاهی که پدرش نمی تونست درست کنه ...تو از کجا اومدی ....

دوازده:

به افتخار شهدای فرهنگی /آموزش و پرورش/...شهدای مدافع حرمشون ...شهدای جنگ تحمیلی شون و شهدای انقلابی شون ...

دمشون گرم ...خیلی مخلصیم ...ارادت...


۲۰ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۲۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

به کوی دلبران راه ندارم ...چه کنم؟!!!

یک:

تلفظ صحیح نام من برای تو سوژه شد ...

آمدی که بگویی سیده ...گفتی ...سپیده خانم !به به!

دو:

درآمدی چوماه از پشت کوه های البرز ...

ابر سپید باران زای مشتی!!!

سه:

خدای را به وکالت گرفته ام که عشق تو ...

یک شب نه...تا آخر عمرم به قلب ماند ..."امیر"...


چهار:

برده ای نام مرا در خلوت خود با خدا ...

ای خدا مهلت بده تا خوب باشم ...با شما!!!

پنج:

بسوزد آن کلاس درس که لیلی دارد و مجنون !!!

که بیسوادی مردم برای همین قصه هاست !!!

شش:

مزار شش گوشه ات را بنا کرده اند شیعیان ...

ولی چه سود ...درس کربلا از فهم دیگران بسیار بیشتر است !!!


هفت:

شرکت های امنیتی مزدور "ثبت شده در کشور مبدا"دربعضی کشورهای بحران زده سود بسیاری می برند و البته ایدئولوژی خاصی آن نها را به جلو نمی راند جز در آمد ناشی از طرفداری .

چرا باید بعد فرا ملیتی یک کشور تحت تاثیر چنین شرکت ها و گروه های تجاری واقعی قرار بگیرد؟

 بی قانونی ناشی از بحران .

که البته بعضی دولتمردان درچالش های بین المللی خواسته و نا خواسته در گیر آن می شوند ...باید مراقب بود ...

هشت:

ترامپ مرا اخراج مکن می گویم:..

که کلاس تو به اندازه ی یک پنجم ...دبستان من است !!!

نه:

پراید:

بابا !بابا!نگین خانم مرد ...حالا پسراش دارن سر پرایدش دعوا می کنن!!!

مامان بنز:

وا!خدا بدور!خوبه مثل ما بوگاتی و بنز و پژو و مینی بوس و خاور و بیوک دوروبرشون نیس!!!

باباپژو :

پراید!بپر از سرکوچه دوتا کنجدی بگیر !!!قرصا مونده تو گلوم!!!


ده:

مهدی(ع)به دوش من گذاشتی وظیفه ای ...

آن عشق که باید می داشتم و دارم و خواهم داشت ...

یازده:

رهبرم ...

دارم قرار با خودم که هر گز نگویم دروغ ...

که عشق تو و وطنم راست ترین حرف من است ...

دوازده:

بنویس...امام حسن مجتبی (ع)بنویس ...زیارت کعبه رو برای همه ...

انشالله و امنین ...

سیزده:

مخلصتونم ملت ...


یه کم شوخی بدنیس ...بده؟!!!

۱۹ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۴۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

ای تو همیشه درمیان ...

یک:

زمستان می لرزید زیر کولر !

تابستان به یادش می آورد کودکان خیابانی را...

دو:

خندیدم و دو دندانت افتاده بود و با لثه...

می جویدی هنوز...کاغذهای نامه هایم را...

سه:

چند بفروشیم کتاب شعر هایمان را که بصرفد؟!!!

عشق مان هیچ صرفه نداشت ...با این گرانی دارو ...

هردو سرطان گرفته ایم!!!

چهار:

تشک کشتی کجا و تشک چمن کجا؟

هردو تشک اند ...اما"تشک تنبل ها"جداست!!

پنج:

زیربار غمت ای دوست سپید کردم مو ...

این دل برای تو پیر شد ...خودم غمم کجا بود؟

شش:

مزار شش گوشه ات ...قدرت فراوان داشت ...

تجسم شهادت تو ...شمشیر عدل می داد دست مهدی (ع)موعود ...

هفت:

ترس نداریم که مرگ ما ...شهادت است ...

اگرکه گرگ بیابان هم...با لباس جدید بیاید.............

هشت:

ترامپ بالای میزش ایستاده بود و می خندید ....

که رهبر ایران گفت:این صدای بلند برای تو ...

برای ما ترقه است ...می فهمی؟

نه:

پراید:

مامان یه راز بگم؟

مامان بنز:

یا خداچی شده؟!!!

پراید:

مامان چرا زن گرون قیمتی مثل بوگاتی برام گرفتی؟!!!

یه روغن موتور می زنه میلیون تومن باید بدم مگه من کیم؟!!!

باباپژو:

پسرم پاشو پاشو از نیاوران تا دوراه قپان بری برگردی یه بو گاتی دیگه ام می تونی بگیری!!!

مینی بوس:

من ساکتم نه؟!!!

ننه خاور:

جل الخالق!!!

ده:

دی شب یه نفررو خیلی دعا کردم ..."دکتر داروخانه"!!!اونم نزدیک نیمه های شب !!!

تازگی ا دارخانه ها می گن قرص مورد نظرتون رو ندارن ورقه ی دفترچه رو نمی کنن "با یه بهونه ای"بعد یه مقدار کم از دارو رو با اکراه و منت با قیمت آزاد می فروشن ...نکنید برادراو خواهرا گناهه.

آدمی که بیماری خاصی داره و داروش خاصه تن به این کار می ده ولی راضی نیست ....

یازده:

چشم هایت خمار بود و دست هایت فرفره !!!

یاد تمام زیبایی های عالم می افتادیم ...ماکه عاشق تو بودیم !!!

دوازده:

بگذار بخندم به دشمنی تو با خود ...

یکبار اشتباه کردی و شناسنامه ات به جای شناسنامه من...باطل شد !!!

سیزده:

دوان دوان نمی آئیم سوی تو مهدی (ع)جان ...

آهسته و پیوسته ...چراکه رنج عاشقی لذت است ...

چهارده:

بچه که بودیم صدام چه بلا ها که نمی خواست سرمون بیاره ...

هرچی گفتیم کسی باور نکرد تا خل شد و چاه نفت بوش رو تو کویت هدف گرفت ...

ماکه شجاع بودیم وزرنگ هیچ...

صاحب چاه نفت تو آمریکا چنون تکون خورد که هنوزم داره تکون می خوره ...

نکن برادر که یه وقت یه کارایی دوبل برعکس میشه !!!

۱۸ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۱۵ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

ازمورچه به مورچه خوار:بیا یه دونه ام ببوسمت!!!

یک:خیال بد کردی و من ضعیف را کشتی...
به خدای اعتقادی نداشتی وگرنه....می فهمیدی بعد من چرا...خودت مردی!!!
دو:
دوکلاس بیشترسوادندارم...ولی دنبال ستاره هام...
باذره بین به اسمان نگاه کردم ودیدم:...
ماه"متاسفانه"!شبیه توست!
سه:
خراب کردم سرزمین عشق راو دیگر...
کجابخوابم!!!که مادرزنم نفرین نکند!!!
چهار:
بین دو دست من خوب است که گردن و صورت حایل!
وگرنه هردودست روی هم افتاده بود و تو...اغوش نداشتی!!!
پنج:
کیلومترهادورتریک کلبه دارم...
که تو همین الان داری می سوزانی!!!
اماالان کجام؟
طبقه ی اخر پنت هاوسم که تو دستت به اش نرسیده!!!
شش:
مزار شش گوشه ات نسیم داشت نسیم...
که دل سوخته مان رااوردیم تاشفا بگیریم ودعا کنیم...
هفت:
بی اعتقادی دربرخی مکتب های قدیمی سخت گذرانده شد...
سیاستمدران بزرگ می دانستند جنگ خواهد شدولی می خواستند تاریخ جنگ را...به عهده ان هانگذارد...
درخلال جنگ عده ی زیادی سوختند...عده ی زیادی مردندوعده ی زیادی بی خانمان شدندوکشاورزی و دامداری ازمیان رفت...
وافروزگرموتورجنگ...عاقبت ازدنیا رفت وهمه چیز تمام شدودنیاسوگندیاد کردتاسازمان ملل راحاکم کند ولی ...چه سود!
اگراعتقادی بوداین همه سلاح وداستان های کشنده اتفاق نمی افتاد...ولی جالب !که عده ای سرسختانه بدنبال تکرار تاریخ اند ...به این امیدکه همان سلاح ها جای دیگری فروخته شود...فقط همین!
اه که قوت زمین های کشاورزی از لین رفته ودامپروری قبل از کشاورزی با ترکیبات شیمیایی امیخته شده وقدرت های ثروتمند وافروزگرجنگ هم به سلامت به در نخواهند رفت ...وداستان های عجیب علمی و تخیای سر از دنیای واقعی درخواهند اورد!!!
هشت:
ترامپ...سرش را بلند کرد ودید مغول ها دارند اواز می خوانند ...
وگوشه ی کاخش چادرزده اند وبچه هایشان دارند با تیرو کمان بازی می کنند گفت:this house for me!!!وچنگیزخان جلو امد و گفت:خفه!ماعادت داریم یهو می ریزیم!!!understand شد؟!!!
نه:
پراید:
بابابابا...من یه قابلیت جدید تازه تو خودم کشف کردم!
بابا پژو:
من حوصله ندارم!
مامان بنز:
بوگاتی به قربونت بره بگو!
پراید:
بابا من با بدنه ی 50کیلویی باسرعت 120کیلومتر بر ساعت می تونم تبدیل به موشک شم!!!
واگریه موتور جت به پستم نصب شه...می تونم تا قبرس یه ربعه برم!!!
بابا پژو:
غلط زیادی نکن!!!خانم روانشناس بچه رو عوض کن!!!
مینی بوس:
من ساکتم!
ننه خاور:
وا!!!!
ده:
رهبرم...
سراغ توراازیاران مهدی(ع)گرفته ام...
سخت می کوشی که ایران سرزمین مهدی(ع)اباد شود...
یازده:
مخلصتونم ملت

۱۷ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۱۷ ۰ نظر
سیده لیلا مددی