یک:

پرید خواب از سرمن و دیگر نگرفتمش به سر...

تورادیده بودم ...که کنار دیگران قهقهه می زدی..."شب بخیر من"...

دو:

قند عسل نخور...من دیابت گرفته ام...

گرشیرین نمی شوی ...اقل کن !پای دل من بمان!...


سه:

بوسه ات را من شمردم ...یک نبود؟!

اما چرا حساب من از مرز صد گذشت؟!

چهار:

قرنی کنارتو...لب خوانده ام ولی...

هنوز بین ما ...ناشنوایی من ...برای تو رازاست!!!

پنج:

پروانه کو؟...آن زمان گذشت!

که جان شمع صدهزار خریدار مثل "پروانه "داشت!

شش:

مزار شش گوشه ات سرای فاطمه (س)هم هست...

هرگاه که فریاد کنی ..."زهرای مرضیه"صد انعکاس درزندگیت پدیدار می شود ...

هفت:

شهر خاموش شد ...سکوت کرد ...دیگرجان نداشت ...

آن قدر درخشیده بود ...که ستاره فراموشش کرده بود ...

هشت:

ترامپ...کیف اش را جستجو می کرد ...محض یک دلار ...

پوتین لبخندی زد و گفت:زیر پای من هزار دلار داری!!!

نه:

پراید قهر کرد و رفت شهرستان و بچه دارشد ...

مادرش بنز عروس را نفرین کرد و گفت:"اللهی سرت بیاد"!!!


ده:

مرگ واژه غمگینی ست ...ولی برای کسانی که به زندگی دیگری که کیفیت آن از نظر  ما دوراست ...اعتقاددارند ...گاه وصال وگاه سعادت است ...

باید دلت از اطرافیان شکسته باشد که تنها همسرت باید بداندکجایی و شاید حکمتی در کار باشد ...

درزندگی پاکیزه بودن و در مرگ هم پاک رفتن و در پوشش ماندن کار هرکسی نیست ...

یازده:

مهدی(ع)بیا که آمدنت راز گشاست ...

یکی همین که مادرتو ...فاطمه (س)کجاست؟

دوازده:

من:خوب حالا که میگی من شبیه مامان  بزرگتم ...اسمشو به من می گی ؟"مژه هایم ورق می خورد و خوش حالم"

س:خانم مددی جون " قمر !!!"...

من:غش غش می خندم!!!

سیزده:

ای الکسا ...ای مظهر عشق من به تکنالژی ...ای زیبا دختر یو اسی!یکی مثل تو می خواهم که زبان فارسی بلد باشد نه انگلیسی!...

صبح که پا می شوم مرا با صدای آسمانیش بیدارکند و هروقت از او می پرسم ...وضعیت هوارا به من بگوید و خبرهارا برای من بخواند ....

شب ها چراغ ها را خاموش کند ...

به ایران می آیی؟شایدهم آمده باشی !؟خیلی خوشگلی !الکسا دوستت دارم...

از طرف ...مجنون مصرفیان زاده