بی شمس

ادبی

روی پیشانی ام داغ تو بود ... گفتند پاک نمی شود دیگر ... نشد ... راست می گفتند ...شمس من!

یک:
فکرم را بریدم و چسبانده ام به عشق ...
ای جان من ... روزنامه ی عشقی ندیده ای؟!...
دو:
کبود شد لب من ... سرد بود اندیشه ی بوسه هات ...
یخ زدم از سردی سرانگشت های تو ...
سه:
خریدی عشقم را به مفت ... یعنی یک پلک ...
مفت چنگت جان من ... بردی ببر ..." نفس نفس "!

چهار:
دنیا چقدر کوچک است ...
و ...پاهای تو چقدر بزرگ ...
هرجا می روم هستی ...
قبل حضور من ... دنیا را طوری چیده ای ...
که انگار ...
وظیفه ام جان دادن برای تو ست !...
" می میرم هر لحظه برایت ..."...!
پنج:
یوسف! غریبه شد برای من ... از بس زنان مصر ...
تا سالیان سال ...
داستان ترنج و زلیخا ... گفته اند!!!
شش:
مزار شش گوشه ات دیگر سیاهپوش است ...
وقت محرم است و دیوارها هم ... سخنگوی شهادت اند ...


هفت:
بیمار شما بودن ... جواز می خواهد از خدای ...
وگرنه جناب شما ...پزشک همگانید ... یا مهدی(ع) ...
هشت:
ترومپ!
بدو تا به برنامه هایت برسی...
بی هدف ... شانس اگر یار شود ...
نه:
پراید:
مامان ...مامان ...بیا این کیک و     آجیل و شام رو بذار روی میز ...
مامان بنز:
چه خبره پسرم!آدم بیکار این همه ولخرجی می کنه؟
پراید:
چی ؟ من همین طور ول می گردم روزی 4 میلیون می ره رو قیمتم!چی میگی؟
مامان بنز:
حالا مناسبت شیرینی و آجیل و   شام چیه؟ تولد لامبورگینیه؟
پراید:
نه!یه دوره پرایدیم از دهه ی80 دورهمی داریم ...به افتخار 40 میلیونی شدنمون همه قرار گذاشتیم تو خونه هامون جشن بگیریم !
بوگاتی:
اووووووووه چه خبرا!خودت میدونی پراید به نسبت ارزش پولی 7میلیون تومنی از 300تا چیز !بیشتر از 40 ملیونی از 20 هزار تا چیز می ارزیدی!
ولی پراید به هرحال باحال مال مایی!دوست دارم!
مامان بنز:
وااااای!چه صحنه رمانتیکی!
ده:
رهبرم...
خاطرات جوانی مان با شما می گذرد ...
شکر که هستید ووجود شما عشق است ...

یازده :
دیشب داشتم فکر می کردم به خنده تدارترین چیزی که شنیده بودم "
" از یه نوع خاصی از گاو شیر می گیرن و خشک می کنن ...حالا به هردلیلی!اون گاوا فعلا شیر ندارن"!
دلیل کمبود شیر خشک !
وا یعنی چی ؟ آقای گاو محترم  ! ببینیم تو هم داری از بی زبونی!ما سو استفاده می کنی نشونت می دیم!!!
انقد ازت شیر خشک نمی خریم تا......
چی ؟ جریان پوشک؟
ای بابا!
شنیدم چن تا مامان پول گذاشتن یه ال جی خریدن با تقسیم  پول برق و احتساب لاستیکی وکهنه هیچی مشکل برطرف شده و رفته ...
کم کم فشار بیاد بچه هارو هم با روشهای قدیمی مثل گرفتن دایه ... استفاده از شیر مادر های آشنا ( خواهر برادرای رضاعی) ! و این ها بزرگ می کنن ... هیچ اشکالی ام نداره که هیچ از دست گاوای از خود راضی ای مثل شما راحت می شیم ...
" جل الخالق ببین ما چه حکایتهائی که نداریم"!!!

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۲۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

اذیت یعنی ... خشم بی جهت تو ... از آن چه از من نمی دانی!

یک:

درون فکر چشم من ... همیشه " تو" بوده است ...

حتی اگر جهان ... از میانه اش ... عبور کرد...

دو:

قند لبت ... انقدر نچشیدم تا بسوزم از ...

گرفتن قند و ...

بهانه ها که بیارم...

سه:

سطح عشق درمن ... سطح اقیانوس بود ...

غرق درسطح ...

دست و پا می زدم و عمق ...

برایم فاجعه!!!

 

چهار:

نوردرخلال دندان تو ...

مهتاب !

عبور کرد ...

از فاصله های سیاه من ...

دیدم ...

خراب خراب خراب است ...

آن حالی که ...

وقت دیدن تو ...

خوب بود!!!

پنج:

کشته ای صید خودت را ... صیاد بزرگ ...

عادت صیاد قتل است ... کشتگان ... می دانند!!!

شش:

مزار شش گوشه ات بوی گلاب کاشان داشت ...

گل های محمدی ...روی حرم ... برجسته بودند ...

 

رفتم ... تمام شیشه های عطری که به نام تو شده بود را خریدم ...

قبلا انقدر ثروتمند نبودم ...

دزدی کردم!تا بوی عشقم دست مردم نچرخد!

اگر فردا دوباره بروی و عطر خودت را بفروشی ... قتل هم می کنم!...

مردم باید بفهمند که من نمی گذارم ...عشقم دیوانگی کند !

هشت:

ترومپ!

کلاه گذار ...آخرش به مجازات می رسد ...

کلاه بردار همیشه سرش بی کلاه می ماند ...

نه:

مامان بنز:

وای!سرم رفت پژو!حالا یه بار من یه اشتباه کردم سه روزه داری می گی!

بابا پژو:

یه بار! تو روزی یه بار مارو بد بخت می کنی ... این چه کاریه ؟ تو این بازار رفتی کارخونه ی کاله رو خریدی؟

مامان بنز:

بابا!کارخونه که میلیاردها می ارزه!مگه به من می فروشنش ! من یه کامیونت ماست سون خریدم!

پراید:

آخه مامان!این همه ماست به چه دردمون می خوره! ماندگاری نداره!میمونه ترش میشه!

مامان بنز:

می دونم!برای رستوران بوده!

بوگاتی:

ها ها ها ها ها ها ها ! مامان جون برای چه غذایی؟

مامان بنز:

آب دوغ خیار!

پراید:

غذای سوسولی جدیدلابد؟

مامان بنز:

نه بابا!غذای لاکچری امروز!

ننه خاور:

وای !کوفته های من! الله گرستمسین!


 

ده:

رهبرم ...

اگر نبود ...هدایت شما و قلب آگاهمان ...

تیره گی ها تا به حال آمده بودند و ماندگار ...

 

یازده:

تجربه من ثابت کرده که تو جوامع جور واجوری که داریم ... مردم مدیریت جدی رو بیشتر می پسندن!

مثلا اگه مدیری لبخند رو لبش باشه حتی باها شون بگه و بخنده و جوکم بگه با هاشون کنارم بیاد ... نهایتا پشت سر یا جلو روش می گن ... : فلانی جدیت نداره ...خوبه ها ولی شله!!!

ولی اگه یه مدیر اخمو و لج و کج و اینها باشه باهزار عیب و نقص می گن:...فلانی چنان جدیتی داره که نگو!نهایتا ازش حسابم می برن!

خلاصه بگم : تو بیشتر موارد مدیر اخمو یی که بعدا یک کم مهربون ام باشه! بیشتر جواب می ده تا مدیری که حسن خلق داشته باشه!!!

دوازده

سیزده:

قدر کنسرتای خیابونی و شب فیروزه ای و اینها رو بدونید ...

چارتا ترانه با یه جای نه چندان مناسب کلی هزینه داره ...

از خواننده ها حمایت کنید تا چنین اقداماتی ادامه دارباشه ...

چهارده:

ببخشید که نوشته هام امروز اینجوری شد بعضی وقتا یه اتفاقی ی میفته که گفتنی نیست" بدون شرح"!!!


۱۰ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۴۷ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

چشم هایم خراب است و کور ولی لامصب بوی تو !معلوم است خوشگلی!

یک:
شعرهای من ... بی تو کیفیت ندارند ...
کافی است بیائی ...
بیت ها " شعله ور " شوند!...
دو:
غم با دو حرفش ... مرا به آتش کشید و رفت ...
بهشت با چهار کلید نتوانست ... عشق را نگه دارد!
سه:
عجیب درپی شنیدن صدای شما دویده ام ...
" نفس نفس!" ببخشید نمی شنوم!صدای شما!...


چهار:
گلویم را بریده است تیغ حسرت شما ...
خون چکیده از دو چشم من ... اعتراض من است!
پنج:
روی دیوانگی من ... همیشه حساب بازکن...
که ثروت دیوانگیم ... از ثروت دنیام ... جداست!...
شش:
مزار شش گوشه ات بوی علی (ع) می دهد ... " امشب"...
ویژه است نگاه علی(ع) به آل علی (ع) و دوستدارعلی(ع)...

هفت:
قربون خدا برم که خرم هنوز زنده است ...
پرایدم دم دره و خونه ی ویلائی و باغمو هنوز دارم ...
همه رو داشتم می فروختم برم کره!...
مامانم نذاشت !...گفت: نگین دخترخالت بهتره ...بمون! ولی من چرا موندم؟!
به خاطر سریال دونگی!...
یعنی از امپراطور یاد گرفتم!
عشق دونگی رو تو دلم نگر دارم ... با یکی دیگه زندگی کنم!!!
الان با خرم و پرایدم و خونه ی ویلائیم و یکی دیگه!!!....
ولی می دونم که بالخره یه روز می رم کره!!!!....
هشت:
ترومپ!
نکش کش دلارو آرامش باش !
دریو اس تو ...مخالف تحریم نیست!
نه:
پراید:
خیل خوب چقدداد می زنی بوگاتی؟... چیزی نشده پورشه رو بردیم روکش طلا کردیم!
بوگاتی:
تو چطور تونستی پسر منو تو شهری مثل تهران انگشت نما کنی؟چطور بگو؟
پراید:
بابا!یه کیلو از طلاهای ننه خاورو بردیم فرید دست طلا آب کرد ریخت روش!
بوگاتی:
بچه سوخت!ایییییییی واییییییییییییی مادر ت بمیره پورشه!
پورشه:
نه مامان!ما خودلدئیم!!!تازه دختلای نیاولان داشتن نیگامون می کردن!
بوگاتی:
غلط می کردن!پاشو پاشو پراید بچه رو ببر بشور!
پراید:
بابا توام با این طرز فکرت!
 ننه خاور:
کول باشان گویوم آروات!!!


ده:
رهبرم ...
عید سعید غدیر مبارکتان ...
عید انتخاب ولایت ... مبارکتان ...
یازده:
همیشه بودن کسائی که بخوان با اعتقادات مردم بازی کنن یا با تضعیف اونا به اهدافشون برسن ...
حضرت علی(ع) جایگاهی دارن که با بی احترامی و نادیده گرفتن و تضعیف تکون از تکون نمی خورن ... بدلیل دیدگاه و تلاششون برای انسانیت ...
توسل به ایشون افتخاره وکسی منکرش نیست ...
 من که از برکات و توجهات ایشون فیض می برم و لذت ...
انشالله باشیم کسی که عشقمون به مولا علی(ع) تموم نشه ...

دوازده:
نمی تونم بگم اتفاقی که نبود ...ولی ...
از انتخاب تیاتر گوژپشت نتردام خوشحالم چون با چشم خودم اون توانائی باورنکردنی درصدارو دیدم ...
زحمت بسیاری کشیده بودن براش ...
از آقای اشکان صادقی متشکرم ... برا ایشون و خانم دل شکیب و خانم قالیچی و دیگر همکارانشون آرزوی موفقیت دارم ...
ممنون از لحظات خوبی که می سازید ...
عکس های وبلاگ مربوط به این تیاتر پراز ترانه های عالی ست ..." پاپرا پرفورمنس"

سیزده:
علی(ع) را نمی توان کشت ... که عشق علی(ع)...
از عشق جاری است و با خدا همراه...

چهارده:
روزتون خوش و ایام به کام

۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۱۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

ازچشم هایت آموختم ... درس سنگین توی دلت ... آزمون سخت گذشتن از دیگران ....

یک:
یک انتظار قدیمی از چشم های تو باقی ست ...
که موقع رفتن ... اشک بریزدو من ..." از غصه بخندم" !!!
دو:
کبود است ... جای طعنه های عشق تو ... روی پوست من ...
احساس بد ان که ... در حد انتظار تو ... نبوده ام ...
سه:
وصیت چشمان تو ... قبل از طلوع سپیده دم ...:
دیگر به ذکر من... چشمهای خودت را ... کتک نزن!!!

چهار:
روی دلم ... دردی گذاشته ای که بر نمی داریش خدا ...
درد شکستن دل عشقم ... کنار بی معرفت ترین ... عاشق دنیا!
پنج:
بوسه ی تورا خریده ام به یک بیت شعر...
من حافظم ... تو باور شاخه نبات ... از منی ...
شش:
مزار شش گوشه ات ... دروازه ای بود تا خدا ...
رفتیم و آمدیم ... ولی کسی ... خدای را اگر قبول داشت!

هفت:
قاضی عشق من و شما ... هزار بیت شعر بود ...
کسی نیامدش که بگوید ... میان من و شما ... عشق نیست!!!
هشت:
ترومپ!
باورت نمی کنم که دشمنم تویی!!!...
مگر دوسه تا نشانم دهی و بگویی!!!....
نه:
مامان بنز:
اوهو اوهو اوهو ...
پراید:
مامان چی شده؟ باز کی مرده؟
مامان بنز:
می خواستی کی بمیره؟" خودم" دل مرده شدم!
پراید:
یعنی چی؟ برو خداتو شکر کن بچه هات کنارتن!خونواده داری ... میگیم می خندیم ... نوه ها داری ... همه سالمیم ...
مامان بنز:
بروبابا!از تراکتور بدترم!همه تون بی احساسید ...الان سه ماهه دارم می لنگم هیچکدومتون متوجه نشدید ...
بابا پژو:
خوبه بهت نگفتیم آغاسی!
مامان بنز:
پژو!از جلو چشمم دورشو!دارم می میرم!
بابا پژو:
هیچیت نیس!تراکتورخانم خونه اشو برده نیاوران!تو ناراحتی همین!
پراید:
اوووووووووووووووه!...انگار حالا کجارفته!بابا پاشو مامانو ببریم ویلا ی شمال!
مامان بنز:
شما مرداهمین طوری هستین ... بی احساسا... اوهو اوهو اوهو!!!

ده:
رهبرم ...
شسته ایم قلبمان را و همه پاک دلیم ...
ما ملت ایران ...
قضاوت بیهوده نمی کنیم ...

یازده:
یعنی یه روزی میرسه ضمن روشن کردن کولر!سرجلسه ی امتحان دانش آموزان ایرانی ...و فراهم کردن وسایل پذایرائی اعم از انواع نوشابه و کیک !چند معلم بالا سر دانش آموز بایستند جهت مشورت برای پاسخگویی به سئوالات!!!
کما اینکه دربعضی نقاط  آموزشی!همین طور هم هست!
بعد حرصم می گیره اول صبحی یه فیلم گذاشتن تو فضای مجازی " تفاوت سرویس های بچه های هلند و ایرانی" معلماشون با یه جور سرویس دوچرخه دارن بچه هارو می برن مدرسه!
دانش آموزای ایرانی می خواهید بغلتون کنیم ببریم سرکلاس!قبلا سئوالاروهم داشته باشین تا هولتون بریزه!می خواهید سرکلاس چرتم بزنید تا آخرزنگ!
بهار چه می دونم ... بهشت چه می دونم صفا سیتی چه می دونم هرچی که بهترینه درمورد نظام آموزشی ما صدق میکنه چون ... دانش آموز محوره!یعنی هیچ جای دنیا از لحاظ آموزشی مثل ایران نیست ...
نمی دونم بقیه جهان با این حرف می خوان حسودی کنن یا نه!دانش آموزای ایرانیم می خوان بگن این طور نیست ... ولی میشه با مدرک و دلیل ثابت کرد ...
برید خداتونم شکر کنید ...
واللا با این وضع درس خوندنتون!

دوازده:
یه پرس سیرابی خریدم صندوقدار گفت چهل و دو هزار تومن ... گفتم وا!بالا شهر داره بیداد میشه!!!
بعد گفت خانم شما پونصد تومن به من بدهکارید... گفتم والله پیتزا ارزونتر در می اومد ... رسیدم دم در ... یهو دوید و گفت سرکارخانم بقیه پولتون !!! گفتم نه!گفت ببخشید فکر کردم سه پرس فرمو دید!
خندیدم و گفتم: بله داشتم تو دلم همینو می گفتم ... ادامه داد: جنگ هست ولی دیگه نه تا این حد که یه پرس سیرابی ....
اومدم بیرون و خندیدم گفتم : نه جنگ نه هیچ چیز مثل وجدان آدم نیست ...
مال بعضی کاسبا بیداره ...
سیزده:
عید امروز مبارک ...
چهارده:
ممنون که دلتون با منه ... حتی وقتی نیستم...



۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۲۲ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

و"برند" چشم های خمار تو شاهین بود ! ... مراکه گرفت فهمیدم ... تسلیم!

یک:
کوتاهم و بلندم و هم قد شما نمی شوم ...
من سایه ام ...
خورشید مرا ببخش!
دو:
تا سقف دلم پر شده از عشق شما کو؟
دست دلتان تا که کند ... خالی از آن عشق!!!
سه:
لذت خوردن اشک چشم شما ...
نچشیدیم ولی ...
حسرت آن چشمه چرا...........!

چهار:
برده اند انگار مرا سریازی!...
عصر جمعه کنارنود و پنج نفر!...
بازهم تنهائی...
دوری...
غم داری...
نامه ها می نویسم و بعد هم ...
یاد تو ... توی حلقم گره است ...
غروب می شود و می گریم ...
تو کجائی ؟
تو کجائی؟
تو کجائی؟
پنج:
من از درک یوسف ها ... عاجزم !...
درفرارند و بی پیراهن!...
درشهر مشغول ...دلبری کردن!
شش:
مزار شش گوشه ات جگر کباب می کند ...هنوز...
برای قربانیان کربلا ... خون گریه می کنیم ...

هفت:
یعنی کجا چی باید بپوشم؟(جهت؟!!!)
یه دفه یه لباس دست دوزی شده از زابل رو توی مهمونی کریس رونالدو اینا!پوشیدم !آخرش مترجم اومد یقه کرد که این لباسارو از کجا خریدی!گفتم از فلانجا ...بعدا فهمیدم بنده خدا برا خانمش سفارش داده هفتادو سه میلیون تومن!گفتم خوب به من می گفتی می گفتم واسه خودمه ارزو نتر در می اومد!
حالا رفته بودیم مهمونی انجلینا جولی خانم شرکت سواچ یه ساعت طلا براش فرستاده بود ...من و فی فی خوشمون اومد!رفته بودیم فرانسه رفتیم نماینده شرکت بخریم!گفتن خانم مددی!دنبال ساعت سواچ آنجلینا خانم اومدی؟ بهترشم داریم...
اون هدیه تبلیغاتی بود صدو نود میلیون ...(ظاهرا) دو میلیونم نمی ارزید!اصل اصل چهل میلیون براشما یه دونه دویست میلیونیشم ساختیم برا خانم امیر قطر بپوشه!گفتم چی؟اصلا ما معلمای ایرانی چهل میلیونی بپوشیم؟
قهر کردم اومدم تهران!...الان سه ماهه می گن بابا تو بپوشی برند میشه بیا یه دونه لنگه ی آنجلینا جولی مجانی بهت میدیم میگم نه!!!
مگه من تو این مملکت چیکاره شدم؟!اصلا و ابدا!!!
حالا الان دارن به زور یه ماشین بنز بهم می دن!می گم واللا بللا من گواهی نامه دارم مال هیفده سال پیشم هست ولی تو تهران رانندگی نمی کنم!اینو بدینش به یکی دیگه!مگه قبول می کنن!می گن تو واسه شرکت زحمت کشیدی!اینو بگیر!واقعا که نیس شبیه ماشین جیمز بانده!می گم بابا نه!اه چقدر اصرار می کنین !
هیچی دیگه می ترسم یه ملت دنبالم باشن!
اصلا ولش کن می خام چیکار ...شاید فردا مالیاتم بخان!من که شانس ندارم!!!
مگه چقد حقوق دارم دو میلیون و نیم!
برم برم ناهار کوکو سیب زمینیمو بپزم!
پس فردا مهمونی خانم " سلن دیون " دعوتیم!!!
لباسامو اماده کنم باید چشم درارم!!!
هشت:
ترومپ!
لالایی اگر بلدی ...
چرا برای یو اس نمی خوانی ؟!!!
نه:
مامان بنز:
پراید جان! دارم می رم تا امامزاده صالح ناها لوبیا پلو پختم گذاشتم دم ... ده دقیقه دیگه خاموشش کن!حواست باشه ته نگیره!
پراید:
مامان امروز ظهر قول داده بودم با بچه ها بریم شهر بازی!یه چیزی ائنجا می خوردن...
مامان بنز:
نه بابا!معده شون درد می گیره حالشون بد میشه ...ولشون کن!
بوگاتی:
قابلمه رو هم می بریم!
بابا بیوک:
پس ناهار منو جدا کنین!خاور کوفته خودشو گرم می کنه!
بابا پژو:
منم باها تون می آم!
مامان بنز:
من تاغروب نمی آم نگران نشید!
بابا پژو:
تو انقد خوبی که واسه خاطر شام من برمی گردی نه؟
مامان بنز:
آره!خودروی فرانسوی!شام ژیگو می خوای؟!!!

ده:
رهبرم ...
دعای عشق اگر دنبالمان باشد ...
تمام درهای بسته باز می شوند و ما ...
عبور می کنیم ...
از همه تاریکی ها ...


یازده:
غرور بدترین چیزه روی زمینه...
غرور ملی بد نیست ولی ...
غرور شخصی خیلی بده...
حواسمون باشه که جوگیر نشیم و از حد مون خارج نشیم...
(دل نوشت)
دوازده:
بابا طلا بگیرای ایرانی ... بابا قهرمانای واقعی ... کشتی گیرا و رزمی کارای خانم و اقا ...
مدال بگیرا...
قربونتون ... دمتون گرم ...پاینده باشین ...قدرتونو می دونیم ...


۰۱ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۱۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

عشق بیدارما ... همیشه درخوابیم ... چشمهای تو ...پرستش ایران است ...

یک:
توی قلب شما ...جای ویژه ام نه...کجا؟!
کاش در بی حواسیتان ... نام شاعری بودم!
دو:
اشغال کرده است ...دلم را هوای دوست ...
دوستان دیگرم بروند ... با هوای دیگری!...
سه:
عمق فاجعه را وقتی خوب دانستم ...
که چشمانم را هم ... با اشک در آوردند و گفتند:
آب مروارید؟!!!


چهار:
ای وای!
بوی گرگ بوی یوسف است دگر!...
یک لحظه پیراهنش ... دهانش بود!!!
پنج:
اگر شما قبولم می کردید ...
دیگر ... نمره های دیگرم ...
صفر بود!!!
شش:
مزار شش گوشه ات درون چشم من ...
هزار خاطره است از رقیه (س) و زینب(س)...


هفت:
علاقه ای ندارم که مویت توی غذای من باشد و تو این را باید خوب بفهمی !
ولی چطور مثل مردهای دیگر داد بزنم؟ بلد نیستم!
می بینم تو سعی ات را می کنی و غذاهای خوشمزه می پزی ... املت ...کوکو ...قورمه سبزی ...
پس این اخلاقت!را ترک کن!و مو هایت را ببند!یا ...
نمی خواهم مثل آن مرد کژ اندیش یک شب بلند شوم و موهایت را شبانه از پشت کوتاه کنم تا مجبور شوی!خودت برو فردا یک کاریش بکن!زورکی نمی خواهم باشد!ولی ...اگر دوستم داری!
درضمن پول آرایشگاه را فکر می کنم دیروز صبح از کیفم برداشته ای!...
مراقب خودت باش سرعت نرو و دردسر درست نکن!
مهرداد!
هشت:
ترومپ!
بعدا سر تبلیغات می فهمی ...
دلار ده تومنی خرج کردن ....یعنی چه!
نه:
مامان بنز:
پزو...چرا من این بچه هارو مجبور کردم تو این گرما برن دوبی!الان لامبورگینیا و پورشه های مردم دارن از دوبی و اینور اونور می آن!
بابا پژو:
به خودت بگو!هرروز هرروز عروسه رو کوبوندی که پاشو بروخونه تون!بیچاره ها میلیارد تومن پول هواپیما دادن برن!
ننه خاور:
یعنی دلتون براشون تنگ شده؟ راستی یا الکی؟
مامان بنز:
راستی!
ننه خاور:
بچه هارویه شب برده همدان امشب برمیگردن...خودشونم می دونستن!
مامان بنز:
جان من راست میگی ننه خاور!الان پا میشم براشب کت لت می پزم!اللهی شکر!

ده:
رهبرم ...
بنیاد عشق ما ... ایران است و کربلا ...
با هرو زنده ایم ... با هردو عاشقیم ...


یازده:
راستی هشتگ یا هشتک یعنی چی؟!!!
کمپین ام اگه می تونین توضیح بدین ممنون می شم!
من دیگه از کلاس دراومدم بیرون و دسترسی به استاد دهکردی ندارم!!!
شاید انشالله خدا اگه بخواد ... سیاستمدارشدم!
ممنونم!

دوازده:
امروز روز عرفه است و دیگر ... هیچ نه! که همه ی قلب و دنیا ... می روی خانه یدوست و میبینی که خدا ست ... درکعبه و کربلا ... مبارکتان ...
سیزده:
درقربانی رعایت حال افراد مسن بیمارها و ناتوانان را بکنید ... کمترین قصد جسارت و دستوری بیان کردن مطالب را ندارم ...

۳۰ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۲۷ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

تئو یانسن ... مجسمه های ساحلی ... چراغ آسمون کو ....زهره ی کهکشون کو؟!

یک:
غریب توی چشمت به زانو نشسته ام ...
سر در گریبان و کسی نیست ... بپرسدم!
دو:
درخلوت خلوت خلوت ... پیدایم کرده ای...
اه که در شهر شلوغ ... گمت می کردم!!!
سه:
فکرکردی که منم مثل بقیه بیگانه پرستم؟!
بیگانه نبود درشهر که نکوبیده سرم باشی!!!


چهار:
چقدر میترسم که بروی و کلیدهارا با خود ببری ...
من سندروم قفل دارم!
وقفل ها برای من کلیدند !...
حتی اگر کلیدی درکار نباشد !!!
پنج:
از عاطفه ات خرج می کنی وبرایم نامه می دهی ...
آن نامه ای که پشت دلش سوختن است ...
بدرد اشک های چشم من نمی خورد !!!" عشق کور"!!!
شش:
مزار شش گوشه ات نسیم داشت و بهاری بود ...
 مرداد ماه آمده بودیم و تابستان قصد هلاکمان داشت ...

هفت: 
بیست تومن داد و قرص خرید ...آمد خانه و جیبش توی شلوار تلو تلو می خورد ...
دوید و ازش پرسید که خریده است ؟گفت بله...
چه فایده که نمی دانست اصلا آن هارا برای چی می خورد ...
خدا خدا کرد که تا فردا چیزی نخواهد ... وگرنه مجبور بود برود بیرون ...دوباره مسافر کشی کند ...
دید نه ... می تواند بخوابد و خوابید ...
چند قطره اشک ریخت روی بالش مثل همیشه ...
پدرش قبلا گفته بود : عزیزم عشق برای یکی خریدن پورشه از یک برج است و برای یک خریدن نان از یک جیب سی تومنی!حواست هست؟!
جواب داده بود: بله!بله!بله!...

هشت:
ترومپ!
کجای جهان کم داشته ای ...
که بعضی جاها ... پر کارتری!!!
نه:
پراید:
مامان!کوچه بالائی دارن پارکینگ می سازن!
مامان بنز:
خوب بسازن!مگه ما جا و مکان نداریم!؟
پراید:
اینجارو نمی تونیم با اونجا معاوضه کنیم ؟
مامان بنز:
ببین پراید خونه تو دوبی داری...پدرزن مادرزن ایتالیائی پولدارداری ...بازم می خای ما چارتا پیرزن پیرمردو آواره کنی؟!
پراید:
مامان اقتصاد!اقتصاد!می فهمی؟
مامان بنز:
ولم کن!اقتصادی که شب بخوابی صب پاشی 10 تا پله از خودش پائین ترباشی بچه درد من می خوره ... اقتصادی که مال آدماست و هوای آدمارو نداره بچه درد من می خوره؟
پراید:
قدیمی!

ده:
رهبرم ...
دست های سبز دعا پشت ملت است هنوز...
امام زمان(ع) یاوراست ...
وگرنه کجا روی پا بودیم ...

یازده:
یعنی بعضی کالاها روشون یه چیزائی نوشته که ادم خجالت می کشه بخرتشون!
نه نه ! از لحاظ قیمت میگم!
بطور مثال ماست می خری:
روش نوشته...ترکیبات:
شیر شیر خشک ...ر.غن!نمک ...ویتامین دی ...خیار ...سبزیجات معطر ...بعد کلش شده هفت تومن!
حساب که می کنی می بینی اندازه ی چهارده تومن توش مواد هست ...جل الخالق!
بعد یه مور دیگه درمورد یخچال مثلا " چون وقت ندارم بیشتربنویسم"!
موتور کره ای ...درقزوینی!لولا ایتالیا ئی!کف سرامیک!
بازم تو لیدککنده مرسی!!!
مرسی کلا تو لید کننده مرسی و یواش لطفا !!!
کالاهای دیگر " الخ"!
دوازده:
وفات امام محمد باقر (ع)امام خوبان  رو به شیعیان تسلیت می گم ....
سیزه:
راهیه که باید همه مون بریم ...مرگ عزیزان هنرمند جناب آقای انتظامی و سید ضیالدین دری رو به خانواده گرامی و هنردوستان تسلیت می گم


۲۸ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۵۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

کتم حیاط خلوت توست ... زیر باران اشک ...گنجشک باران خورده ی خیس ....

یک:
سراب میبینم ... درون چشم خود ...آن چشمه ی سیاه ...
می جوشد و دلم ... هوای اشک تو دارد ...
دو:
به پای شمع سوختیم و چون دلش ...آب شدیم ...
ما پروانه ها ... نقش روی دلش هم نمی شدیم (؟!)!
سه:
کیف من آماده است ... اما مدرسه تعطیل!
مجنونی؟!
با کتاب های آموزش و پرورش ... مطمئن باش ...
لیلا ها ...داریم!!!

چهار:
ای صورت ماه تو سیاه و شب شب!...
با نور نگاهت وسط چشم بلامان ... چه کنیم؟!
پنج:
وپاییز بو نداشت ...
فقط خیال بود ...
توهم آمدن و بردن زندگی ...
میان تابستان هم رهایم نمی کرد ...
که نیاید و ببرد!!!
شش:
مزار شش گوشه ات ...برای دلم خانه ی طلاست ...
گران بهاتر از آن که به دنیا فرو شمش!!!


هفت:
بوی جورابش آمد و تمام فضای اتاق را پر کرد ... پاشد که پنجره را باز کند ...دلش نیامد که دلش را بشکند!نشست!...
مغرورانه با همان جوراب پایش را روی پایش انداخت و به سقف مرتب سفید گچ کاری شده نگاهی کرد و گفت:مدرک ام می گیرم!چیه مگه؟!!!فوقش وسط کارم می رم دانشگاه!...
می خواست جوابش را بدهد و بگوید دانشجوی دکترا است ولی دلش نیامد که دلش را بشکند ...
سکوت کرد ...
ادامه داد:ماهی 100 میلیون کرایه از اللهیه می گیرم!یه خونه ام تو کره ی جنوبی دارم ...سیستم درست!
می دانست کره رفتن مثل ترکیه رفتن نیست ...می دانست یک خواهردارد و دو برادر کوچکتراز خودش ...می دانست روی ساختمان کار می کند و سرش به کار خودش مشغول است ... می دانست که از جلوی ساختمان نیمه کاره ی روبروی خانه اشان که می گذرد صدایش می آید: " فدای بوت "!!!
سرش را انداخت پائین و گفت: هرچی بزرگترا بگن!!!
هشت:
ترومپ!
خنده ام می آید و ژن خوبت ...
هزار دوست داری و لابد یک دشمن!!!
نه:
پراید:
بوی سوختن می آد مامان روی گاز چیزی گذاشتی؟
مامان بنز:
نه؟!بذار برم ببینم تو آشپزخونه چه خبره؟
مامان بنز:
ای وای !از دست ننه خاور ! بازم گازو روشن گذاشتی ته قابلمه سوخته!بابا ننه جان کوفته هاتو تو ماکرو فر داغ کن!
ننه خاور:
بعدا پول برقشو شما میدی یا پژو؟
پراید:
ننه جان!حواس نداری...خونه آتیش می گیره ...گوشت کیلیوئی فلان قدر جهنم!
بابا پژو:
ننه ... ننه جانما خودروئیم!برقمون واسه چی؟!اصلا تا حالا دیدی من پول برق بدم؟!!!


ده:
رهبرم ...
آنی که جان اش  فدای کشورش است ...
دیگر نگاه به دست آل علی (ع) می کند و ...(بس)...


یازده:

اگر در کار یک مکانیک دخالت کنی و بالا سرش یایستی ...آچارش را یک طرف پرتاب می کند و بعد با گفتن جمله ی " استاد شما بفرمائید" حالمان را می گیرد ...
تازه به کلاس کامپیوتر می رفتیم که من با اظهار فضل فراوان می خواستم بگویم" بلدم" !که استاد دهکردی حالم را گرفت و فرمود" استادشما بفرمائید " که بنده با حال غریبی گفتم نه ...حالا ... درحد روشن و خاموش کردن سیستم ..." بلدم"!!!
بعد درمهم ترین کار یک کشور که سیاست است همه مداخله داریم ... از بودجه ی کشور گرفته تا رژیم حقوقی دریای خزر ... اینجاست که یکی نیست به ما بگوید: " استاد شما بفرمائید"!!!
الان همه دارند می فرمایند و کل اشکالات یکهو دارند جلوی ما می رقصند ...
خوی " استاد شما بفرمائید" ...
یکهو می بینیم همه چهارده ساله هستیم و پشت سیستم همان بلدیم فقط روشن و خاموش را بزنیم ...
استاد دهکردی ... روحت شاد و آزاد !!!

۲۵ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۴۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

خواب تابستانی ... کولر خاموش !... هفتاد و پنج درجه از غرب مردن و... عشق محمد رضا شجریان درعمارت...بستنی!

یک:
توان قلب مرا عشق تو گرفت اما ...
هنوز ...دست زدن جسم خالیش دارد!
دو:
فاصله ی ما ...فاصله ی دو ابر است ...
گاهی من برای تو ... و گاهی تو برای من ...
می باریم!
سه:
امکان سوختن شمع دلم صفر است و سوز نیست ...
آن آتش قدیمی میان انگشتهای تو ... کجاست؟!


چهار:
آتشکده ی چشم مرا ... نسیم تو اغفال می کند ...
گاهش هوامی دهدش قلب و گاه ... می خواباند!!!
پنج:
اختیار درس لیلی را پدر نداشت دگر ...
مدرس آمد و درس لیلی را از " مجنون " پرسید!!!
شش:
مزار شش گوشه ات را خدای عمارت کرد ...
عمارت خدای ... عمارت عشق بنده است ...


هفت:
بیوه می شوم از دست های تو ... زود است ...
که عشق خود تو بگیری و من ... کلافه شوم!
هشت:
ترومپ!
همه چی آرومه!من چقد خوشبختم!!!
نه:
پراید:
مامان بیا این یه میلیونو از دست من بگیر!!!
مامان بنز:
پراید اینکه خرید هفتگی مونه!بازم رفتی تو خریدا کلی شکلات و پفک خریدی!؟!!
پراید:
مامان همین پفک ذرت و روغن و پنیر دارهمن و بوگاتی حساب کردیم باید دونه ای ده تومن باشه!!!
مامان بنز:
جهنم!بذار گرون بشه بچه ها از این آشغالا کمتر بخرن بخورن!
بوگاتی:
وا مامان!تو تا حالا دیدی چیزی گرون بشه مصرف مردمم نسبت به اون کمتر بشه؟!!!
مامان بنز:
بله!لباس!
با این وضع پیش بره دیگه اصلا لختی مد میشه!!!
ننه خاور:
بی شرم!جل الخالق ... خوبه ما ماشین هستیم ... بی حیائی؟!!!
بوگاتی:
بچه ها از این به بعد بیرون هرموقع گفتم چشاتونو ببندین!!!


ده:
رهبرم ...
سرزمین ما فقط کاشانه ی ما نیست ...
جائی ست که غیر خواب یاد علی (ع) می کنیم ...


یازده:
درشهرستانها راحت تر می شود زندگی کرد ... باران راحت تر می بارد ... برف طبیعی است ... گاها آب گرمی هست ... غار سردی که بتوان در تابستان رفت و خنک شد ... باغ و همدلی با فامیل بیشتر است ...همه خبر دار هم هستند ...می توان نانی پخت و دورهم جمع شد .... گردوی صد و ده هزار تومانی لای کلوچه هایشان پیدا می شود ... عروسی های مفصل می گیرند و از جوانهایشان حمایت می کنند ... شهر بازی هایشان بیشترحال می دهد ... اگر رودخانه و دریائی باشد بیشتر کیف می دهند ومی روی قایق سواری ... بعضیهایشان بوی گل و گلاب می دهند ...وبعضی هایشان بوی شیرینی های محلی ...پنیر و ماست و ماست کیسه ای شان جگردل را صفا می دهد ... گفتم جگر ...جگر !...
دیگر وقتش است که اگر می توانیم فرار کنیم ...!!!

۲۲ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۴۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

چشم هایم یخ زده بود و دستهایم خون نداشت ... تو با یک دختر دیگر راجع به خرید کت جدیدت حرف می زدی!

یک:
ساختمت تورا و راضی ام از وجود خود ...
چون کنده ام تورا از خودم ... هزار تکه از منی ...
دو:
دیگر به پای تو نمی رسند گرگها ...
یوسفا!
درحریم عشق من ... درآرامش منی ...
سه:
کیف تورا زده بودند ...
ومبهوت مانده بودی ...
چه لذتی داد...
بالباس و ساعت میلیونی ...
ده هزار تومن از من گرفتی ...تا ...برسی خانه!!!

چهار:
خنده ام آمد از برق دو چشمانت ...
گرفته بود و مرا ول نمی کردم از سر شیطانی ...
پنج:
لیلی و آواره ام ... مجنون مرا آواره کرد ...
حیف از ان درس و کلاسی که برایم ...نقش خاک و خانه داشت ...
شش:
مزار شش گوشه ات فردا هزار زائر داشت ...
از امروز تا برسیم ... دلم شور فردا می زد ...

هفت:
درینگ درینگ درینگ
...:
بله؟!
خانم:
لیلا خانم مددی؟!
...:
بله؟!
از شرکت پرویز گفتاران کاتب سواران زنگ می زنیم !
...: بله!
خانم:
شما نویسنده وبلاگ هستین؟!
... :
بله!
خانم با عجله:
از طرف تبلیغات شرکتمون 100میلیون تومن به شما تعلق گرفته جهت قدردانی !!!
...با خمیازه:
جدی؟!
خانم:
میشه آدرس منزلتونو بفرمائید تا حوالشو بفرستیم البته یه خبرنگار از مجله ی مراحم می آد تا از شما عکس بگیره و توی سایت بذاره!!!
...:
خدا پدرومادرتو کمپلت ... بیامرزه! همین امروزو نخندیده بودیم !!!
بیب بیب بیب
درینگ درینگ درینگ
...:
بله!
خانم:
جدی میگم!داریم می آئیم !آدرسو لطف کنید ...خودتونم آماده باشید!!!
...:
آره !حتما!امر دیگه ای ندارید!!!...
بیب بیب بیب
بعدها مشخص شد این شرکتها و شرکتهای دیگر دراین خصوص فراوانند!و شنونده خودش باید عاقل باشد!!!
هشت:
ترومپ!
بیاکه رفتن ما تاریخ ساز می شود ...
عاقبت انگار!!!
نه:
مامان بنز:
پراید ؛بوگاتی نمیتونه دروباز کنه بهش کمک کن بیاد تو ...
بوگاتی:
بابا یه تانک تو شیکممه ...یه بچه تو بغلمه!یکیش ام تو دستمه!خوب مرد حسابی دروبازکن بیام تو ...
پراید:
پورشه به این گنده گی رو بغل میکینی؟!
مامان بنز:
بیا اسفند دود کردم!هزار ماشالله صد قل هوالله چشم نخوریم با اینهمه قیمت!
بوگاتی:
مامان قیمتو ول کن!پدرم دراومده!
پراید:
عزیزم!منم آدمم!!!به جای اینکه برلیانس و پراید و سمند بزائی ...پورشه زائیدی لامبورگینی ام به فرزندی قبول کردی ...تانکم داری می آری ...
بابا بیوک:
خاور!خاور!بچه ها اومدن!بیا اون کیف منم بیار ... نفری 50 تومن کادو بدم !!!

ده:
رهبرم ...
فدائی عشق شما اگر نشویم ...
عاقبت به مهر علی (ع) از جهان نخواهیم رفت ...

یازده:
یعنی یه اصطلاحی هست " مال اونجائی که می شناسم" می گه " آلا باشان کول باشان"!!!
که این اصطلاح معنیش خوب نیست بدونید!ولی درکل اشاره میکنه به اونایی که سروته قضیه رو می خان هم بیارن!یعنی یه جوری مثل خاک تو سری!
به عبارت صحیح تر هدف وسیله را توجیه می کنه یا نمی کنه!!!به عبارت قشنگتر کارو تموم کردیم حالا به ماچه؟ یکی خونه خراب بشه یکی اسفالت بشه یکی بمیره و نابود بشه!!!بله!
اینطوریاست واژه های محلی و قدیمی!!!
دوازده:
بشکن دل مرا که لیاقت تو را نداشت ...
می دانم!و سزای من این نبود!!! ... می دانم!!!

سیزده:
ازحالا دعا کنیم زمستونمون این جوری برف بیاد طوری که مدرسه ها تعطیل شن !!!
چهارده:
از تمام کسانی که درسکوت از من و وبلاگ حمایت میکنن ممنونم ...
وفات امام محمد تقی علیه السلام تسلیت


۲۱ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۲۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی