بی شمس

ادبی

چشم هایم یخ زده بود و دستهایم خون نداشت ... تو با یک دختر دیگر راجع به خرید کت جدیدت حرف می زدی!

یک:
ساختمت تورا و راضی ام از وجود خود ...
چون کنده ام تورا از خودم ... هزار تکه از منی ...
دو:
دیگر به پای تو نمی رسند گرگها ...
یوسفا!
درحریم عشق من ... درآرامش منی ...
سه:
کیف تورا زده بودند ...
ومبهوت مانده بودی ...
چه لذتی داد...
بالباس و ساعت میلیونی ...
ده هزار تومن از من گرفتی ...تا ...برسی خانه!!!

چهار:
خنده ام آمد از برق دو چشمانت ...
گرفته بود و مرا ول نمی کردم از سر شیطانی ...
پنج:
لیلی و آواره ام ... مجنون مرا آواره کرد ...
حیف از ان درس و کلاسی که برایم ...نقش خاک و خانه داشت ...
شش:
مزار شش گوشه ات فردا هزار زائر داشت ...
از امروز تا برسیم ... دلم شور فردا می زد ...

هفت:
درینگ درینگ درینگ
...:
بله؟!
خانم:
لیلا خانم مددی؟!
...:
بله؟!
از شرکت پرویز گفتاران کاتب سواران زنگ می زنیم !
...: بله!
خانم:
شما نویسنده وبلاگ هستین؟!
... :
بله!
خانم با عجله:
از طرف تبلیغات شرکتمون 100میلیون تومن به شما تعلق گرفته جهت قدردانی !!!
...با خمیازه:
جدی؟!
خانم:
میشه آدرس منزلتونو بفرمائید تا حوالشو بفرستیم البته یه خبرنگار از مجله ی مراحم می آد تا از شما عکس بگیره و توی سایت بذاره!!!
...:
خدا پدرومادرتو کمپلت ... بیامرزه! همین امروزو نخندیده بودیم !!!
بیب بیب بیب
درینگ درینگ درینگ
...:
بله!
خانم:
جدی میگم!داریم می آئیم !آدرسو لطف کنید ...خودتونم آماده باشید!!!
...:
آره !حتما!امر دیگه ای ندارید!!!...
بیب بیب بیب
بعدها مشخص شد این شرکتها و شرکتهای دیگر دراین خصوص فراوانند!و شنونده خودش باید عاقل باشد!!!
هشت:
ترومپ!
بیاکه رفتن ما تاریخ ساز می شود ...
عاقبت انگار!!!
نه:
مامان بنز:
پراید ؛بوگاتی نمیتونه دروباز کنه بهش کمک کن بیاد تو ...
بوگاتی:
بابا یه تانک تو شیکممه ...یه بچه تو بغلمه!یکیش ام تو دستمه!خوب مرد حسابی دروبازکن بیام تو ...
پراید:
پورشه به این گنده گی رو بغل میکینی؟!
مامان بنز:
بیا اسفند دود کردم!هزار ماشالله صد قل هوالله چشم نخوریم با اینهمه قیمت!
بوگاتی:
مامان قیمتو ول کن!پدرم دراومده!
پراید:
عزیزم!منم آدمم!!!به جای اینکه برلیانس و پراید و سمند بزائی ...پورشه زائیدی لامبورگینی ام به فرزندی قبول کردی ...تانکم داری می آری ...
بابا بیوک:
خاور!خاور!بچه ها اومدن!بیا اون کیف منم بیار ... نفری 50 تومن کادو بدم !!!

ده:
رهبرم ...
فدائی عشق شما اگر نشویم ...
عاقبت به مهر علی (ع) از جهان نخواهیم رفت ...

یازده:
یعنی یه اصطلاحی هست " مال اونجائی که می شناسم" می گه " آلا باشان کول باشان"!!!
که این اصطلاح معنیش خوب نیست بدونید!ولی درکل اشاره میکنه به اونایی که سروته قضیه رو می خان هم بیارن!یعنی یه جوری مثل خاک تو سری!
به عبارت صحیح تر هدف وسیله را توجیه می کنه یا نمی کنه!!!به عبارت قشنگتر کارو تموم کردیم حالا به ماچه؟ یکی خونه خراب بشه یکی اسفالت بشه یکی بمیره و نابود بشه!!!بله!
اینطوریاست واژه های محلی و قدیمی!!!
دوازده:
بشکن دل مرا که لیاقت تو را نداشت ...
می دانم!و سزای من این نبود!!! ... می دانم!!!

سیزده:
ازحالا دعا کنیم زمستونمون این جوری برف بیاد طوری که مدرسه ها تعطیل شن !!!
چهارده:
از تمام کسانی که درسکوت از من و وبلاگ حمایت میکنن ممنونم ...
وفات امام محمد تقی علیه السلام تسلیت


۲۱ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۲۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

درون دنیای چشم تو ... گانگسترم!با یک سلاح می خواهم ... دلت را بدزدم!

یک:
سرکارم با دو چشم تو ... " نگهبانی"...
نگهبانی از تندیس چشم تو ... " نگهبانی"!
دو:
رفتی و دانستم فردایش چه ها بردی !!!
عقل و چشم و قلبم را ... خدا حافظ " رویایی"!
سه:
گنج توی دستانت ... شعرهای خط خطی ...
سرنوشتم بود ... گم می شد ... توی دستان جنابعالی!


چهار:
سوسک ها ریز ریز می خندند ...
و ریز جانداران خانه هم همین طور ...
تو اسیر جاروئی!!!
بانوی خانه!
هرروز می کشی و می کشی ولی بازهم ...
دوحاصل عشقت ...
نگین و نادین ...
می ریزند!!!
پنج:
آینه اترا شکسته ام و دیگر تو کجا بینی؟!
خودت را و خودت را و خودت را ای خودبین خودبین!
شش:
مزار شش گوشه ات را کنار عشق گذاشتم ...
عشق علی (ع) بود و کنار علی(ع) حسین(ع) عالی ....

هفت:
درینگ درینگ درینگ
... :
بله؟!
خانم:
نادره خانم؟!سلام! قدم نو رسیده مبارک!
... :
 ما اینجا نادره خانم نداریم! اینجا بیمارستان نیست! آزمایشگاه هماتو لوژی نگار آورانه!
خانم:
وا؟!فک کنم دو آخرشو اشتباه گرفتم!تروخدا کمک کنید !من به آدرس اونجا یه کادوئی یه میلیونی فرستادم با پیک!حالا چیکار کنم؟!
... :
خوب شاید نادره خانم اسم دوم یکی از کارمندای اینجا باشه مثلا ژیلاخانم؟!
خانم:
نه!
...:
حمیده خانم!لاله خانم!اقدس خانم!کیانا خانم!سپیده خانم! ستایش خانم!سحر خانم!طلاخانم!آذرخانم!...
خانم:
نه!!!!
...:
پس پولتونو می خائید پس بفرستم!اگه رسید ... آدرس بفرمائید!
بیب بیب بیب !
... :
وا!!!
بعدها مشخص شد دختر صاحب آزمایشگاه دکتر والیانی ... ستاره خانم فارغ شده بوده و کسی نمی دانسته!!!
هشت:
ترومپ!
بیا بگبر آسایش مارا که خودمان هم ...
انگار سال هاست درتلاش گرفتن آن از خودیم!!!
نه:
مامان بنز:
شوید خریدیپراید؟ باقالی قاتق که بدون شوید نمیشه!
پراید:
بله!مامان کیف پولمو اونجا گم کردم!
مامان بنز:
وا؟!چقدری توش بود؟
پراید:
2000تومن!
مامان بنز:
کجا گم کردی؟!
پراید:
سبزی فروشی رنو خان بابا!
مامان بنز:
خاک تو سرمون!فردا اون فرانسوی بی موی افاده ای آبرومونو می بره!دیگه جواب سلام بابا تونم نمی ده! تو خجالت نمی کشی پراید؟!دو تومن؟!
بابا پژو:
باز تو جیب من همیشه یه 50 تومنی هست... دم مامان بنز ت گرم! واللا جل الخالق!

ده:
رهبرم ...
خیال کشورمان درذهن دنیا نمی گنجد ...
به سبز بختی و زیبائی و شکوفائی ...


یازده:
ما نمی توانیم دو کلمه و واژهای قدرتمندان و سیاستمداران را یکی بدانیم که از نظر واژه شناختی قدرتمندان ممکن است در راس هرم قدرت باشند یا نباشند ولی با سیاستمداران از جمله اساتید دانشگاه مشاوران سیاسی و اعضای سیاسی دولت تفاوت داشته باشند ...درخلط این دو وازه همیشه قدرتمدان می خواهند سیاستمدار و سیاستمداران می خواهند قدرتمند باشند که نفوذ شخصیتی و کاریزما و غیره دراین بحث به کمک می آیند ...
د راینجا یک نکته جالب است و اینکه :
اشتباه نگیریم قدرتمندان بی سیاست و نفوذرا با سیاستمداران پرنفوذ و قدرتمند ...
کاری که موسسات آماری جدید مدام دردنیای تازه دراین کارند ...
دوازده:
ببخشید دیر نوشتن هارو کم کاری نیست ...
همچنان مخلصیم ...

۱۹ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۴۶ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

روی پل مانده بودیم با تصور غرق ... ماه شدیم و شناور روی آب ماندیم ...

یک:
بهار روی دست فصل ها مانده بود ...
اززیبائی و نمردن و شکوفه های رنگ رنگ ...!
دو:
کلاس درس مجنون را خریدند ...
که لیلی ها کنند ترک تحصیل!
سه:
روح می رفت ... سوی اسمان ها که تورا دید ...
درقالب یک پرنده برگشت ...
تا هروز بنشیند پشت پنجره و ...
دانه از دست تو بخورد ...

چهار:
پس انداز عمرم نوشته های تو بود ...
نفی کردی و دریغ ... همه پاره شد!
پنج:
روی شانه هایم ... بال بود ... قبل دیدار شما ...
کنده اند انگار بالم ... چشم و احوال شما!!!
شش:
مزار شش گوشه ات السلام یا حسین(ع)...
کناردر بنشینم باز در صدر مجلسم انگار ...


هفت:
درینگ درینگ دریینگ
..:
بله؟
خانم:
کیف آقای صدری پیدا شده ! بهشون می گین!؟
... :
بله مدارکشونم؟!
خانم:
فک کنم... بذارین ببینم!... قباله ی ازدواجشون... بعلاوه ی یک میلیون پول نقد!
... :
بله بله درسته!
خانم:
آدرستون رو می فرمائید ...بفرستیم خدمتتون؟!
...:
بله!جنت آباد شمالی... کوچه ی؟ پلاک؟ شرکت فناورآن گل زار !
خانم:
چشم !
بیب بیب بیب
یک ساعت بعد " زیییییییینگ"!
... :
بله!
__ :
جعبه رو تحویل بگیرید و امضا بفرمائید لطفا ....بله!...خدافظ!!!
...:
آقای صدری مژدگانی بدید کیف و مدارک و پول پیدا شده!!!
آقای صدری با عجله دراتاقش را باز می کند و درجعبه را ...
چهار کتاب رایگان:
فنون دلبری!عصر زناشویی!چگونه همسر خودرا بیرون کنیم!و آگاهی های خانه گرایانه!
آقای صدری می رود به منزل تلفن کند!
هشت:
ترومپ!
بیائی مرا هم خواهی دید!
روی کرده ام به دیوار ولی خوشبختم!
نه:
مامان بنز:
پراید نون خریدی؟ بیا لوبیا پلو پختم!بدبخت!فردا همه چی کوپنی میشه حسرت یه همچی روزائی رو میخوری!!!
پراید:
کوپن؟!کوپن مارو می گیری ...بعد ما می ریم دوبی ... به همه تون می رسه!
مامان بنز:
چی؟
پراید:
ماشالله امکانات دو برابر!!!


ده:
رهبرم ...
مثل آغوش تابستان گرم است ...
نفس های ملتم برای ...شما...


یازده:
ادبیات پارسی با ما شوخی می کند ... ادبیات پارسی مارا به چالش می کشد ... شین میان حروف عشق طولانی تلفظ می شود ...درد دوتا دال دارد... بینوائی یعنی قبلا نوائی بوده است که حالا نیست ... مرگ جوری تلفظ می شود کخ مطلق است ...مادر با الف کشیده اش مارا به فکر می اندازد ... نان دوتا نون دارد!سرنوشت یعنی پیشانی نوشت یعنی هر آنچه قرار است در اینده اتفاق بیفتد ...ملک و ملک و ملک یک طور نوشته می شود!آسمان و ستاره جوری بیان می شود که به بالا نگاه می کنیم ... باران و اشک و قطره دلمان را می لرزاند ...
ادبیات پارسی در حیات سیاسی و اجتماعی ما هم تاثیر گذار بوده است و چه نویسنده ها که در مقاطع حساس با همین کلمه ها با دل ما بازی ها نکرده اند ...
به اد ملک شعرا بهار و عارف قزوینی و صائب تبریزی که دردوران اخیر شعرهایشان برای دل ما فتنه گر بوده است ... به یاد نهضت مشروطه و ادبیات جدید ایرانی ... سلام!
...........................................
بعضی ها از انتخاب کلمات عربی درپارسی همیشه نگرانند می دانید که ادبیان ما این کلمات  را درنوشته هایشان با چه وسواسی انتخاب کرده اند که به پارسی بیاید؟روحشان شاد ...
......................................
ممنون از ... همه چی!


۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۰۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

مهتاب رنج می کشید ...خودش فقیر بود آنوقت سر چهارراه داشتند عکس هایش را هزار هزار می فروختند!

یک:
غریب بودم و خدای ... یاریم کرده است ...
مهماندارچشم تو ... پذیرای ...من است!
دو:
فروختی شکوفه های بهار به میوه های بهشتی ...
عجب معامله کردی ... بوی عشق و طلارا!!!
سه:
تبریک به موهای سیاه تو ... تبریک !
که غروب های سوئدی ! به پایش نمی رسد!

چهار:
برای عشق دیگری چشم های من سوخته است...
بیا دل و تنم را هم بسوزان!...
که هیچ اسیدی ...
به پای انتخاب تو ...
نمی رسد!!!
پنج:
همیشه قند چشم هایت کارساز من بود ...
می رسیدی و فشارم ... تا 6 پائین می افتاد!
شش:
مزار شش گوشه ات را هزار خاطره دارم ...
از گریه هایی که برای عشق ... نزد تو کردم!


هفت:
درینگ درینگ درینگ
خانم:
عباس آقا؟
...:
خیر خانم!
بیب بیب بیب !
درینگ درینگ درینگ
خانم:
عباس آقا؟!
خانم مزاحم نشید اینجا شرکته !
خانم با حوصله ...:
ببخشید!آقای قلم شکستگان!
... :
بله! لابد...!...
خانم:
ببخشید از شرکت نو آوران پیروزفر سحر کارانم!یه طرح داشتم برای نوسازی مقبره " بیببببیییییب"!...
... :
بله بله!ببخشید شمارو اشتباه گرفتم بله بذارید وصل کنم!
خانم:
عذر می خوام ارباب رجوع اومد می شه شما یه ربع دیگه به شماره ی شرکت زنگ بزنید ...
...:
بله!
خانمک
ممنون!!!
بیب بیب بیب
.........................................
منشی شرکت ساعت ها برای تماس وقت صرف کرد ...ولی تماس برقرار نشد ...
جل الخالق از تسخیر فضائی ها!!!


هشت:
ترومپ!
دنیا کبود شد و شما هستید ...
هستید شما و کبود است دنیا!!!
نه:
مامان بنز:
واقعا خرید میوه از مرکز بصرفه!هم گشتیم هم خرید کردیم عجب شهریه قزوین!
بابا پژو:
قیمه نسار گرفتی ؟!من هنوز ناهار نخوردم!
پراید:
بدوئین بدبخت شدیم!ننه خاور!...
مامان بنز:
ننه خاور چی؟ یا خدا چی شده؟
پراید:
مامان تو نیا!...
مامان بنز:
چی شده؟ اخه بگو ؟!!!
صدای ننه خاور:
نترسین من دندونامو کشیدم! دندون طلا گذاشتم!!!
مامان بنز:
آخه پراید اینجوری؟!!!خدا بگم چیکارت کنه!بچه بزرگ کردم!
پراید:
آخه مامان تو که نمیدونی... تا برسه خونه ... براش خواستگارم پیدا شده!
مامان بنز:
چی؟بابا بیوک؟!
بابا پژو:
قیمه نسار کوفتم شد!حالا بابا مکجاست؟ خدامیدونه!
بابا بیوک:
من اینجام ! رفته بودم برا ننه خاور گل بخرم!
مامان بنز:
حالا من بگم!" جل الخالق"!!!

ده:
رهبرم ...
گل های عزیز کشورم همه بوی محمدی ...
ای وای اگر گمان بد بریم ...

دوازده:
تمام دنیا دارد می رود به سوی ارزش های انسانی ... آن هائی که ایران الگویش یود ...
ان جی او های کمک و خیریه ... پند هائی که شکل امر به معروف و نهی از منکر است ...
کمک های داو طلبانه به صدمه دیدگان بلایای طبیعی ... طرح هایی که شبیه طرح های جهادی ماست ...
وغیره ...
شک بد دردیست که انداخته اند توی جانمان ... داریم سیاه و کبود می شویم از شلاق بی ایمانی عده ای ...
نگذاریم ارزش های جهانی که مد شده و ما پایه گذارش بوده ایم ... از بین برود...
..........................................
یاد ایام ... یاد ایام ...
هی استاد شجریان ...صدای شما توی سن ما بیشتر معنی می ده ...یاد ایام جوانی و خیلی چیزاها بخصوص ارزشهایی که هرروز صبح به خاطرشون بیدار می شدیم ... بخیر...




۱۳ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۵۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

دراین دنیا ... تنها سیب چشمهای تو بود که ...مرا آدم می کرد!!!

یک:
غریب در سرزمین تو ... می گشت چشمانم ...
" گزید" تصویر مردی که ... دستهایش پراز دعا بود!
دو:
یوسفا! نمی خواهمت دگرو ... لعنت به نقشه های زلیخا!
هزار زن مصری با ترنج و چاقو ... در نقشه های زلیخایند!
سه:
بی تو درون خویش را سپرده ام ... دست خدای!
مملکت بی روح! ... جای شیطان است!

چهار:
نور تو با چشم من چه کرد... جز کوری؟!!!
حتی دگر خود تورا سیاه می بینم!!!
پنج:
انداختیم بیرون از تمام زوایای زندگی ...
بعد گل های سرخ را بوئیدی و گفتی : بوی من می داد!!!
شش:
مزار شش گوشه ات را حسین(ع) خواهانم ...
به پای پیاده ... تشنگی و گریه می آیم ...

هفت:
خدای را شکر که عشق دیگری پیدا کرد مرا ...
وگرنه عشق تو ... به سوز جگر مرا می کشت ...
هشت:
ترومپ!
وایستاده است دلار... تا هردومان نفس گیریم ...
زیاد خوشحالی ؟!حالی دیگر نیست!
نه:
پراید:
بابا!امروز من سرکار نمی رم!می خای باهم بریم پارک!
بابا پژو:
باز چی شده؟چه نقشه ای داری ؟ خدا خیر کنه!
پراید:
هیچی!برای آینده باهم برنامه ریزی بریزیم!
بابا پزو:
برو با بوگاتی نقشه بریز!مامان بنزبعدا پدرمنو در می آره!حوصله ندارم!
مامان بنز:
نه بابا!ما داریم می ریم قزوین! میوه بخریم!خودمون خواستیم تو با پراید بری پارک خونه رو بهم نریزی!!!
بابا بیوک:
الله گرستمسین!بنوا خاور!!!

ده:
رهبرم ...
هنوز سپید روی است آینده و کسی سیاه نمی بیند ...
از بس که عشق آل علی(ع) نور هردل است ...

یازده:
دردوران قدیم که فنیقیه ایها داشتند پول را اختراع می کردند خوشحال بودند که از وضعیت خرید و فروش تهاتری و پایا پای دارند نجات پیدا می کنند از بس که مرغ داده بودند و شیر خریده بودند خسته شده بودند ... بد بخت ها!
 می خواهم بگویم که پول یک قرار داد است و برای ارزش داشتن اش باید پشتوانه اش طلا و ارزش های دیگر باشد ...و می شود مثل همه ی قرار دادهای دیگر در آن نقض  کرد تا راحت شویم!
دراین وضعیت هزار نقض ببه ذهنمان می رسد که ساده ترین اش فرار از شرایط بازار است ...
که قاعدتا به ذهن خریدار می رسد ...
 می خواهم بگویم باید بسیار مواظب بود که بسیاری از قراردادهای به ظاهر ساده و پیش پا افتاده از بین نرود ... همین!
دوازده:
با عشق تو رشد کردیم و سرو شدیم ....
مهدی (ع) ...
باورم کن که در انتظارت هستیم ...
سیزه:
اینج طنز رو شنیدین: اینجوری پیش بره راننده تاکسی یارو باید ببرن مناظره!!!..."حتم دارم در اینده مثل کشورهای آمریکای لاتین یه همچین اتفاقاتیم بیفته!"
چهارده:
ممنون ...حواسم هست که هوامو دارین... ممنون!


۱۲ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۳۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

آینده چشم های توست که هنوز می وزد ... مثل پرچم سه رنگ کشورم ...

یک:
تابستان آغوش مرا فروختی ...
برای یک زیر پیرهنی جدید "یوسفم"!...
دو:
کفش های تابستانی ام کجاست؟...
می خواهم دریک جوی خنک فراموششان کنم ...
و برگردم خانه ...
پیش تو ...
سه:
درون قلب مراسوخته ای از چشمت ...
عاقبت مرگ من است و پریشانی تو!

چهار:
بی صدا گریسته ام از تمام رفتن ها ...
تو که رفتی ...
تازه فهمیدم اشک دیگر ندارم من!!!...
...
پنج:
بوی جورابت حال مرا دگر گون کرد ...
رفته بودی و از تو یک جوراب ...
داستان آمدن می گفت!....
شش:
مزار شش گوشه ات ندای الله و اکبر است ...
خدای بزرگ است ...انقدرهم که زمان یا حسین(ع) عشق تورا کم نکرد ...


هفت:
درینگ درینگ درینگ
...:
بله؟
خانم:
وا ببخشید !انبوه کاران واسطه کار سپید اندیش رو می خام!
... :
بله!
خانم:
ببخشید جناب سبزکاران هستن؟
... :
بگم کی باا یشون کاردارن؟
خانم:
وا!مگه سرشون خلوته؟همیشه که زنگ می زدم سرشون شلوغ بود ؟
... :
بله!
خانم:
بفرمائید نگین شرق!
...:
از طرف شرکت تماس می گیرید؟
خانم:
خیر !یکی از بستگان ایشونم!دخترخاله!
...:
وا ببخشید!حالتون خوبه؟مادر خانمشون هستین دیگه؟
خانم:
خیر!
...:
بله دیگه!قرار بود امروز به شرکت زنگ بزنین سه میلیارد به حساب شرکت ریخته باشین؟
خانم:
خیر!
... :
ببخشید الان دفترشونو نگاکردم نیستن!
خانم:
وا؟
...:
وللا!
بیب بیب بیب
............................
یک هفته بعد مشخص شد منشی شرکت های جدید برای برخورد مناسب با ارباب رجوع در شرکت اندیشه کاران بذر خرواری !دوره دیده اند!
هشت:
ترومپ!
بعدا می فهمیم که بازهم فهمیده تر ما بوده ایم ...
چنان به فیل و خر رفته ای که نگو!
نه:
مامان بنز:
صد دفه گفتم پراید پاشو از این مملکت برو ...تو دوبی خونه داری ...تو المان امکان کارداری ...تو ایتالیا فک و فامیل داری ...عین مرغ کرچ نشستی تو این خونه!
پراید:
مامان من کجا برم؟تو و بابا اینجائید!مادربزرگ و پدربزرگم اینجاست ...اصلا عشقم اینجاست...کارخونه ای که منوساخته اینجاست چطور برم آخه؟نمی رم!
مامان بنز:
نرو!همه مون کلا بدبخت شدیم!
بوگاتی:
وا مامان جون !شما بدبخت بشین؟
مامان بنز:
بوگی جون!جون بابابزرگ لئو ناردوت مارو ول کن!
پراید:
مامان اون روزیم که می خای 100 تا سکه تو بفروشی بدبختی؟
مامان بنز:
کی می خره آخه؟
ننه خاور:
من!
بابا بیوک:
جل الخالق!

ده:
رهبرم ...
سایه ها چسبیده اند به کام ملت ما و ...
خدا می داند درون قلب شما ...چه طوفان ها ...چه غصه هاست ...


یازده:
یک:
وقتی به دنیا نیومده بودم دلار یه ریال یودو نتونستم خوب از زندگی لذت ببرم...یعنی نبودم!
وقتی کوچیک بودم دلار 7 تومن بود اختیار نداشتم و نمی دونستم که ... نتونستم خوب از زندگی لذت ببرم ...
وقتی دلار 300 تومن بود دبیرستانی بودم و دختر تو خونه بلد نبودم خوب از زندگی لذت ببرم...
وقتی دلار 1000 تومن بود گرفتار زندگی بودم و بچه و خونواده نتونستم خوب از زندگی لذت ببرم ...
الان که ده هزار تومنه گیج و مبهوتم که قبلنم بدبخت بودم یا الان بدبخت شدم یا می خام بدبخت بشم ...نمی تونم از زندگی لذت ببرم...
الان دارم فکر می کنم یه بیسکوئیت مادر از زندگی خودم برا خودم نگر ردارم باهاش برم بالای تلکه کابین توچال تهرانو نگا کنم بگم بیخیال!!!

دو:
می گن یه تاجری یه شب دچار دزد میشه و دزده تموم زندگیش رو میبره ...قبلا توی پالان خرش صدتومن " صد تا تک تومن " که اون موقع پول قابل توجهی بوده قایم کرده بوده برای روز مبادا ...وقتی میبینه دزده بی رحمانه همه چیش رو داره میبره ...دزده رو صدا می زنه و می گه :
حالا که تالان تالان است ! صد تومنم زیر پالان است!!!اینو به دلخواه باهرلهجه ای که خواستین بخونین
" بابا بی خیال" !

۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۳۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

شعور داشتم و می دانستم اوضاع اقتصادی بداست ... گذاشتم نامم را بدزدی !تا دلار بخری!

یک:

صد بار از پله های چشم تو بالا رفته ام ...

یکبار نکرده ای در سیاه بخت من ... وا کنی !

دو:

پرده ی آشپز خانه با بوی قورمه سبزی...

پرده ی هال با بوی پدر ...

پرده ی اتاق خواب با بوی دیور...

روی بال نسیم ...

تابستان بود!

سه:

قفل کردی زبان من و رفتی پی کارت ...

که دگر نشنوی از زبان من ... نام عشق مرا بار دگر !

چهار:

بوسه ام را قورت دادم و عشق را بد جویدم ...

تمام شد احساس آدامسی من!برای چشم های تو!

پنج:

کلاه گیس روی سرت بود تا با موهای مشکی ات ...

حش طلائی بودن موهایت توی ذهنم را عوض کنی!

شش:

مزار شش گوشه ات صدای رقیه (س) داشت ...

دیگر کجا آغوش پدری که دخترش رقیه (س) است ...


هفت:

درینگ درینگ درینگ

... :

بله؟

خانم:

اشکالی نداره از تون بپرسم آقای شوقی اونجا چه کاره ان؟

... :

خیر!اصلا

بیب بیب بیب

درینگ درینگ درینگ

... :

بله؟

خانم:

اشکالی نداره ازتون بپرسم رئیس تون آقای شوقی هستن؟

... :

چرا خانم!شما که می دونین رئیس ما کی هستن... چرا هر دقیقه مزاحم می شین؟

خانم:

وا!من خواهرشونممی خواستم مطوئن بشم ایندفه که می رم خواستگاری شغلشو به من اشتباهی نگفته باشه!وا؟...

صدا با عجله:

اه چرا!خانم راستشو بخاین آقای شوقی اینجا آبدارچی هستن!جون بچه هام خواهرم که اغیشالله عروس شما !کنیز شما باشن ... گناهی ندارن!تشریف بیارین خونه ی خودتونه...

خانم:

آره؟به شوقی بگو وقتی می آد خونه 4 کیلو میوه بخره واسه ی دخترش قراره خواستگار بیاد!

بیب بیب بیب

..............................................

چند روز بعد مشخص شد آقای شوقی فوق لیسانس اش را گرفته و قرار بوده به بخش بایگانی انتقال پیدا کنه و می خواسته از خواهر آقای نظری خواستگاری کنه ...ولی آقای هویتی از حسودی این قضیه داشته می مرده و با تقلید صدا...


هشت:

ترومپ!

می رسیم به بالای خراش نه اسمان خراش ...

تا ما کی برسیم و تو ... کی خوشحال شوی!!!

نه:

بوگاتی:

وای!250 تن طلا وارد بازار شده!اونوقت ما فقط 300 تا سکه خریدیم!

مامان بنز:

اه!200 تا شو تو خریدی؟

بوگاتی:

خوب الان معلوم شد 100 تا شم شما خریدین!می بینین ما چقدر بد بختیم!خوش به حال مردم!

پراید:

مردم مگه یه نفره که دارین باهاش رقابت می کنین!مردم 80 میلیون نفر دیگه ان!

بابا پژو:

نه عزیزم!مردم بی ام و خانمه!که خدا می دونه اونم از هوندا خانم چقدر کم آورده!بدبخت ما مردا!



ده:

رهبرم ...

کجاست بی عشقی و بی هوایی شما ...

که ما ملت ایران بی هوا نیستیم ...


یازده:

یعنی از عبارت پاکدستی خوشم می آد که توش محترمانه می نویسن و می گن شما دزد نیستی!

حالا قربون خدا برم ... دزدی یعنی چی؟...

فلان آقا داشته درسال 1940 آدامس می جویده آدامسش که خلاصه ای از دی ان ای و خصوصیاتش رو از طریق " تف"!حمل می کرده میندازه بیرون!بعد یه بابائی برش می داره می ذاره لای دستمال کاغذی ... بعد نوه ی نوه اش همین پریروز می بره حراح می گه این مال آقای فلانیه بعد میلیاردها تومن میفروشه می آد خونه !

بعد فک می کنید از ما بدبخت بیچاره ها چی میدزدن؟خودمون! خونه مون!بعد همه چی مون!از بالا دستیام چی میدونم تف شون لابد!

............................

حالا گفته باشم اگه من از این طریق به غیر از موارد گفته شده درفوق ! سیبیلامم گم نکردم هرچی خواستید بگید! یعنی تا این حد!

" جل الخالق"!!!


ببخشید تولد امام رضا (ع)رو تبریک میگم ...شاد باشید


۰۴ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۴۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

بهاررا در آغوش تو گم کردم ... گفتی نیست و باورم شد ... بعدها فهمیدم نام مستعارتو ... ناهارخوران است!

یک:
من ... یک خودکارم ...
که درانتهای وجود خودم .... بازهم ...
فلسفه را آبی می نویسد ...
آسمان را آبی می نویسد ...
و...
سیاه را آبی!
دو:
با کمان آغوش خود ... عشق را انداختی ...
دوربازوی من ... انقدر قدرت یاری ... نداشت!
سه:
بوسه از روی ماهت ... حسرتم شد یوسفا!
هیچ اشکالی ندارد... من که کورم..." بوس کن"!

چهار:
دریغ که دوستم نداشتی و باورش برای من ...
آنقدر سخت بود که ... دروغ می گفتم ... داری!
پنج:
بگذارم درتمام آسایشگاه ها که برای دیوانه ای چون من ... کم است!
انتظار داشتم بگوییک عشقم!
زنگ زدی ... اورژانس اجتماعی!!!
شش:
مزار شش گوشه ات غم پر از شادی است ...
آن جا که نوحه ها ... اوج می گیرند توی قلب من ...


هفت:
درینگ درینگ درینگ
... : بله؟
خانم:
ببخشید شرکت داده پردازان نور آفرین سحر کیش!
... :
بله!
خانم:
ببخشید مهندس جوشکار تشریف دارن؟!
...:
بله!شما؟
خانم:
خبرنگار اجتماعی بخش رسانه های مجازی روزنامه های وابسته به تلویزیون الکثیر!!!وصل می کنید؟
...:
چند لحظه لطفا...
دودودودودودودودودو...دودودودودودودودو...دودودودودودودودو...دودودودودودودودو!
مهندس جوشکار با صدای بم:
بله؟
خانم:
وا مهندس جوشکار؟!امروز چرا نیومدید؟من و همکارم دم محل کارمون سیخ تو گرما کباب شدیم!4 روز اسنپ ما شدیا!گفتی دیگه لازم نیس تماس بگیریم... الان ساعت چنده؟یه رب دیگه اینجا باش!
مهندس جوشکار با صدای بم:
کاردارم نمی ام!یه اسنپ دیگه بگیرین!
تق!
...............................
چندروز بعد مشخص شد مهندس جوشکار می خواهد ازدواج کند و دیگر اسنپ نیست!

هشت:
ترومپ بچه ترومپ هوا کردند و گفتی : ول کن بابا...
یواش یواش بوی صدای لندن به گوش می رسد ...
نه:
بابا پژو:
ننه جان!ننه خاورجان...چشاتو باز کن ... این شربت لیمو رو بخور حالت خوب میشه!بخور!
پراید:
آخه ننوجان!تواین سن و سال برای چی می ری کلاس ورزش؟فیتنس...پلاتس...کوفتنس!؟ براچی؟
ننه خاور:
بابا ننه!چاقم!یه ذره ام کم بشه خوبه!والله دارم می ترکم!بوگاتی و بنزی رو ببین!آه شیکم مثل کتاب می مونه!
مامان بنز:
وا ننه خاور!کدوم کتاب؟ازبس کوفته به خوردمون دادیشدیم قلقلی ... بوگاتی ام که حامله اس این دفه می خاد تانک بزاد!
پراید:
ننه خاور!روزی یه دونه کوفته بخوری بسته!سرهفته می شی باربی!
بابابیوک:
راس میگی ببم جان!خداروشکر باربی!

ده:
رهبرم ...
کلاس کشورمان پرشد از کلام خدا...
کلام عشق ...همیشه سر آغاز درس ما بوده است ...


یازده:
خیلییا چشم احساسشون بسته است ...از صب تا شب اصلا عشقو نمی بینن!کورن!
تمام کائنات دوسشون داره ... خدا دوسشون داره ... پدرومادری که به دنیا آورددشون دوسشون داره ... زن و بچه دوسشون داره ... گربه رهگذر کوچه دوسشون داره ...بارون و آفتابی که روسرشون می تابه و می باره دوسشون داره... گنجشک های توی پارک که دوربرشون هست دوسشون داره ... طلبکارو بدهکار دوسشون داره!معلم سابق و حال دوسشون داره...تعمیر کار جارو برقی دوسشون داره ...
بعد شبا گریه می کنن واز بی عشقی می نالن و نمی بینن دیگه!
..............................
آقا تورو خدا کوفتمون نکنید می آئیم اینجا می نویسیم به خدا چشم داشتی ام نداریم من ازجانب خودم که می تونم حرف بزنم:
کلیه سایت های تمام شده با دات ای ار خلاص ... یعنی چی؟!!!
.............................................
مشهدیا وشیرازیا و قمیا تواین روزا التماس دعا ...
......................................
کور شم اگه دوروغ بگم دوستون دارم و مخلصم
..................................................

۰۲ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۰۲ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

بسیار چشم هایت خندیده ...به ابروهای کج من ... تصویر تو توی قاب خدارا شکر کج نباشد!

یک:
نصیب ندارم از ماه روی تو ... تا ابرها هست ...
کمی تو هم تلاش کن ... مثل نسیم کنارمن!
دو:
می خندی و قند لبت می کشد مرا ...
قندم!شیرین من ... به بدحالی ام نخند!
سه:
یوسفا!
کوچه ها از صدای خنده ی تو پر است ...
پیراهن رها کرده ای و می روی به زندان ها ...

چهار:
رفتن تو مرا متعجب نمی کند ...
اگر هم که بوده ای ... برای سر سوزنی از تو ...
با تبر خشم رقیب خود ... جنگیده ام ....
برو ...
!!!!
پنج:
صبر در کوزه انداخته ام ... مثل تو غول!
آینده تحویل بگیرم ... از عشق!!!
شش:
مزار شش گوشه ات خراب نکرد رویای من ...
من هنوز قصر می بینم ... قرار شمارا یا حسین(ع)...

هفت:
درینگ درینگ درینگ
...بله؟
خانم:
ببخشید آقای ما هستن؟!
... : نه خیر!
خانم:
همون آقای مومشکی ... قدبلند!که می خندنردیف دندوناشون پیدا میشه... فریدآقا!
...:
بله!فرید آقا لوله کش؟
ولی ایشون یک متر و بیست هستن ...دندونم ندارن !اصلا موهاشونم جوگندمیه!
خانم:
چی؟ به شوهر من؟!حالا هرچی !تلفنشونوجواب نمی دن...مجبور شدم به شما زنگ بزنم...
... :
ببخشید لوله ی توالت ترکیده ...دارن درست می کنن یه ده دقیقه ی دیگه ... می گن زنگ بزنید...
خانم:
خیلی واجبه!راجع به مادرشونه!
... :
آقا فرید تشریف بیارید یه جوری دیگه...
آقا فرید:
بله! چی شده؟صد دفه نگفتم سرکار مزاحم من نشید؟مادرم چی شده؟
خانم:
عروس!!!وا صدا تون چرا مثل آقا فرید ما نیست؟واااااای!!!ببخشید تورو خدا گفتم شوهر من کوتوله نیست!!!
... :
آقا فرید : شوخی جالبی نبود!
خانم:
چرا؟!یه خستگی در کردی دیگه!بای بای ...بیب بیب بیب
.........................................................
چند روز بعد مشخص شد ... مزاحم تلفنی ای با تغییر صدا قصد آزار و اذیت مردان محله را دارد!!!


هشت:
ترومپ!
آش بهم زده صد عیب دارد ...و
دهان باز نشده ...یک عیب!
نه:
پراید:
بابابابا!صدامو می شنوی... ؟ لطفا بیدارشو!
باباپژو:
پراید جان ! ساعتو دیدی؟30و 5 صبحه!
پراید: می دونم! دارم می رم صف ماشین هیوندای!بوگاتی می خاد یه بچه ی چشم بادو می ام داشته باشه!
بابا پژو:
خو داشته باشه!به من چه؟چی میگی؟
پراید:
بابا قیمت ماشین هفتصد میلیونو چارصد و پنجا تومنه؟ داری یه چارصد و پنجا تومن به من بدی؟
بابا پژو:
نه!از همتون دربه داغون تر منم!از ننه خاور بگیر!
ناگهان پراید:
آها یادم اومد ... بگیر بخواب!کارت مامان توش 500 تومن هست!
بابا پژو:
برای چی کارت ما دست شماست؟
پراید:
جهت خرید!
بابا پژو:
وایسا ببینم!

ده:
رهبرم ...
همیشه صبر شما به من انگیزه می دهد ...
صبوری تان به آل علی (ع) می ماند  ...

یازده:
دی شب یه جائی خوندم که یه خانم مجرم بین المللی! خوشگل قشنگ دستگیر میشه ...بعد عکسشو میندازن تو تلویزیون!بعد 10 تا اقا پیدا میشن که از خانم خوششون اومده بود ه و می خواستن که مدت جرم ایشونو بخرن!یعنی تا این حد مردم به عکس آدم نگا می کنن و اینها ...
الان عکسای موبایل دیگه نیاز ندارن قدیما... نگاتیو و اینا بود ...
فقط دختر پولدارا عکسای خوشگل از خودشون می گرفتن بعد با پسرای خارج دررفته که ازدواج می کردن یه عکس ام از پسره می ذاشتن سر سفره عقد!
چه دوره ای!
الان یه سفرم می رن طرف مقابلو زیارت می کنن ...چقدرم دنیا برعکس شده!!!حالا نمی خام بگم ولی برعکس شده دیگه!خودتون حدس بزنید!
" واللا ما چه بدونیم دنیا دیگه چه خبره براوتن اینجا بنویسیم!جل الخالق!!!"


با تشکر از سایت ایران کارتون
۰۱ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

شکایتم ... مدل الیور تو ئیست بود ... ! فرستادیم نز د فاگین پیر جهت پی گیری!" هول نکن"!

یک:
بسوز دل ناشکر من که شکر نکردی ...
هزار نعمتت ... از جمله ... چشم پی گیرش!
دو:
بسته بودند زبانم ...از دو چشمم غافل ...
که نگفته راز می گفت و ... همه ... خاموش بود!!!
سه:
بریده باد دست قلم!... اگر که صدایش بلند ...
تمام شهر بیدار کند ... بیداریش!!!

چهار:
گنجشک ها را می خوردیم ...
و...ماهی هارا پر می دادیم !
شکم توی پاساژهای شهر پر می شد ...
و عاشق می شدیم ...
وروی بالش های پر خیالات می کردیم ...
پائیز می دوید که به ما برسد ...
کور خوانده بود نمی شد ...!
زیر اسپیلت ... همیشه بهار بود!!!
پنج:
رضا(ع) به کشته ی خویش امان می دهی ؟!
امان بده که بیایم زیارتت مسیحا ...
تا جسدم دوباره زنده کنی ...
شش:
مزار شش گوشه ات جای گریه است ...
من شیعه ام واشک ... خاموشی سراسرآتش تنم ...


هفت:
درینگ درینگ درینگ ...
...: بله؟
خانم:
شرکت دید آوران نو پرداز خدای شکر!
...: بله!
خانم:
نا عادلید!بیچاره اید!از دم چارتا آدم بی حواسید!ما از شما قفس پرنده خاستیم شما برای ما کفش ورزشی فرستادید!خوابید؟پول قفس می گیرید کفش ورزشی می فرستید؟ ای خدا!بگم مدیریت کچل!شما را چه بکنه!با این پرنده ی سرگردان چه بکنیم؟آدم هم نیست شوهرش بدیم!!!ماهی نیست کبابش کنیم ... ایواااااای!
... : بیب بیب بیب ...
خانم:
چی؟تلفن رو من قطع می کنید؟دارم می آم شرکت!
.........................
مامان جان!بیدارشو جوجو مرغی دو روزه مرده ! دیگه نیازی به قفس نیست!بیدارشو!

هشت:
ترومپ!
اگر زنده ایم خدایی هست ...
خدا نکند شما ... جای ما باشید!!!
مامان بنز:
پراید!بیا ببینم ... درگاو صندوقو باز کن!100 تا سکه خریدم!
پراید:
مامان برای چی خریدی؟
مامان بنز:
ببین پراید از تنبلی نوبری!تا ننه خاور و بقیه نیستن کمکم کن!بذارمشون تو گاوصندوق... پدرم در اومده بایه هم چین تجارتی!
پراید:
که چی بشه؟کجا می خای برسی که نرسیدی؟ چی کم داری؟
مامان بنز:
ببین پراید!از پیری می ترسم!اینکه تو منو بذاری یه سالمندان بی کیفیت!اینکه زیر دست و پای تو و بوگاتی له شم!
ناگهان ننه خاور:
هی روزگار!!!!


ده:
رهبرم ...
فدای سرو قامتت که ایستاده است ...
چنان که میلیاردها نفر پشت آن قامت بسته ...


یازده:
هیچ چیزی الان منو به اندازه ی سوختن " یخچالمون " نمی ترسونه به خدا!
اگه بسوزه چی؟ازکجا بخریم؟ چه مارکی؟ اصلا چطور بخریم؟وای دلم هزار جا میره ...

بخند!!!
دوازده:
اینجا بلاگ بیان است جائی که دوستش داریم ولی امیدی به پایندگی آن نیست ...
شعارش می خین بمونید می خین برید است ... روبوت کمی دارد نه کیفی ...
آخه بیان با پسوند آی آر توی بی معرفتم بری من کجا بنویسم کجاخودمو نشون بدم ...کجا خانم مددی باشم ...اوهو اوهو ... سرمو رو شونه ی کی بذارم گریه کنم...
وااااااااااااااااای!
نرو!
۳۱ تیر ۹۷ ، ۱۳:۰۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی