یک:
توان قلب مرا عشق تو گرفت اما ...
هنوز ...دست زدن جسم خالیش دارد!
دو:
فاصله ی ما ...فاصله ی دو ابر است ...
گاهی من برای تو ... و گاهی تو برای من ...
می باریم!
سه:
امکان سوختن شمع دلم صفر است و سوز نیست ...
آن آتش قدیمی میان انگشتهای تو ... کجاست؟!


چهار:
آتشکده ی چشم مرا ... نسیم تو اغفال می کند ...
گاهش هوامی دهدش قلب و گاه ... می خواباند!!!
پنج:
اختیار درس لیلی را پدر نداشت دگر ...
مدرس آمد و درس لیلی را از " مجنون " پرسید!!!
شش:
مزار شش گوشه ات را خدای عمارت کرد ...
عمارت خدای ... عمارت عشق بنده است ...


هفت:
بیوه می شوم از دست های تو ... زود است ...
که عشق خود تو بگیری و من ... کلافه شوم!
هشت:
ترومپ!
همه چی آرومه!من چقد خوشبختم!!!
نه:
پراید:
مامان بیا این یه میلیونو از دست من بگیر!!!
مامان بنز:
پراید اینکه خرید هفتگی مونه!بازم رفتی تو خریدا کلی شکلات و پفک خریدی!؟!!
پراید:
مامان همین پفک ذرت و روغن و پنیر دارهمن و بوگاتی حساب کردیم باید دونه ای ده تومن باشه!!!
مامان بنز:
جهنم!بذار گرون بشه بچه ها از این آشغالا کمتر بخرن بخورن!
بوگاتی:
وا مامان!تو تا حالا دیدی چیزی گرون بشه مصرف مردمم نسبت به اون کمتر بشه؟!!!
مامان بنز:
بله!لباس!
با این وضع پیش بره دیگه اصلا لختی مد میشه!!!
ننه خاور:
بی شرم!جل الخالق ... خوبه ما ماشین هستیم ... بی حیائی؟!!!
بوگاتی:
بچه ها از این به بعد بیرون هرموقع گفتم چشاتونو ببندین!!!


ده:
رهبرم ...
سرزمین ما فقط کاشانه ی ما نیست ...
جائی ست که غیر خواب یاد علی (ع) می کنیم ...


یازده:
درشهرستانها راحت تر می شود زندگی کرد ... باران راحت تر می بارد ... برف طبیعی است ... گاها آب گرمی هست ... غار سردی که بتوان در تابستان رفت و خنک شد ... باغ و همدلی با فامیل بیشتر است ...همه خبر دار هم هستند ...می توان نانی پخت و دورهم جمع شد .... گردوی صد و ده هزار تومانی لای کلوچه هایشان پیدا می شود ... عروسی های مفصل می گیرند و از جوانهایشان حمایت می کنند ... شهر بازی هایشان بیشترحال می دهد ... اگر رودخانه و دریائی باشد بیشتر کیف می دهند ومی روی قایق سواری ... بعضیهایشان بوی گل و گلاب می دهند ...وبعضی هایشان بوی شیرینی های محلی ...پنیر و ماست و ماست کیسه ای شان جگردل را صفا می دهد ... گفتم جگر ...جگر !...
دیگر وقتش است که اگر می توانیم فرار کنیم ...!!!