بی شمس

ادبی

پراید می رفت به سرعت نورو من درحسرت یک لحضه نشستن کناراو...

یک:

روی باران می شد حساب کرد وقتی هوا سالم بود ...

اکنون باران می رود ترکیه ...دیگر چه هوای سالمی !!!

دو:

آن هلو که دوس داشتم ...توی حلقت گیر کرد ...

تا تو باشی قلدرانه توی ظرف میوه ی من ...دست نبری!!!

سه:

توی کافه تلویزیون روشن بود ...

وخبرها زیر نویس می شد ...

من هنوز داشتم با صدای خانم ادل چای می خوردم ...

وپاهایم را با تیک عصبی ...تنها می گذاشتم ...

که تو با یک روز نامه ی عصر آمدی ...

رفتی روبروی آینه ...

که صفحه ی اول را قورت دادم :

" مردی با کلاه آبی و شلوار طوسی و یک کیف پول ...سال هاست که ...گم شده..."!!!


چهار:

درکشوهای میز دفتر من ...

عکس تو قاب نیست ...عزیزدلم...

دست می اندازم و هروقت که شد ...

برمی دارمت و می بوسم ات عزیزدلم !!!

پنج:

یک روز آمدی به پایتخت دلم ...ولی به روستایی بودن متهم نشدی!!!

آن قدر کلاس رفتار تو بالا بود ...که جمع شدم توی کامرانیه ی دلم !!!

شش:

مزار شش گوشه ات هوای مرا داشت یا حسین (ع)...

گم شدم میان جمع ولی ...تو پیدایم کردی ...یا حسین (ع)...


هفت:

امواج روی زمین ...خیلی نقش مهمی بازی می کنند چندتایشان را می نویسم ...

موج دریا ...موج مثبت ...امواج الکترونیکی موبایل و دکل های ایشان ...امواج ماورای صوت دلفین ها و خفاش ها ...امواج ماکروفر یا ویو ...امواج الکترونیکی مغز ....امواج الکترو کاردیو گرافی...امواج ام ار آی و سونو گرافی و اولترا سو نو گرافی ...امواج رادیو و تلویزیون و مهمتراز همه موج مکزیکی !!!

هشت:

ترامپ هاپویت کجاست که ببیند زانوی تو ...

مقابلش زانو زده ای و می بوسی لب هایش ...!!!

نه:

پراید:

مامان دیشب خیلی خوش گذشت جاتون خالی بود ...

مامان بنز:

لابد دیشب اینجا نیومدین دست مبارکت رو کردی تو جیب و یه پیتزا مهمونش کردی !!!

پراید:

نه مامان!زنگ زدیم خونه ی زن عمو پیکان !اونم قربون صدقه مون رفت گفت شام بیائین اینجا مام رفتیم ...جاتون خالی قیمه و قورمه و الویه پخته بود !!!

مامان بنز:

یعنی برایه شب بی شامی تو خونه ی من؟!!!

پراید:

مامان صله ی رحم کردیم!!!

مامان بنز:

جهنم!بوگاتی رو امشب بیار با هم آشتی کنیم !!!آبرمون رفت!!!


"این خانم ننه خاورن ولی یه رستوران دارن با غذاهای خونگی نوش جان تون "


ده:

رهبرم ...

گاهی توان ادامه ی راه نیست ...

ولی جمله های شما ..

می کشد مارا به سوی مهدی موعود(ع)...

یازده:

حوصله ندارم ...

ولی از قدیم گفتن مستمع صاحب سخن را بر سر شوق آورد ....ممنون که هستید ...تشکر از سربازان فضای مجازی ...


۲۸ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۰۵ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

جان خوددرره "اولاد علی"می بازیم ...همچو مالک به "عدوان علی" می تازیم

یک:

درونم را آتشفشان پندارکن ...

نه این چهره ی آرام ...

که اگر تو نباشی ...

اشک هم نمی ریزد!

دو:

قند لب تو ...دیابتی ام کرد ...

الله اکبر از شیرینی لبخند ...که تو نداری !

سه:

پیراهن خود پاره نکن یوسف کنعان ...

درشهر بزرگ ما ...زلیخایی نیست !


چهار:

پوست لبت را هم که می کنی ...حسودم به آن دندان...

برای حسودان ....کیفیت موضوع حسادت ...مطرح نیست ...

پنج:

یا مهدی(ع)سرباز تو بودن لیاقت من نیست ...

آن کسی لایق تو است ...که از گزینش تو ...بالای صد گرفت ...

شش:

مزار شش گوشه ات را خدای به تو فروخت ...

جایی که خدای با هیچ کس دیگری با سر معامله نکرد ...


هفت:

می کشم سهم خودم را از تو ...هنوز زنده ام ...

برو که مال من نیست ان قلب ...می دانم دگر ...

هشت:

ترامپ آدم کشی مناسب مردان با کراوات نیست ...

ششلول ببندی راحتیم!باورکن!

نه:

پراید:

مامان ...تو چرا تولد بوگاتی نیومدی ؟حالا بوگاتی با تو قهره!

مامان بنز:

توروخدا پراید بذار یه دوسه روز اعصابم راحت باشه ...

پراید:

آخه مامان تو اصلا به این موضوع فک کردی ما برای شام چطوری بیائیم خونه تون؟


ده:

رهبرم ...

ایستادی و ایستاده ایم و ایستاده باقی هستیم ...

چون تو بیداری و همیشه به ما فرمو ده ای ...باید بایستیم "زنده باد مردم ایران"


یازده:

این آمار مزخرف سرانه ی کتاب خوندن رو کی داده؟

بابا ما نسل دانشگاه آزادیم ...

همون صب اول ترم اول دانشگاه که بودیم ...دکتر حاتم قادری برامون ده تا رفرنس مشخص کرد که اسم کتابارو نمی خام بیارم که داشتیم سکته می کردیم ...ما همه مون ترم یک لیسانس دکترامونو گرفتیم ...ولی برانمره فقط من و یکی دیگه ولی بقیه موندن چون ده تای دیگه روی اون ده تا برا ترم بعد بهشون معرفی کرد ...


جال الخالق ...قربون خدابرم

۲۶ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

سکوت ...سکوت ...ناگهان برگی افتاد ..."عباس حسین نژاد "

یک:

درکمین پرنده ای بودم که نامش صدای تو بود ...

گوشم شکار کرد "صدای داوود " را و فراموشم شدی ...

دو:

لباس صورتیت مردانگی ات را زیر سئوال نمی برد ...

ولی نگاه تو به موضوع وفاداری چرا!!!

سه:

تنم را بسوزان و گریه کن ....

ای ضعیف ...خاکستر من هم روی دست تو ...سنگین است ...


چهار:

تن پوش سیاه چشم تو را روز عروسی ...

سبز کرده بود ...ارایشگر بی هنر سرکوچه!!!

پنج:

بیدمجنون خواب نداشت و نمی خوابید ...

از ترس اینکه بخوابد و مجنون ...

برای تکیه گاه ...

یک تن جاندار را ...

روی زمین پیدا نکند !!!

شش:

مزار شش گوشه ات پناه من بود و غیر تو کجا ...

از قتل بدی های خود بگریزم یا حسین(ع)...


هفت:

جامعه شناسان غربی دیالوگ را امر مهمی دانسته ولازم نمی دانند مرتب در اهمیت این مسئله از صفر شروع کنند و بگویند ولی دقیقا بین سیاستمداران و جامعه شناسان غربی اختلاف نظر اینجاست که در سیاست دیالوگ را قدرت نمی دانند!!!

وتا مرز مونولوگ یک جانبه ی خود پیش می روند بطور مثال درمورد کشور یمن مثلا اگر یک سیاستمدار یمنی به یک سیاستمدار غربی برسد و بگوید بیا باهم یکی دوکلمه حرف بزنیم ...به نظر شما چه جوابی می گیرد؟

یا مثلا اگر نظریه ی جامعه شناس غربی در مورد پست مدرن و استفاده از رسانه های ارتباطی در جهان مدرن باشد ...

برای دانشجوی تبتی که بیشتر عمر خودرا درقله های اطراف اورست گذرانده است به چه دردی می خورد ؟

گذشته این که سیاستمداران امروز کمکم دارند گذاره های مذهبی را هم دردیالوگ وارد می کنند و این دیگر خط پایانی ست برای دیالوگی که دارد به فنا می رود !!!

هشت:

ترامپ کری ولی ماشالله زبان داری به چه درازی ...

این چه وضع است ؟یک دکتر برو انقدر لب خوانی نکن!!!

نه:

پراید :

مامان ...با مامان بزرگ اینا فردا بیائید خونه ی ما !

مامان بنز:

واقعا؟چطوری؟با ب.گاتی هماهنگ کردی ؟

پراید :

آره ...دیشب حرفش بود که شما تا حالا نیومدید !!!حالا تولد گرفتیم ...

مامان بنز:

یعنی بعد 2سال که می آئیم کادو هم باید بگیریم ...

پراید:

نه ..من یه انگشتر الماس برای بوگاتی خریدم بعد نصفش رو ازبابا قرض گرفتم!!!

مامان بنز با حرص:

میدونی چیه پراید ...برو به بوگاتی اینا بگو پای مامانم شکسته!

ننه خاور:

ما می آئیم !بنز جون باورکن مردیم از بس دست پخت تو رو خوردیم ما می ریم!!!


ده:

رهبرم ...

مرگی که پشت آن جاودانگی ملت ایران نباشد ...

مرگی ست که برای بعضی ها ...

هر ثانیه اتفاق می افتد ...


یازده:

دلم رو فروختم به یه سبد گل ...

که یه هفته روی میز خونه ی مامان اینا طول کشید تا خشک شه ...

تو تو تو خیال نکنید که شمارو می گم ...

امیر جان با توام که احساس ات 

پشت اون سبد بود ...

هنوز نگه اش داشتم ...

۲۵ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۳۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

درمان نپذیرد دل کودکی که مادر دوستش دوستش ندارد!!!

یک:

طلب کردم سیاهی مویت را از خدای تو ...

بی مویی مرا ...خدای تو درمان نمی کند؟!!!

دو:

ته چاه مروت نشسته ام که نرم سرتورا !!!

ای برادری که به من تیغ انتقام ...داده اند!!!

سه:

میلاد تورا دیده بودم و باور نمی کردم ...

که پیری و عاشقی به یکبار بیایند ...برسرم!!!



چهار:

تنت رفت و نامه هایت سوخت و انگار نبوده ای ...

این دنیا مثل تو بساردارد ...کاغذ کاهی !!!

پنج:

سرم امد آن خنده هایی که نثار تو می کردم ...

به عاشقی و بله بله گویی تو ...دچار شدم ...

شش:

مزار شش گوشه ات ...فقط جای دفن تو نیست ...

آن جاست که خدای فرستاد سپاهشرا و فرمودی:

من بمیرم نفرست!!!

هفت:

درکشورهای جهان وزندگی مدرن الکترونیک مسئله ی مهمی ست ...ولی از ان بالاتر شگفتب ارتباط بی سیم است ...

درحال حاضر بدون درنظر گرفتن سیم با موبایل حرف می زنیم ...تلویزیون می بینیم ورادیو می شنویم ...درمحاسبه ی دنیای باسیم دنیا باید سیم کشی می شد ...

از ان طرف مهندسی تلویزیون وتلفن همراه جالب است ...پخش واحد یک موضوع از تلویزیونی به تلویزیون دیگر درحدود 30 ثانیه تفاوت دارد واقعا دنیای واقعی ما چقدر مجازی است؟

اگر ما داریم رادیم می شنوم انتقال صدا با سرعت کم و اگر تلویزیون می بینیم انتقال تصویر با سرعت نور به چشم ما می رسد ...صوت و تصویر در تلویزیون چطور باهم سینک یا هماهنگ می شوند؟

"منو دارن می برن بیمارستان"!!!

هشت:

ای ترامپ خشن نباش و ببخش و با احترام باش ...

ما سر میز شام هیچگاه دشمن خودرا نفرین نمی کنیم!!!

نه:

پراید:

مامن خانم مددی کی میمیره؟

بابا بیوک:

بتوچه!!!

مامان بنز:

چطور؟

پراید:

مامان بابا داره میمیره یه کلیه اش رو بگیریم بدیم بابا!

مامان بنز:

عزیزم!خودش کلیه اش رو دیالیز کرده بدرد بابات نمی خوره!

پراید:

همین!دست دوم ارزونتره!

باباپزو:

یا خدا!



ده:

رهبرم ...

کنارتو ...

ویرانه های ذهن من آباد می شود ...

از بس که به سربازان ولایت آباد گری آموختی ...

یازده:

کلا بعضی ا گوشن!یعنی خودشون گوشن فک می کنن تو رادیویی!!!

بابا بس کن خانم گوش!تا کسی رو رادیو فرض نکنی !!!

دنیا داره عوض میشه یه کوچولوام از چشات استفاده کنی بد نیست!!!

توان گوش 20 درصد و توان چشم 80 درصده ...مغزتو اکبند نبر اون دنیا !!!

........................................................

ای فضای مجازی ارزان ...

من تورا فداشوم ...تی بالا میسر !!!


۲۴ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۱۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

مگه مو خودم چمه؟

یک:

زدی مرا به دیوار و گذشتند هزارنفر ....

به صورت اعلامیه ...

ای مرگ زود گذر!!!

دو:

کنار امدن من با تو آتش شمع ...

به خاطر عشقم به ...نسیم بهار بود ...

سه:

یوسف بالای بام نمی رفت چون آبرو ...

مثل برگ داشت زیر پای مردم له می شد ...


چهار:

نگذار دست هایم را بین برگ های دفترم بسوزانم ...

به جرم نوشتن از خودم برای خوانده شدن...

پنج:

تیر به شانه ام خورده بود ای شکارچی ...

که زنده زنده مرا بردی و بساط کباب ....

شش:

مزار شش گوشه ات هزار پرنده مهاجر دارد ...

که از تمام جهان آمده اند برای شفا ...


هفت:

سوختی رقیب برای بوسه ای ؟

ببین که چهره ات سیاه شد ...

وعشق سپید پسند نبود؟

هشت:

ترامپ برو دعا کن که شوروی دیگر نیست !!!

وگرنه تا به حال مجبورشده بودی ...فرانسه راهم نصف کنی !!!

نه:

پراید:

مامان!سیرابی خریدم !

مامان بنز:

آفرین پسرم دیگه داری مرد می شی ...اللهی قربونت برم !

بوگاتی:

از لج من!مامان من بدبخت دارم بالا می ارم !

ننه خاور:

انقدر این بنز بدبخت اسپاگتی به خوردمون داد ه داریم می ریم ایتالیا رو بخریم !!!


ده:

رهبرم ...

سلام سلام سلام ...

که با وجود شما هست ...

که دردهای ما دوا دارد ...

یازده:

دممون گرم ما دهه ی 50 و چهلی که بچه های دهه ی 60 و هفتاد رو ما تربیت کردیم ...

اینا دیگه پای همه چی این مملکت واستادن ...

خودمون زجر کشیدیم ولی ایران امروز بدجوری تو چشم بعضی ا رفته ...

..........................................

شعراو نوشته های امروز تقدیم به مردم خوزستان ..به خاطر گل روشون که همیشه رو لب شون یه لبخند هست ...


۲۲ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۳۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

نگام نکن ...چشم می خورم ...صدام نکن می پرم بعد دستم می خوره به گلدون تو ...می شکنه!!!

یک:

آواز خوش مینا برای آخرین بار ...

گفتن سوزناک دوستت دارم به زبان انسان ها بود!!!

دو:

پیرامون دنیای آبی تو ...مشکی سیاه ...

پوشیده بودیم ...برای اینکه غیر واقعی بود!!!

سه:

شهید شد گل باغچه زیر دست نسیم ...

تا بدانند گل های دیگر باغچه دشمن زیباست !!!


چهار:

چه بد!باختم دلم را چون که بازی بلد نیستم...

گفته بودند درقمار دست اول ...همیشه برنده ای !!!

پنج:

اه ای سیاه چشم بالا بلند مو مشکی ...

منم سپید چشمی که قدر عشق تو نمی دانستم!!!

شش:

مزار شش گوشه ات برای حسودان تیره بخت ...

جای درآمدن چشم است و نمی توانند دیدن...



هفت:

ده هزار تومن کرایه داده ام که ببینم تورا ...

تو درمنزل را بسته ای و می گویی رفته ام کیش...

هشت:

ترامپ کوچه های تهران کوچه های هارلم نیست ...

هنوز صد سال مانده که ما از این نظر به پای یواس برسیم!!!

نه:

مامان بنز:

پراید !پاشو ساعت 11 هه مردم این موقع ناهار می خورن پاشو صبونت رو بخور می خام جمع کنم ...

بوگاتی:

مامان ...پراید صب ساعت 6باباباپژو رفتن بیمارستان شیمی درمانی ...

مامان بنزبا بغض:

پس چرا هیچی به من نگفتی؟

بوگاتی:

تا صب داشتی خیاطی می کردی ...دلمون نیومد ...

ننه خاور:

وای جیگرم کباب شد !!!


ده:

رهبرم ...

درخانه های شهر انگار خبرنیست ...

برای شهادت سربازان ولایت ...

گریه کنند ...

یازده:

خیلی دوریم ازهم و کسی نمی داند ...

که دوری ما ازهم ...به ناگواری مرگ بهار می ماند ...

دوازده:

یه رفتار بد می تونه تو ذهن آدم ساعت ها اثر بذاره ...قدرت لایزال اللهی باید دروجود آدم باشه که بتونی این رفتارهارو تحمل کنی ...من می دونم ما داریم ازاین قدرت تو وجودمون خیلی استفاده می کنیم ...

صبر از نشانه های مومن است ...


۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۵۶ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

شبیه نرمی یک ابر مهربان بودی ...همیشه خنده به لب بودی و جوان بودی ..."دکتر یدالله گودرزی"

یک:

لب ات را به نیش گرفتی ...انقدر بیان عشق بد بود ...

خاک برسرمن ...اگر درحد دوستت دارم هم ...نگفته باشم ات ....

دو:

چند پشت سرمن گفته باشی کم عقل ...

باید دنبال پول می گشتم ...نه دنبال سرکار عالی ...

سه:

پاییز روی شاخه های درخت خوابیده بود ...

و بهار داشت از چشمه اب می خورد ...

شاخه ها تکان خوردند و پاییز افتاد روی ریشه های درخت ...

بها رخندید !

پاییز عاشق بهار شد ...

برگ های درخت را جمع کرد و رفت خواستگاری بهار ...

اما بهار با پسری به نام باران رفته بود ...

گفت هرسال کارم همین می شود ....

چون دیگر هیچ دختری مثل بهار لبخند نخواهد زد ...

چهار:

شکار نگاه تو ...کار هرکس نبود ونیست ...

من چون پلنگ دویده ام ...دنبال چشم تو ...

پنج:

به سرعت بخار چنگ تو باز شد !!!

جوشیده بود عشق میان مشت بسته ات ...

شش:

مزار شش گوشه ات برای من جای ندارد ...حسین جان(ع)؟

سرم بریده اند به جرم عشق تو ...کنا رتو باشم بهتر است !!!


هفت:

نادان کنار دانا همیشه بهت می زند ...

به آن چه نمی داند و دانستنش را هم ..بلد نیست !!!

هشت:

آه ترامپ برا یدیوانه ها دنیا قشنگ نیست ؟

توکه عمر خود را کرده ای؟به توچه که مردم یواس مثل مردم هیروشیما بمیرند؟

نه:

پراید :

دایی...عمه مینی بوس و دوس داری؟

مامان بنز:

اگه از بچگی زده بودم تو دهنت اینجوری نبودی !!!

بابا پزو:

تو از کجا فهمیدی دایی جونت از عمه ات خواستگاری کرده؟

مامان بنز:

آخرین نفر منم اره؟یاللا ...قبل از اینکه بمیری مهریه ام رو بده !خیلی بده که قبل از مردنت مدیون بمیری!!!

بابا بیوک:

عروس گلم!حالا که ما هنوز به خواستگار یداداش عزیزتون جواب ندادیم ...

ننه خاور:

من میخام جواب بدم !تا عروس گلم به بقیه مهریه اش برسه ....بیا ده میلیون باقی مو نده ...قبلا برات یه پارکینگ تو ظفر خریده بودیم 690 میلیون !

دایی رضوانی :

حالا مهریه ی عروس خانم چقدر؟

ننه خاور:

به "ون"خان گفته بودیم یه میلیارد به اضافه اقامت چین تایپه !!!

دایی رضوانی:

oh...my god!!!


ده:

رهبرم ...

به اشک های سربازان ولایت تو ...

چه صبرها که گذشت ...

گذاشته ایم که دنیا به جهان خود ...بخندد ....

یازده:

یک کلام ختم کلام مخلصیم ...

برای سربازان جنگ نرم و فضای مجازی ...ارزوی موفقیت دارم ...

من الله توفیق ...


۱۹ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۰۶ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

چطور با دوقطب فعالمان کنار بیائیم یا روایت درمانی !!!

یک:

دگر برای پروانه ...سوختن مهم نیست ...

یک بار کاملا نرده بود وقت پیلگی ...

حالا که بال دارد ...

دو:

مغرور نباش که دنیا تمی خرد ناز کسی ...

آخرش یک گور گذاشته اند برایمان که ...

بفهمیم که قطر داشته هایمان چیست !!!

سه:

نمی گیری جان کسی را ای فرشته ی مرگ بیهوده ...

بیهوده نیامده بودیم ...حساب و کتاب با فرشته ی دیگری ست !!!


چهار:

یوسف خرید داستان خودش را ده هزار تومان ...

رفت ارشاد شکایت کند ...که زلیخایش کم بود !!!

پنج:

درون کیک شیرینی تولد تو ....شکلات و موز ...

درون چشم من ...اشک تلخ بود ...

توی 90 سالگی دیگر  چطور ...

به امید سال دگر تو زنده نباشم...

شش:

مزار شش گوشه ات را چراغ بسیار است ...

چه فرق برای من که نور دلم از سیاهی چشم توست ...


هفت:

یعنی برا بعضی کارمندا البته ایران و خارجم نداره ...اداره یعنی بهشت یعنی جایی که برات برحسب رده ی شغلی چای و قند و کاپوچینو و کیک و شکلات و ناهار و وای فای مجانی و برق اضافه و کولرگازی فراهمه ...

تازه می تونی با دوستات انقدر حرف بزنی که خدامیدونه ...

برابعضی ا شغل دومم همون جاست مثل فروش املاک و غیره ...

یعنی بعد سی سال که می گن آقا بیا برو طرف نمی تونه ماموریت های داخل و خارج رو فراموش کنه ...

کسی رو می شناختم که دو روز بعد بازنشستگی مرد ...

یعنی اداره نگو بگو هلو!!!

هشت:

ترامپ ای میل ندارم ولی می دانم ...

که می خواهی از طریق ای میل مرا براندازی !!!

نه:

بابا پزو:

پراید پسرم از فردا باید شمی درمانی بشم ...ناراحت نشو ...شاید موهام بریزه ...باید مواظب مامانت باشی ...

پراید:

اه مامان چرا نگفتی بابا داره میمیره ...من آمادگیشو ندارم!پس قشط لیپو ساکشن بوگاتی رو کی میده؟

دایی رضوانی هیولا:

ببین بچه!تو رو می برمت آمریکا دوروزه مثل جت آدم میشی !!!

مامان بنز:

ولش کن داداش !پزو رو ببر پزو گرین کارتم داره!!!


ده:

رهبرم ...

درجهان پیچیده افتخار ایران به حضور شما ...

طوری که حق جویان جهان ...

به سربازان ولایت ایران ...حسادت می کنند ...

یازده:

داشتیم رد می شدیم دیدیم یه کافه ی خیلی قشنگ یه جای ساکت باز شده ...

گفتیم خانوادگی بریم یه قهوه اونجا بخوریم ...یکی مون داشت ماشین رو جابه جا می کرد که ما رفتیم ...من یهو دیدم که انگار کافه آتیش گرفته باشه دوده که هوا می ره ...

بعد یه چیزایی بالای هیجده سال دیدم ...هنوز از جوب اب رد نشده چشم بچه رو گرفتیم و با آخرین سرعت دویدیم سمت ماشین ...

خوبه بزرگ شد و تنها شد خودش بفهمه ...همیشه که ما نیستیم ...

دوازده:

هنوزم این اخلاقو داری ...

تو بازم بازی در می آری ...

یه روز دوسم داری ...

یه روز دوسم نداری ...

......................

ننگ برتو آمار الکسا ...

ننگ می فهمی؟!!!!

13,228,015

آه که هفته پیش شش میلی ون تا کمتر بودی ...

واااااای نمیرم از غصه "قاطی"

۱۸ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۳۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

وماه دهان زنی زیباست که در...چهارده شب حرفش را کامل می کند ...

یک:

دربهشت را ببندند روسای شهر چطور...

ادعا کنند که ما ...جای بهتری برای خوابیدن داریم؟!!!

دو:

کلید بخت من ای یار میان ابروی توست ...

برداشته ای که بخت مرا سفید ترا زقبل کنی؟!!!

سه:

تن به تن می پوشند لباس عشق تو را شهر ...ولی من ...

زره پوشیده ام که لباس مرا کس درتن نکند ...غیر جان من!!!



چهار:

بلبلان شهر همه یاد گرفته اند "الو"!!!

این چه سوختن است که ما بنشینیم و تماشا کنیم !!!

پنج:

دربدر گشتیم و کسی چون تو پیدا نمی شود ...

مردی که در قلعه ی خیبر بیندازد و ...کمر راست کند ...

شش:

مزار شش گوشه ات را به چشم خویش وعده دهم ...

که حال کوربماند مهم نیست !ولی وقت دیدن تو ...چشم بگوید...


هفت:

خودرا بزرگ کرده ای درچشم کوچکان ...

جرات بکن که بزرگان منتظر بزرگی تواند ...

هشت:

ترامپ من امده ام وای وای ...

ولی چرا؟دریواس تو منتظر کنسرت اصفهانی ام!!!

نه:

پراید:

مامان!خوب شد نمردی !الان کی برامون لویا پلو می پخت؟

مامان بنز:

هیچی بهت نمی گم به خاطر کار خوب امروزت!

بوگاتی:

وا1پراید امروز چیکار کردی ؟مامان بنز کاری بهت نداره ؟

مامان بنز:

هیچی!جنابعالی که خواب بودید مامان بی ام و تون زنگ زد می خواست دنا و رانا روبیاره تو پارکینگ ما بازی کنن...گفتم نه!


ده:

رهبرم ...

وجود گرم شما را نمی توان انکار ...

میان سردی شهری که به دنبال گرمای بیشتر و بیشتر و بیشتر است ...

یازده:

دلنوشته:

اگه تو وجود هرکدوم از ما یه چیپ بود تا الان صد دفه برده بودیمش و خودمون رو به حالت بهترو بهتر و بالاتر ارتقا داده بودیم ....اونم از نظر کارایی...

ولی چون چنین مسئله ای هنوز بین ما انسان ها رایج نیست گرفتار زلم زیمبولیم ...حالا چطور ظاهرمونوقشنگ کنیم نمی دونم ...

ولی از اون جایی که یکی از سوراخ هایی که انگشت اشاره مون توش می ره دماغمونه برای تغییر در خودمون همون اول اول بیچاره دماغمونونشونه می گیریم ...

حالایه وقت مد نشه چیپ میپ بذاریم تو کله مون نمی دونم بازومون تو گردنمون وفلان که ما بدبخت شیم ...واللا...

اونوقت تو بگو این دوتا انگشت نشونه ی ما از صب تا شب باید با پشت گردنمون ارتباط داشته باشن ..الان یکی از مشکلات ما دو انگشتی تایپ کردن موبایله یعنی شست بعضی ا به قاعده ی گردو پهن شده از بس تایپ کردن "خداقوت"

.............................................................................

کامتون شیرین ...بالایی پرت وپلانبود؟

............................................................

اگه گفتین شعر عنوان ازکیه؟

...............................................................

دوستون دارم


۱۷ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۵۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

درسم رو خوندم هی هی ... دکترم شدم هی هی ...دیگه هیچی!!!

یک:

بگذار بروم از دنیایی که تو ...درون آن نیستی ...

چون ماهی درون یک تنگ قشنگ ...بی تو بال بال می زنم !!!

دو:

چهره ات را آفتاب مثل گندم ...تیره کرد ...

من سیه رو تر زتو از بس که ...مهتاب خاموشم نمود !!!

سه:

تن تو پوشیده از لباس شکوفه بود ...وقتی که دیدمت ...

از عشق بهار پر بودی و لی من سعی می کردم کنار تو ...


چهار:

می دانم که می روم و تو حتی یک روز ...

جرات نکرده ای که بیائی و به عمرم ...اضافه کنی ...

پنج:

کوله بار تجربه ی تلخ کجا ببرم به جز فضای مجازی ...

که برای کسی دیگر احساس همدردی نمانده ....از بس که کرده اند!!!

شش:

مزار شش گوشه ات هنوز نفس داشت که من ...

کشتم درون خویش را تا تو بیدار شوی ...


هفت:

یعنی کلا بعضی ا با کنکور میلیاردر شدن اونم جلو چشم همه ! بعد یه عده تو کنکور دکترام شرکت کردن قبول شدن درس خوندن ولی با حقوق سه میلیون تومن دارن تو این مملکت می گردن ...

یه قوت لایموت دارن تو این مملکت می خورن ...

یعنی من به فیش های نجومی اعتراض ندارم ...به پولدار شدن هیچکی تو این مملکت کارندارم ...

الا کنکورچی ا !!!

هشت:

ترامپ نکند بکشندت و من بیچاره شوم!!!

اینجارا به عشق تو می خوانند من کیم؟!!!

نه:

پراید:

مامان نترس!هیچیم نشده ...فقط دفترچه بیمه ام روبده!!!

مامان بنز:

ای پسرم!چرا این شکلی شدی؟سپرت رفته تو صندلی عقب!

بوگاتی:

دعای من بود!من از اول بابینی پراید مشکل داشتم!حالا جراحی می کنه میشه برد پیت!

پراید:

مامان پولم میدی ؟!!!



ده:

رهبرم ...

غزل غزل شعررا فراموش کردن کنارتو ...

یعنی که عشق به تو ...کاملا جدی ست ...

یازده:

یعنی می رم تا لب مرگ بعد عزرائییل نمی آد برمی گردم ...

دوباره همین طور الی آخر ...

یعنی می رم ا ...ولی دیگه چیکار کنم کلا من خوش قولم !!!

دوازده:

سر اذونی دعاتون می کنم که همه عاقبت به خیر شیم ...


۱۶ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۱۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی