بی شمس

ادبی

مرده شوری شغلی ست که خانم ها در آن موفق ترند !!!

یک:

چون حلزون میان خانه ی خویش هراسانم ...

دست انداخته ای که از جسم خودم بیایم بیرون !؟نتوانی!

دو:

قرار نیست مراله کنی و من ساکت ...

چنان جیغ می کشم که کلاغ ها بیایند تماشا!!!

سه:

میلیون ها سال قبل سر مالکیت داینا ...یاد گرفتیم با هم صحبت کنیم !...تو خوشت آمد ...رفتی خون گورخر آوردی وروی دیوار مرا کشیدند که دور سرم حباب بود ...

یعنی من طاقت حرف های تو را نداشتم؟!....

دلم می سوزد که نوادگان من ...

بادیدن این تصویر کلا مرا فضایی تصورکرده اند !!!

"خاک برسرم"!!!


چهار:

بسته بودی سریاس را با پلاستیک تا خفه شود!!!

باز کردیم وجز بوی خوش به مشاممان نرسید!!!

پنج:

گول خوردم وبه راه اشتباه دویدم ...

رسیدم به منزل مادرت ...ولی به قهر برگشته بودی منزل!!!

شش:

مزار شش گوشه ات را قلم نمی تواند و تصویر ...

همیشه احساس نقاش است ...نه روضه ی رضوان ...



هفت:

سیاه قلم کشیدم موی تو را چون ندیدمت ده سال ...

به خنده آمدی و لیلی گویان به رخ کشیدی سپیدی مو ...

هشت:

ترامپ نمیر گناه داری اصلا حیف مردن تو ...

چنان نظم جهان را به هم زدی که"نگو"" با پوتین رفتند توی دندان هایت ..."

نه:

پراید:

وای نمی دونید لندن لندن چی بود ...بیگ بن !وای وای!

دایی رضوانی هیولا با چشمک:

کلک راحت شدی نه؟

عمه مینی بوس:

رضی تو هنوز دو ماهه با من نامزدی!

مامان بنز:

بیا پراید 40000هزار یورو!همه اش یه جا!

اگه خودتم می خای ادامه تحصیل بدی اشکال نداره !

پراید:

مامان !این همه پول؟از کجا آوردین؟

مامان بنز:

بابات امتیاز خودشو فروخت به بورکینا فاسو!!!

پراید:

یعنی بابا پژو واقعی بود ؟!!!یعنی ننه خاور و بابا بیوک بودن که بچه ها شونو از خارج آورده بودن؟

دایی رضوانی هیولا:

بدو!تا سرد نشده به خانواده بوگاتی بگو !بیچاره ما همه مون واقعی هستیم!!!




ده:

رهبرم...

فدای شدن برای سرزمین من ...کم است ...

تا جای نماند از من و ...

کسی نداندم ...قضیه چیست!!!



یازده:

سال ها پیش که رسا نه های ارتباتطی مجازی مثل امروز نبود ....کانال ها ی تلویزیون خنده داربودند ویکی از  موضوعات که خنده دارشان می کرد تحقیر و توسری جنس اول بود ...

پیدا نمی کردی عاقلی را میانشان که به آن نخندی ...بطور مثال :نان و خرید داشتند می آوردند منزل که صدای خانم تا سر کوچه می رفت ...که"نفس کش"!بعد جفت پا می رفتند توی جوب آب و سینه خیز تا منزل می آمدند ومثل موش با خوردن تکه ای نان و پنیر به زندگی رقت بار خود ادامه می دادند ...گذشت ورسانه های مجازی آمدند و معلوم شد جنس اول عجب!!!

حالا برای له کردنشان همان فرستادن سرکوچه هم لازم نیست!!!کافیست خودمان را درون لجن بیندازیم تا جنس اول همین طور!!!

این وسط عشق نقش موتور محرک را بازی می کند ...و خودم یعنی مهم قضیه !!!

با این تفاوت که جنس اول ...اول باید با کاتیوشا منفجر شده تا کل عالم بفهمند و جنس اول دوم باید بفهمد چه تحفه ای بوده !!!که خودمان را زده ایم زمین تا قربانیش شویم ....

دراین نوشته مرده شور فمنیست واین ها را ببرند!!!ااگر دروغ می گویم ...بگو می گویی "نگو نگفتی"

......................................................................

بعضی ها برای همراهشان میلیارد ها خرج می کنند و این از تلفن همراه تا سگ شان را شامل می شود ....بعد بعضی دیگر زندگی شان را به فنا می دهند و ارزشی برای همراه همیشگی خود یعنی همسر هم قائل نیستند یاللعجب ...جل الخالق

۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۵۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

جمعیت اقیانوس ها و دریاها بالای هزار میلیارده باور کن...یه وق جهانو نخورن؟!!!

یک:

معروفترین عاشق شهر بودم ..."امیر"

رتبه ام بالاتر از جنون ..به مجنون می ماند !!!

دو:

صد قدم تا باغ مانده بود ...می لرزیدم ...

به حال بید های باغ ...حال من شبیه نبود؟

سه:

اشکم را در آوردی و دلم به حال خودم سوخت ...

که دو چشم من گناهشان چه بوده است جز ضعف و دلسوزی؟!!!


چهار:

رفع زحمت می کنم دیگر در مجلس شما نیستم ...

می روم مجلس دیگر ...میان فرشته ها برقصم...

"خاطرات یک پروانه"!!!

پنج:

پودر شد استخوانم یوسفم ...اما داستان من ...

هنوز خوانده می شود با صوت به عتوات احسن القصص...

شش:

مزار شش گوشه ات را باختند آنان که برگشتند ...

هیچ اشکال ام ندارد ...تعویض رویا با بهشت ...


هفت:

و می روند میزهای قدیمی و کهنه ...همگی باهم ...

مسئله نشیمن گاه نیست ...وسواس فکری مطرح است!!!

هشت:

ترامپ هیچ نترس ...خودم باهات هستم ...

فقط چند سئوال کلیشه ای می پرسند:مثل آدم می شوی یا خواهی شد؟!!!

نه:

ننه خاور:

وا بنزی!ورداشتی برا پراید آش پشت پام پختی ؟این پسر رفته رشت برگرده !!!کلا 5 ساعت راهه تا لندن !!!

مامان بنز:

ننه خاور!ببالاخره بچه ام لندن که رفته ...

ننه خاور:

عروس گلم!ترمی 5000یورو باید بده بوگاتی یه مدرک بگیره مگه بوگاتی پدر پولدار نداشت ؟آخه خرج تحصیل به این سنگینی افتاده رودوش این ...حالا تو داری آش پشت پام می پزی؟

مامان بنز:

دیگه ناچار بشم پارکینگ ظفرو می فروشم !

بابا بیوک:

بالاخره قرصاتونو می خورین آدم شین یا بدم تعمیر کار جیگر تونو دربیاره!!!


ده:

رهبرم ...

قولی که داده بودی سرانجام شد ...

دیدم بهار را که گذر می کند از شانه ی نسیم ....

یازده:

برام دعا کنید ...

..................................

چطور می تونیم مثل آیت ا...مرعشی نجفی بشیم؟45000عنوان کتاب داشته باشین بعد یه کتابخونه درست کنیم عین ماه ...

این جور چیزا تو دنیا بی نظیره ....خداایشون رو بیامرزه 

.........................................................

راجع به تیتر نترسید دریایی ها آب شش دارن!!!



۰۷ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۵۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

وه چه بیگانگی غمناکی ...آوخ این فاصله ها را که چه بیداد گرند ...

یک:

قهوه ی چشم تورا جرات شیر دلم نیست ...قاطی نشدم ...

یک گوشه ی قلب تو بگیرم زانوم ....بهتر نیست ؟!!!

دو:

به کشف لب تو مشغول ام هنوز ...

بگذار میان خون رگ هایم قند بیداد کند ...

سه:

فرصتم نیست که تا آخر عمر زنده باشم ...

اگرم ساعت بیداری من ...چشم تو باشد ...


چهار:

میان زباله های شهر سکوت بود...

هیچ کدام تا آن شب ندیده بودند ...

که انسانی سوخته میانشان بخوابد ...

تا فردا ...

پیدایش کنند ولابد برایش گریه هم ...می کردند ...!!!

پنج:

دستور زبان فارسی بیش از این کشش نداشت ...

که تو بنویسی:

دوست داشتم ...ولی النگو نمی خری ...گمشو!!!

شش:

مزار شش گوشه ات شلوغ بود تا آن جا که من ...

دستم نمی رسید ...ولی چشم اورده بودم برای روضه ات یا حسین (ع)...


هفت:

توی کیف پول های اماده بودند ...تو نخواستی ..بیمارستان شلوغ بود ...

همانجا خوابیدی که کیف پول من اثر نداشت ...

فردایش فهمیدم ....

که قلب و چشم هایت را اهدا کردی ...

که سال ها بی تفاوت از کنارشان عبور کرده بودم ...

با گریه امدم ...کنار مزار تو ...

ارتباط ما دیگر همان سنگ قبر ...

چون قلب و چشم ات را بخشیده بودی به 

پیرمردی که طاقت دیدن مرا نداشت!!!

هشت:

ترامپ اینه بین بیاور تا پیدا کنی ...

کسی را که واقعا تو را برای خودت دوست بدارد !!!

نه:

پراید:

مامان ما داریم می ریم انگلیس اومدیم خداحافظی ...

بابا پژو با خنده:

پسرم!تو با استانداد های جهانی قابل قیاس نیستی بمون تهران!درضمن ممکنه تا برگردی من نباشم...

مامان بنز:

چطوری ویزا گرفتی ؟حالا مهم نیست انشالله کی می رین؟

پراید:

بوگاتی بورسیه گرفته من می رم می ذارمش بعد برمی گردم !!!

همه ی خانواده باهم :نه!!!

ده:

رهبرم ...

دوست داشتن تو وظیفه نیست ...

عشقی ست که از عشق ...

به گردن ماست ...

یازده:

وفات امام باقر(ع)...تسلیت ...امروز خودمم غم دارم ...می دونم که با ذکر ائمه همیشه ازغم کم میشه ...مواظب خودتون باشید ....یا علی 


۰۶ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۵۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

آدرنالینم ...خشک شده ...فیلم ترسناک نداری؟!!!

یک:

برده ای از من سرمایه ام ...بی تو فقیر می مانم ...

فقر می پوشم دیگر...دانای من  ...اصل سرمایه تو بودی...

دو:

نوش جانت ...آن غم پررنگ ختی سیاه رنگ ...

من مرده ام ...

و تو تازه فهمی ده ای عشق را ...

روی برگه ی اعلامیه ...

چطور بخوانی !!!

سه:

می خواهم پشت درهای وجود تو ...

با خویش تنها باشم ...

و منتظر به اینکه تو کی درهای 

لمس انتظار مرا باز می کنی ...

"حتی شاید هرگز"!!!


سه:

فرشته های ابی زده ام روی پیراهن سفید تو ...

توی تاکسی کسی انقدر عطر ارزان قیمت می زند؟!!!

چهار:

تنگم مثل باربی توی پوست خود...تا تو به گشادی سایز 65

دوستم داشته باشی ...

پنج:

صورتم سوخته است و از راه دور خورشید به نظر می آیم ...

جنس تو عشق را هم این طور دورا دور می پرستیده است !!!


شش:

مزار شش گوشه ات پیام داشت و می شنیدم من ...

رقیه ها اگر از دست هم بروند ...خدا خداست...

هفت:

میان هفته به یاد تو مهدی (ع)هستیم ...

مگر که انتظار اول و آخر دارد؟...


هشت:

واقعا ترامپ چه فکر کرده ای که ژن سفید ..

هزاران خنگ مثل تو داشته و دارد!!!

نه:

پراید:

بابا نمی دونی چقد رخوشحالم گه حالت خوب شده!!!بو گاتی انقدر برات دعا می کرد ...اصلا بابا یه چیزی اگه آدم بودی!موهات می ریخت ...خوبه که ماشینی !!!

ننه خاور:

پژو !چراراستشو نمی گی به بچه هات که بچه دار نمی شدی هردو رو از پرورشگاه گرفتی !!!

پراید:

چی؟!!!یعنی من پدرو مادر پولدار داشتم !تا حالا به نمی گفتید؟من که اخلاق شما رو می دونم از سر انسانیت به بچه ی مردم کمک نمی کنید!!!

مامان بنز:

ننه خاور ...پژو تازه دوساعته از بیمارستان اومده !آخه چرا با این بیجنبه شوخی می کنی؟

پراید:

برو نامادری!تا حالا چند بار منو از خونه بیرون کردی وووتو نبودی منو با دیپلم فرستادی سربازی ...منتظر نشدی تو کنکو ربرا لیسانس قبول شم!

یالله بوگاتی تو اینستا گرام دنبال مامان و بابام بگردیم ..حتما میلیاردرن!

بوگاتی با خمیازه:

اره!شایدم چشم تیبا رو در اوردیم یه دفه اقامت امریکارم گرفتیم!!!

بابا پژو:

تو خودرویی!حالانه؟بیا بریم ازمایش دی ان ای...

پراید:

من از ازمایش خون می ترسم!

ننه خاور:

خوددانی به هرحال از ارث محرومی!!!


ده:

رهبرم ...

به آشفتگی شهر اعتقاد ندارم ...

به آرامشی که در کلام ...روحانی ...شما هست ...


یازده:

دست هایش را بالا برد و ارام جلو آمد ...

مرد سیاه پوش اول سرش را تکان داد و مرد سیاه پوش دوم با جدیت تمام اسلحه اش را تکان داد ...

جلو آمد خیلی جلو مرد سیاه پوش دوم تمام بدنش را تفتیش بدنی کرد ...هیچی نداشت ...حتی یک ناخن گیر !

مرد سیاه پوش اول خندید و به مرد سیاه پوش دوم اشاره کرد که یعنی بیاید جلو و هنوز خونسرد بود ...

یکهو داد زد:

ای ابلهای کثیف یعنی هنوز منو نمی شناسید ؟

مرد سیاهپوش دوم با جدیت گفت:

نه!ما هنوز رئیس جدید خودمونم نمی شناسیم!!!

مرد سیاه پوش اول اخم کرد و مرد سیاه پوش دوم ادامه دا:نکنه ناهار آوردی؟

مرد با خونسردی گفت:

نه!حکم جدید آوردم!

ازاین به بعد شما دو نفر نگهبان باغ نیستید...شما نگهبان استخر هستید!!!

اینجارو هم خریدم !اسمم دون کورلئونه است می فهمید؟

مرد سیاه پوش اول سرش را تکان دا د و مرد سیاه پوش دوم اسلحه اش را چک کرد و بعد هردو در حالی که قر می دادند رفتند انتهای باغ برای نگهبانی استخر!!!

....................................................

اونی که ازش انتقاد نمیشه یا خوننده نداره یا عیب نداره یا اصلا وجود خارجی نداره ...

منظورم خودم نیستم ا ....کلا می گم !!!

........................................................

کلا صبوریتون رو درمورد خودم تحسین می کنم اهالی فضای مجازی!!!


۰۵ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۱۶ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

لیلی با من است ....

نوشته های امشب رو تقدیم می کنم به سرکار خانم لیلا حاتمی بدون درنظر گرفتن هیچی فقط به خاطر اون لحظه ای که تصمیم گرفت تافیلم رگ خواب رو بازی کنه 


یک:

زدی به شاخه ی درخت و هزار گردو ریخت ...

من در پی دلم بودم که اززمستان روی درخت نارنج آویزان بود!!!

دو:

من درقلب تو به اندازه ی یک گیلاس جا داشتم ....نه؟

کی گفته بود برای یارت شربت آلبالو در آن بریزی ...شکست؟

سه:

پشت تمام خاطرات من با تو خنده بود ...چه دیر فهمیدم ؟

لحظه ی آخر ی که داشتم پرواز می کردم و شهر به قدر یک نو خود !کوچک بود!!!


چهار:

نیزه ی مژگان تو ای مژگان به قلبم کار کرد ...

اشک می ریخت روی گونه ی من ...پزشک گفت:به هوش آمد !!!

پنج:

جمعه را به نام تو ای مهدی(ع)تمام می کنیم ...

وزندگی فردا به عشق حضرت رسول (ص)آغاز می شود ...

شش:

مزار شش گوشه ات را یافتم در گوشه ی قلبم ...

می نشینم روی سجاده تا ...زیارت نامه ات را هرشب بخوانم یا حسین(ع)...


هفت:

از روی بیکاری ؟!من دکترای فلسفه ام!

عشق در هر مقطع تحصیلی ...امکان وجود دارد!!!

هشت:

ترامپ غذای چینی نخور خام است ...

همان هات داگ و همبرگر کمکت می کند برای نگهداری فرهنگ یو اسی!!!

نه:

پراید:

مامان حالا بابا پزو میمیره !

مامان بنز:

پراید حوصله ندارم ولم کن...زبونتو گازبگیر من یه عمر بابابات زندگی کردم ...

تیبا خانم خواهر پراید:

مامان منو از کانادا کشوندی ایران برای یه موتور سوزی !خوب این بدبخت یه عمر زحمت کشیده ...

یه اتاقک و یه موتور جدید براش می خریدی!!!

بوگاتی:

اگه از پولای پراید می خاین اینکارو بکنید باید بگم داریم پارکینگ می خریم!!!راحت شیم!!!

ننه خاور:

دهنتو نو ببندین ...پسرم همیشه یه پس انداز داشت به نام صندوق ذخیره که به من سپرده بود ...خودم با دکتر (مکانیکش)صحبت کردم ..کارای لازم انجام می شه ...

بنزی پاشو یه سینی چای بیار ...ببینم با این دو تا بچه حرف زدی خودم با دستای خودم می کشمت!!!


ده: رهبرم ..

تنم می سوخت از تب اندیشه ی کشورم ...

شما به فکر بودید و سربازان ولایت ...

ارامش حضور...

یازده:

بردبار باشم کنار تو صد سال به تنهایی ...

باشم کمار تو باشم ...ای آغوش همراهی ...

دوازده:

سرگیجه و سردرد عجب حال و هوائیست ...

تو درسرمن باشی و من حال خوشم کو؟

سیزده:

یه داستان ام بود بمون فردا...یه جمله ی کلیشه ای"بقیه هنرمندان کشور ناراحت نشن من اسم خانم حاتمی رو آوردم !همه شونو دوس دارم"...آها اینو بگم یه دفه ازیه هنرپیشه یه چی نوشتم واقعا ناراحت شد چه فرقی می کنه حالا بگم کی !!!

مخلصتونم ملت

آهان نام عنوان دیشب آزمایشگاه فیزیکی ست درهیدا ژاپن 

۰۳ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۲۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

سوپر کامی کانده!!!

یک:

سیب روی تخت حوض ...حیف سیب بود !!!

برای گاز زدن بیش از حد معمول ...سرخی اش را می کشید به رخ ...

دو:

توی توی قلب من ....ارزوی چشم تو بود ...

از ته قلبم می خواستم که تخم چشم تو ...مال من باشد !!!

سه:

فردای تولدم ...

مرا انداختی بیرون !!!

لابه لای زباله های شهر مرا پیدا کردند ...

که دستم مشت شده بود ...

تا یک تارموی تو را میان خود حفظ کند ......


چهار:

قند می ریخت از دهان هلوب انجیری ...

من پول نداشتم ...

قند داشتم ...

اصلا به من چه؟!!!

پنج:

توی کامپیوتر تصویر تو خوشگل بود ...کمر باریک موبلند ...چشم ابی ...

ولی اهل خانه به اعتقاد زشتی و اقعی تو ...

هنگام ملاقات ...

مرا دزدیدند !!!


شش:

مزار شش گوشه ات صفای بهشتی دارد ...

منی که عاقبتم جهنم است ...

یا حسین (ع)بگذار بیایم ...

هفت:

مهدی(ع)...زیارت تو برای ما هرروز امکان دارد...

چرا که شرع و طبیعت به زنده بودن تو ...معترف است ...


هشت:

ترامپ ما نگفته ایم که بالای چشم تو ابروست ...

خودت فشار می آوری به چشمانت ...که کورشدم ابروی من کو؟

نه:

پراید:

مامان !من هیچ.قت تو رو درک نکرده بودم ...تو چطور زندگی رو می چرخوندی ؟چطور مارو راضی نگه می داشتی ؟چطور؟

مامان بنز:

پسرم!ما تویه دوره ی سختی بزرگ شدیم و زندگی کردیم ...عادت داریم از شما برنمی آد ...

بوگاتی:

پراید !عجب بی جنبه ای!رفتی جردن یه دامن برامن بخری دومیلیون ناقابل !آبروی همه رو بردی !!!

مامان بنز:

آره پراید؟!!!


وه:

رهبرم ...

چه عشق می ورزم به دانایی تو ...

وقتی میان به ظاهر دانایان ...

عاقبت کار ...

اندیشه ی گذشته ی توست ...


یازده:

داروین خودش رو کشت بگه ما شباهت بسیاری به میمون داریم !!!

یکی در نیومد بگه :

بابا داروین جان شباهت ظاهری که مهم نیست ...مغز باید شباهت داشته باشه ...

الن هرچه داریم از مرغ مینا داریم ...می شینه با ما تخمه می خوره و فیلم میبینه و می گه:"

طرف خوشگل بود؟طرف خوشگل نیست؟"!!!!


دوازده:

"مخلص ملت ایران...بچه های سرباز فضای مجازی دمتون گرم"


۰۲ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۴۶ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

مادر دوماد چی کردی ؟آهو شکار کردی ...عروس به این قشنگی ...از کجا پیدا کردی؟!!!

یک:

در پای تخت چشم تو ...رقیب برج میلاد است ...

می روم مثل برج ازادی بنشینم روی سبز چمن !

دو:

کدام درد می توانست جای درد جدایی ...

بیاید و از قلب من مجوز ورورد بگیرد!!!؟

سه:

علی (ع)را که پسندیده اند فاطمه ها ...

قبلا به عرش خدا تصمیم ولادتش به کعبه نبود؟


چهار:

بریده ام خلعت عشق را به قامت تو ...

تو نپوشی ...تن هیچ کس را نمی پسندد قیچی من!!!

پنج:

از مرحله ی اول انتخاب تو ...که دیدن عکسم بود ..گذشته ام ...

انشالله حضوری مراببین که مثل پروانه ام روی ژر برا!!!

ششش:

مزار شش گوشه ات نفسم را گرفت و پس نداد...

کس ندانست چطور مردم از عشق تو یا حسین بن علی (ع)...



هفت:

خیلی زود لباس تنت را قیچی قیچی کردم ...

دیدی!حالا برو اداره با زیر پیراهن سفید!!!

هشت:

ترامپ دروغ نگو!که غربی جماعت دروغگو نیست!!!

ما دروغ گوئیم که مثلا تو را دوست داریم نه!!!

نه:

پراید:

مامان !ننه خاور و بابا بیوک کجارفتن؟

مامان بنز:

رفتن امامزاده داوود !

پراید:

پ چرا عمع نینی بوس رو نبردن؟!!!

مامان بنز:

عمه مینی بوس و دایی رضوانی هیولا رفتن آزمایش خون بدن !...

پراید:

وای عروسی!!!

مامان بنز:

توروخدا بوگاتی رو خبرنکنی...اصلا بوگاتی کجاست؟حالا کسی نمیدونه ...

بوگاتی از پشت سر مامان بنز:

من اینجام مامان !خیالت راحت!واسه عروسی یه چی می پوشم از ایتالیا !!!



ده:

رهبرم ...

سخت است گذشته های تاریخی ما را لمس کردن ...

ولی نبض جامعه ی ما ....

از گذشته های دور مان می تپد ...ممنون توایم...


یازده:

گویند در اقصی نقاط دور دنیا که لیسانس مدرک قابل تو جهی بود آن هم سالها پیش مدیری مدبر وجود داشت که دیگران از راز کار او حیران مانده و توفیقات وی را اصلا نمی فهمی دند ...

روزی پیری فرزانه که سال ها دیپلم داشت از وی پرسد یا مدیر خوش تیپ لیسانس چه می کنی انقدر موفقی؟!!!

مدیر لیسانس گفت:

یا رفیق از دو کلمه جادویی استفاده می کنم به نام خنگ و بی عرضه ...

مدیر دیپلم گفت :یا مدیر لیسانس دانستم ...

.....

سال ها گذشت و دیگر فوق لیسانس و دکترا مد شده بود و مدیر لیسانس همچنان پیش می تازید و غره که نیروهایش فوق و دکترا هستند که یکروز در بازدید واحدها به پسری دهه ی کوچولوها رسید و گفت :خنگ وبی عرضه بدو ببنیم کهجوان شوخ طبع و متخصص در آمد وگفت:

آهای قدیمی ...سیستم هات رو من بسته ام ...نمی خای ارتقا پیدا کنی؟!!!!

این شدکه مدیر باهوش قدیمی تلنگری سخت خورده و شکم برآمده اش را تا کنکور برد و پس از سفارشات فراوان دکترا گرفت و خیلی زود یعنی 6 سال بعد برگشت ...

این یکی از داستان های واقعی اقصی غور بود که برایتان تعریف کردم ...

باشد که بدانید و آگاه باشید ...

.................................................

ای طبیب من امیر روز پزشک مبارک ...!!!

..........................................................

روز ازدواجم مبارک!!!

۰۱ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۴۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

دلم گرفته ای دوست ...هوای گریه با من ...گراز قفس گریزم ...کجاروم ؟کجامن؟

یک:

بی خبر از تو ...درون قبر عکسم روی میزت ...

آی چرا هرروز نشانم می دهی با پز ؟

"که عشقم دکترای عشق بود"

دو:

کنده ام دست تو را ...از عکس می خندم ... به اوقات خوشم ...

می نویسم شعری از تو ...می سرایم دست کو؟...

سه:

مثل پروانه در سقوط خودم روی آتش ها ...

دوقطب شخصیت خویش را نظاره کنم !!!


چهار:

من شعرم !چه فرق که با چه بسوزانیم مخالف سخت ...

روی اجاق گاز یا کبریت سیگار بعد قهوه ی تلخ ...

پنج:

فروختم زندگیم را به شعر چشمانت ...

نمی ارزید ...خریدند چشمان ات را ...

شش:

مزار شش گوشه ات نوای تلخ نداشت ...

ولی جگر سوز ترین نسیم ها می وزید ش از سوی دمشق ...


هفت:

طلا می خرمت تا بفروشی به وقت درد...

خدارا شکر عزیزم!دردمن کلا از یادت رفت ...

هشت:

ترامپ رفت پشت بام کاخ سفید و فریاد زد :

لعنتی ها...من سفید پوست رئیس جمهورم !اوباما رفت!

نه:

باباپزو:

میگم بنزی...وصیت بکنم ؟یه وقت میمیرم پراید نادونی میکنه ها؟

مامان بنز:

دیگه چه نادونی ای ...با هیکل پرایدی رفته بوگاتی گرفته!

ننه خاور:

الهی قربونش برم بچه امو سه ساله داره تو این خونه زن داری می کنه ...دایی رضوانی هیولا ش با اون دم و دستگاه هنوز زن  نگرفته !!!

مامان بنز:

پژو!تو قبرتنت می لرزه ...صبرکم نکردی برا من یه آلونک اجاره کنی ...

ننه خاور:

وا!بنزی...پس مهریه ات پارکینگ ظفر چی شد؟مامان بنز:

ننه خاورجون!داریم کرایه اش رو ده نفری می خوریم ...بنزین باکی 50 هزار تومن می فهمی ؟پژو سرطان داره می فهمی؟

بابا بیوک:

بریم بشینیم کامبیز بادمجون !اللهیه رو ترک کنیم!!!بدیم اجاره شمام راحت برین ظفر!

ننه خاور:

بو گلینرین اللینن الله گرستمسین!!!


ده:

رهبرم ...

سوی چشم هایم رفته بود ...

به نور قلب شما ...

چشم های من شفا گرفت ...


یازده:

امروزا مد شده "همدیگه رو قضاوت نکنیم"..

ولی یه چی که منو خیلی ناراحت میکنه قضاوت نیست ..."بزرگیه"!!!چطور؟

تو هر جمعی هستی یه دفه چارتا پیدا می شن به عنوان "خود بزرگتر بینی "شرو می کنن به نصیحت به راه و چاه به کی ؟به توی عزیز...بعد میای راه پیشنهادی شون رو بری ...بعلت اینکه تخصص و مهارت لازم رو نداشتن با سر تشریف می بری تو چاه!!!

اقا خانم ...

اگه به هرعلتی بهت احترام میذارن دلیل دخالت شما تو زندگی مردم نمیشه ...باورکنید دوستان اینا همه جا هستن!تو محل کار تو اتو بوس تو تاکسی ...

خودمون باید بزرگترامون رو بشناسیم ...یه وقت میبینی یه بچه براثر تخصص یه چی حالیش میشه الان مامان من درمورد تبلت حالیش میشه یا بچه ام ؟!!!خوددانید نگو نگفتی ...زیادم تو هرجمعی خودمون رو دست کم نگیریم اینو جدی می گم...


۳۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۳۷ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

به فدای کبوترانی که ...دست در دست آسمان دادند ...

یک:

دیگر باعث دوری من از خودت نمی شوی ...

نیم مرده ام!...

چه زود مرا ببینی ...ای روح سرگشته میان دست هایت ...

دو:

نور بالا شهر با نور پائین شهر فرق دارد ...

درکوچه های پائین شهر مادرها نگرانند ...

که پسرهای همسایه درتاریکی کوچه ها ...راه خانه را گم کنند ...

چراغ های همسایه ها تا صبح روشن است ...

سه:

چشمم درد دارد و برای تو چه مهم است ...

عینک "ری بن "ام را در نیاورم ازچشم چه بهتر!!!


چهار:

بغض توی گلویم شور می زند و تو می خندی ...

برای شوخ چشمی مثل تو ...

نمک خوردن طبیعی ست ...

پنج:

بوی تن تورا توی مترو می شنوم ...

ولابه لای مردم می دوانم چشمم ...

روی کوله ات یک گل است ...

خودت هستی ...

بهار ...

متوجهم !!!

شش:

مزار شش گوشه ات خراش می دهد گوشه ی دلم ...

آن جا که خودم دختری دارم ...که نامش را از خاندان علی (ع) گرفته ام ....


هفت:

درک بوی بهار نارنج سخت است ...

برای کسی که بوی سیگارش بوی بهاررا ازاو می دزدد ...

هشت:

ترامپ کوی خودت را بفروش اگر راست می گویی ...

تا بدهی یواس را صاف کنی با بعضی ملت ها ...

نه:

پراید :

کمپوتاش همینا بودن ...آنا ناس نداشت ...مامان من فکر می کنم شما همه تون وبا گرفتید!!!آخه بوگاتی ...

مامان بنز:

پراید ما چیکارکنیم تو یه روز از زندگی ما بیرون باشی ؟ویروس نگرفتیم غذاتون مسموم بوده ...

دایی رضوانی هیولا:

بیا برات پذیرش بگیرم بیا دانشکده خودمون فیزیک بخون !!!

ننه خاور:

دایی جان!بچه که بود داستان حموم رفتن ارشمیدس رو براش خوندم تا قضیه ی حجم رو بفهمه تا یه هفته بابا بزرگش رو تو حموم می پائید !!!ول کن!!!

عمه مینی بوس:

سرم من تمو م ه ...پاشید بریم خونه!!!


ده:

رهبرم ...

کشورم را دوست داشتن از آموخته های شماست ...

چطور به تپش در آید قلب من...

اگر دشمن از دروازه های شهر بیاید ...

.....................................................


وفات امام جواد علیه السلام رو تسلیت می گم "

عکس های بالا عکس های کودکانیه که به نوعی زندگی شون میون کوچه ها رقم خورده ...دست پر سخاوت مون رو نگاه کنیم و افتخار که این دستای ماست که زندگی خیلیا رو عوض می کنه انشالله ...


....................................

درفضا صوت وجوددارد یا خیر؟

این بحث جالب را از زبان من بشنوید :

اگر وجود نداشته باشد ممکن است اجسام فضای اصلا نسبت به صوت واکنشی نداشته باشند یا از ان متنفر باشند ...درضمن صوت یعنی بیان که انسان موفق به اختراع شده و زبان های مختلف شکل گرفته اگر صوت ما تعریفی از ذهن موجودات فضایی نداشته باشد آن ها چطور می خواهند منظور مارا بفهمند ؟

شنیده ام که از طرف شرکتی هزاران حسگر کوچک به فضا فرستاده شده است ...

باید بگویم دنیای ما که از اسمان پر نور است د رحالی که کهکشان ساکت و خاموش است چطور می تواند برای یک موجود فضایی که اناتومی متفاوتی دارد جالب باشد؟وحتی تعریفی از نور ساختگی درچشم و صدا در ذهنش ندارد ....

سال هاست که یک سفینه تا ابد می رود و انواع صداهای بش را به زبان های گونا گون را تگرار می کند ...ولی هنوز ...

آه که کشف فضا هم یک دلیل بیشتر ندارد ...

گام برداشتن به سوی منفعت در اینده برای هیچ!!!

۳۰ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۱۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

برای آغوشی که تمام وطنم بود ..به کجا لشکر بکشم ؟"نسرینا رضایی"

یک:

جداشد از من آن محبت قدیم و رفت به خاطره ...

به حالت بخار قطره ی باران پشت شیشه بود ...عشق تو ...

دو:

هرچه شمس هست به یک مولوی نمی رسد ...

درعشق خدای قویترین شاعر کائنات می شود ...

سه:

بیرونم کن از دلت و بیندازم کنار موزه ها ...

بگذار هنر مندان شهر بدانند که دستاورد عشق ما ...چه بوده است ...


چهار:

گلوله سینه را پاره کرد و هیچ هم نشد ...

جز اینکه به آمار خواستگاران مرده ی تو یکی اضافه کردند ...

پنج:

سلام ای واژه ی بیداری سحر ...

ای آن مرحله ای صبح که هیچ گاه ندیدمت!!!

شش:

مزار شش گوشه ات را به خواب دیدم ولی ...

ازآن چه دربیداری دیده ام درحیرتم هنوز ...


هفت:

موی نازک تو پیچ خورد روی شانه ام ....

یک بار قرض گرفتی و یک عمر ...به عشق گذشت ...

هشت:

ترامپ اگر تو کور شوی ما چه می کنیم ...

حالا که بینایی تو ربطی به مغزتو ندارد!!!

نه:

دکتریا(مکانیک):

عزیزان من!باید توضیح بدید دیسب چی خوردید که معده تون این همه به هم ریخته ...

مامان بنز:

آقای دکتر ما دیشب بعد مدتها خونه ی پسرم همین پراید که اینجا نشسته شام مهمون بودیم ...بعد شام گلاب به روتون حالمون بدشد ...

دکتر یا (مکانیک):

دقیق بفرمایید چی میل کردید ؟

مامان بنز:

قیمه ...قورمه ...سالاد الویه ..

دکتر یا (مکانیک):

خانم همگی مسموم بودن...

مامان بنز:(با کمی مکث)...

ببینم پراید تو پنج شنبه شب رفته بودی خونه ی زن عمو پیکان از هرکدوم یه قابلمه بهتون غذا نداد ...

ببین من چه ساده ام که بوگاتی رو باور کردم ...

پراید:

مامان باورکن سوپ دیشب رو خودش پخته بود ....

بابا پژو:

می گم بنز من و تو تا حالا چه جوری زنده موندیم ؟


ده:

رهبرم ...

زبان من نیست که می گوید ...

زبان ملت ایران است ...

که آرامش را ستایش می کند ...

وقتی شما و سربازان ولایت ....این گونه هستید ....


یازده:

میان دو ابرو سرنوشت من نوشته است ...

جایی که تو عزیزمن ...هرگز قادر به خواندن آن جا نبوده ای ....

دوازده :

دیگر کوچه های ایران فراموش نمی شوند ...

مگر می شود شهید را که اهل همان کوچه است...فراموش کرد ...

سیزده:

ای بابا کیبوردم حروفش پاک شده دارم میم رو نون و نون رو میم می زنم ببخشید درهر صورت ...


۲۹ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۴۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی