یک:
درون من ...همه خالی ست از هوای عشق تو ...
جان کبوتری ام اما...دراوج آسمان تو ...بال می زند...
دو:
کنار یوسف نشسته ام که هوای عشق بگیرم ...
من بیمارم و شفای دو چشمم ...بوی یوسف است ...
سه:
زلیخا پیشانی به خاک زد و مسلمان شد ...
چراکه معجزه ی یوسفش ...خراب کردن دنیایش بود !!!
چهار:
لیلا بمیر و زنده شو با عشق امیر خود ...
هرچند که جان تو ...نمی ارزد!!!
پنج:
دندان های طلایت حالم را به هم می زد ...
بوسه آزاد است ...ولی دیگر با کدام لب؟!!!
شش:
مزار شش گوشه ات جای من بود سال ها ...
خوب می دانستم که خواب تو را دیدن ...عین واقعیت است ...
هفت:
رفته ایم از ولایت عشق تو یا امام رضا(ع)...
ولی در ولایت خود ...تبلیغ گر عشق توایم !!!
هشت:
ترامپ آرام نداشت و با مغول ها دوست بود ...
نشستند روی اسب و خود چین به اشان گفت:بفرمائید!!!
نه:
پراید:
مامان جعبه ابزار من کجاست؟بو گاتی مریض شده...
مامان بنز:
گذاشتم پشت تخت بوگاتی ...جلو چشمم نباشه!!!
بوگاتی:
منوبکشیدم ارثیه ام به شما نمی رسه !!!
بابا پژو:
دخترم تب داری دوتا قرص بخور ی حالت جا می ره!!!
مینی بوس:
حالا من ساکت باشم؟!!!
ننه خاور:
واللا عروس اولمون فراری انقدر قرو فر نداشت که تو داری ...الانم با شوهرش تو دوبی دلاردرمی آره...
بابا بیوک:
بدنه ی ما سالم بود خانم...اینارئ با دستگاه می چلونن ...تازه یه سالشه وارفته...
مامان بنز:
صلوات!!!
ده:
رهبرم...
کوچه هایمان ...شهرهایمان ...کشورمان پراز عشق است ...
تو پر کرده ای از عشق ولایت ما را با ولایت خود ...
یازده:
رفتن برام سربیارن ...کلاه آوردن تورو خدا دنیارو میبینی؟!!!
دوازده:
مخلصتونم