یک:

داروی مرگ دست پر از شفاعت تو بود ...

یک لحظه گمراه شده بودم ...کنار خانه ات به نیاز نشسته ...

دو:

مردم خلاص!

گفتی :چراآمده ای نوبتت نبود ...

گفتم:لعنت به کار عجله!...

بازگشتم...وکارت نوبتم سوخت...

سه:

مرگ توی جاده ها عادی ست ...

توی بازار کار عادی ست ...

توی تنگ ماهی ها عادی ست ...

سر کشتار گاه ها عادی ست ...

اما در دایره ی کوچک آدم های اطرافمان غیر عادی ست...


 لبم سوخت ...کاش نمی نوشیدم آن قهوه ی تلخ را ...

تلخی زیر زبانم رفت ...آن قدر که لبم سوخت ...

پنج: 

عاشق قدیمی ام رفت جبهه و شهید شد ...

خیلی راحت انتخاب نکردم ...نگاه کردم به  انتخاب اولی !!!

شش:

مزار شش گوشه ات را خریده اند دلبران ...

ولی ..انگار  ماهم کسی هستیم ...وقتی می گوئیم یاحسین(ع)...

هفت:

یکی از بد ترین و شاید به نظر من عجیب ترین آفت های ایمان غروره!!! بماند که خود غرور چیز بدیه ولی...آفت ایمان چیز دیگه ای ه...

با این همه تو روزای روزه داری...یکی همون اول صب افطار میکنه...یکی بعد از اذان ظهر ویکی همون موقع افطار ...

"من"کلمه ی بدی نیس ولی چیکار با مردم داریم...؟شاید یکی عذر شرعی داره...یکی اصلا مسلمون نیس...یکی بارداره...ازطرفی چه میدونیم کی نزد خدا مقربتره...من شما اون اقلیت ...اون بچه اون خواهر اون برادر ...

ایمانمونو به رخش می کشیم و اشکش رو در می آریم ...

اگه یه اقلیت برای یه محله قربونی کشته باشه و یه نفر افطارش رو بدون اینکه بدونه از اون خورده باشه و دعاش کرده باشه وطرف صدا از صداش در نیومده باشه و فقط خدا بدونه حکمش با منی که منت می ذارم و تو بوق می کنم چیه؟!!!

خجالت می کشم پیش بعضی ا ...

هشت:

ترامپ ...

گذشته ای از خط جنون و کسی نمی گوید چرا؟

خدارحم کند .که دیوانگی شایسته صندلی تو ...نبود!!!

نه:

پراید:

30 تومن نیاوران ...30 تومن نیاوران ...

پیکان :

10 تومن نیاوران ...10 تومن نیاوران ...

موتوری:

5 تومن تجریش...5 تومن تجریش ....

وبه این ترتیب بو گاتی و پراید رفتند تندیس و خرچنگ خوردند ...


ده:

رهبرم...

کورم و نابینایم و ناشنوا...

چه می دانم داستان های زیادی کنار من بوده و ...

راحت زندگی می کردم ...

یازده:

روزانه اتفاقات زیادی تو دنیا میفته ولی جدیدا در شهر لندن بیشتر شده ...واقعا متاسفم ...درد کشیده میدونه درد یعنی چی............ا