بی شمس

ادبی

۲۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

دوست دارم یدونه....اما چه یدونه ای....

یک:

پیروز روی درختان جای برف....شکوفه...

باردارشد درخت و میوه ی عشق. شیرین است..."هلو"!!!

دو:

.کلاس درس عشق لیلی و مجنون خراب شد. ...

رفتند سوی دشت و بیابان ...

بی کلاسی های عاشقی...چون مجنون ها...

سه:

ونک هنوز...گران نیست و می توان رفت وخرید...

توت و شاتوت و ...برگشت باعشق قدیم!!!

چهار:

سرم کلاه رفت و سرد بودو می ترسیدی...

بااین حال....کلاه عشق قدیم رابرداشتم و گذاشتم...سرعشق جدید!!!

پنج:

چقدریوسف تلاش کردکه پیغمبربماند...

میان حس های مردانه وگرایش های تقدیرگرایانه!!!

شش:

مزارشش گوشه ات...راروز تعطیل نیست...

همیشه عشق حاضر است اگرحتی عاشق غایب باشد...

هفت:

برده هاروز تعطیل می رفتند کلیسا ...

خدا برای برده ها روز تعطیل وقت داشت...

تااینکه دنیا عوض شد وهرروزخداازاده هایی رامی دید...

که می امدندتا خدایی راببینندکه دیگر روزهای تعطیل بیکار می شد!!!

هشت:

ترامپ جون...بسته ای درهای مملکت خویش ماکجابرویم؟

برویم مکزیک و هاوایی که تعطیلات خودتان می رفتید؟!!!

نه:

پراید:

مامان مامان بدو خانم مددی پست گذاشته!

مامان بنز:

چیه؟می خای از علاقه ی من باخبرشی.؟بابوگاتی هی تو اینترنت بچرخی؟

باباپژو:

روزه ایدا!پرایدپاشوحلیم و اش بخرمامانتامروزحال نداره....باهم رفتیم ام ارای...بدوِپسر!!!

بوگاتی:

فرهنگ ایرانی ازنوشتنوخوردن ونخوردنشون معلومه!!!

پدرم گفت باایرانی ازدواج نکن!!!!

مینی بوس:

من ساکتم!

ننه خاور:

اه...جان من!تومراسم ختم اتوبوس بود که این دوتا همدیگه رو دیدن!!!

بابا بیوک:

صلوات!!!

یازده:

بسیاربسیارمخلصتونم!

دوازده:

رهبرم...به سرزمینی که تعلق به عشق مهدی(ع) داشت...

توبودی و میلیون ها عاشق...چه خوب حفظ کردی...حریم عاشق ها...



۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۱۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

من و توصیف خال لبت ...

وفات بنیان گذار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره)را تسلیت عرض می کنم .... 

یک:

چه کنم ...خال لبت را که نبوسم ای دوست ...

مگرم صورت خود را به دولب ...بتراشم ...

دو:

ای که از خال لبت حادثه ها رد شده اند ...

زیر آن لب تو نگو ...جای دعا ها بوده است ...

سه:

فراموش نمی کنم روزای وفات امام خمینی (ره)رو چقدر پریشان و غمزده بودم ...

چهار:

من به آن خال لبی که شما نشان کردید ...

نگاه کردم و از دوچشم بینا شدم ...سیدی ...

...................................................................................................................

نوشته های بعدی رودیروز نوشتم ولی چون می دونم فردا نمی تونم بنویسم ...امشب تقدیمتون می کنم ولی بدون تصویر...

یک:

درون من ...تو آتشفشانی ...که قدرتم نیست ...خاموش کردنت ...

به دریای شعرهم ...تو باید بجوشی...

دو:

به باران قسم خوردم و...باز نیامدید ...

چرا مرا ئوست ندارید ...جاده های شمالی !!!

سه:

به تو کافرم و اعتقادم نیست بالاتر از این ...

که تو هیچ کسی نیستی ...و من بردبارم !!!

چهار:

برو!حتی تاکسی های شهر درانتظار تواند ...

هر آنچه نگه داشته تورا ...

شاید چراغ قرمز ولی ...

عشق من نبوده است !!!

پنج:

قندم هم بالا نمی رود از خوشحالی ...

دارم می روم از آن جا که توهم زادست ...

شش:

مزار شش گوشه ات را اگر نپرستم ...کافرم !

آن جا یی که خداراهم قسم دهی ...پس می گیری جانت را ...

هفت:

بی تو ...پس کوچه های ذهنم دیگر عطر یاس نخواهد چشید ...

برو ...

که رفتن تو ...

جزوی از سکوت یاس هاست ...

هشت:

ترامپ!...

از روزی که بسته ای مرزهای یو اس ات ...

خوشحال شدیم ما و  چینیان ....انگار که اصلا نبوده اید!!!

نه:

پراید:

مامان ...خانم مددی از صحنه ی وب رفته !!!به نظرت چی میشه!!!

مامان بنز:ما روزه ایم !پشت کسی حرف نمی زنیم !!!

بوگاتی:

آدمی که دنیای وب دو و سه رو قبول نداشته باشه ...محکوم به فناست ...

مامان بنز:

اگه منظورت برنده...جوابتو بدم؟!!!

بابا پژو:

هیچ کس منظور نداره ...سرم درد میکنه از بس مسافر کشیدم ...پاشید پاشید ...بابا بیوک و ننه خاور م صدا بزنید دم افطاره یه چی بخورید ...تا قرصاتون از گلو تون پایین بره!!!

مینی بوس:

من که ساکتم!!!

ده:

رهبرم! 

نمی توان گذشتن از سرزمینی ...که تو راهبرش باشی ...

کجای دنیا علی هست و علی که از علی (ع)اطاعتش با شد ...

یازده:

امام خمینی (ره)نام زیبایی داشتند ...روح الله ...روح خدا ....

یازده:

یه هو به دلم افتاد بعد از دعای بیمارها و سفارش شدگان سر سفره ی افطار برا همه دانش آموزا و همکارا ی فرهنگی دعا کنم ...

یادمه یه بار ممتحن کنکور بودم ...خیلی جالب بود ...

تازه موقع کنکورای خودمونو نگو ...

بچه ها دعاتون می کنم قبول شین ...اونم تو رشته ی مورد نظر ...

دوازده:

مخلصتونم ملت 

۱۳ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۷ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

یک عشق خیلی کوچک بدک نیست ....."وغیره تا"چیزی که مهمه بردیوارها انتظارنکشیدنه.......من براهمین زاده شدم "میلاد کی مرام ...

یک:

نشان پستی من ...ده سال همین بود ...

رفتم ...شنیده ام که درشهر دنبال عشق نمی گردی !!!

دو:

چقدر گشتی ومن همین گوشه نشسته بودم ...

امروز که پاره پاره ام کردی :به جهنم "دیگر عکس ام "هم"نیست!!!

سه:

تلاش کن که بباری ابر تیره ی تابستان ...

تا افتاب بفهمد سوزاندن قطره ها...یعنی چه؟!!!


چهار:

وفایت اصلا در حد سگ هم نبود ...

ببخش !!!همه می دانند ...عنایت به سگ هم بکنی ...وفا می بینی ...

پنج:

پشت غروب ...

پشت اینه ...

پشت بوفه های مجسمه دار ...

پشت کمد دیواری ...

پشت ماجرای قهر من و تو ...

همیشه یک دنیای دیگر هست ...جدی نگیر!!!

شش:

مزار شش گوشه ات روحم را شفا داد و من دانستم ...

که روح تو عالم است ار احوال جان و تن دوستان خود ...


هفت:

مهدی (ع)قلم به دست من و اشک در گوشه ی چشم ...

چقدر عشق مانده از من و خود بی خبرم..."درانتظار تو "

هشت:

وای ترامپ !تحت فشاریم !!!بعد دیگه خیلی !!!

ببخش اگه بوش اون طرفا اومد نتونستین تحمل کنین!!!

نه:

پراید:

مامان ...مامان !آمار الکسای خانم مددی اومده پائین ...عوضش آمار بوگاتی اومده بالا ...

خداروشکر ...خداروشکر ...بوگاتی همین جور داره می ره بالا ...

مامان بنز:

آفرین عروس گلم !چه کارابلدی !!!فتنه گری و اینهاتو که خودم فهمیده بودم !!!

باباپژو:

خانم!با بچه ها داریم می ریم شمال ...

زرت و زرت زنگ نزنی مجید کجایی؟!!!

مامان بنز:

نه!براچی ؟قراره با پسر و عروس گلم بریم عیادت خانم مددی!!!

بابابزرگ خاور:

دارید آبروی منو پیش ننه بیو کتون می برید ...صد ساله قرص می خورید آدم نشدید ؟!!!

ننه بیوک:

عزیزم!مرسی که هنوزکلاس منو از عروسم باتر میدونی !!!


ده:

ببخشید ...مدتی کمتر در حضورتون خواهم بود و میدونم که بسیار خسته اید و من هم دیگر بسیار خسته ام ...

می نویسم ولی شاید برای مدت یکی دو ماه یه خط دو خط درمیون ...بهر حال دوستون دارم ...اگه کتابم به دستتون رسید بخونید "البته اگه دوس داشتید "ولی بدونید خیلی دوستون دارم ...

یازده:

کدام کلام تو را توصیف می کند ای رهبر ...

جز میلیون ها نفر عشق که بی صدا کنار تواند ...

دوازده :

اسم کتاب شعرم :هفت سالگی شعر لیلا 


۱۱ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۲۵ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

این جور به من نگا نکن!!!

یک:

بوسه ی تو ...در هوا لغو شد ...

ابری بود آسمان و...ننشست زمین صورتم ...باز!

دو:

پریده ام از جهنم سزای تو ...

چطور؟...

روزه بوده ام به نادیدن ...ندیده ام جزتو!!!

سه:

خلاص کن وقت افطار است ...چشمان ام که روزه اند ...

چقدر بستن کام شیرین ؟...............که ...فرهادها بسیارند!!!


چهار:

مژده آمد تا ببرد داماد خود با خنجر خون ...

دوچشم من ...که نخوابیده بود از عشقت !!!

پنج:

سلام کن به آن فرشته ای که خود ندیده ای و...

دیگران کنا رتو ...هرروز می بینندش ...با کتاب تو !!!

شش:

مزار شش گوشه ات توصیف نمی شود با کلام من ...

باید زینب کبری (س)بیاید و خطبه بخواند .........


هفت:

مسیر عشق تو را ...کورهم بلد باشد !!!

من بینا چه بنازم؟!!!که پای آمدنم نیست!!!

هشت:

ترامپ جون افتاد و دندونش شکست !!!

هیچ عیبی نداره اوخ بشه !!!چون ...بابای چاه نفتی داره !!!

نه:

پراید :

مامان مامان ...دیشب از خانم مددی خبری نبود؟!!!مرده؟!!!

مامان بنز:

بوگاتی !صدات میکنه !با تواه!!!

بوگاتی:

وا!مامان جون حالا من از شما یه سیستم کامپیوتری بیشتر دارم ...دلیل نمیشه از هرکسی خبرداشته باشم!!!

باباپژو:

خاک برسرمن !از کوکوی خودتون خبردارین؟!!!

"دراینجاست که قرص ها درمحل استقرار خود می خندند"!!!

ده:

یه شب نباشم دلم براتون تنگ میشه ...ولی جدا سر سفره افطار همه تون رو دعا می کنیم ...

و می دونم خدا ...اون خدایی که اسرار زیتدی رو میدونه ولی "ستار"یکی از نام های بزرگ و عجیب اش هم هست از دل بنده هاش خبرداره و انشالله تا نیمه ی ماه مبارک رمضان امام حسن مجتبی (ع)برامون بنویسه ...

حاجات همه روا....


یازده:

قربونتون برم ...مخلصتونم ملت ...

دوازده:

رهبرم که نمی توانم از نگاه تو ننویسم ...

چه گریه هاست از شوق ...تو می دانی ...

وما چه می دانیم ...

چه درد هاآمد و رفت ...که تو طبیب نیمه شبان تیره اش بوده ای ...


۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۱۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

باز آمدم ...باز آمدم ...باز آمدم ازپیش آن یار آمدم ...

یک:

تب تو دارم و بیماری من مشخص شد ...

عنوان بیماری من "رشد تو درون سلولی"ست ...

دو:

تنور عشق تو سوزاند به طور ویزه قلب من ...

که این تن من ...تاب حرارت بالای تو نداشت !!!

سه:

چه می شد خدای را به چشم نمی دیدم ...دیگر!!!

لبخند و اشک های من ...سرازیر این همه نبود !!!


چهار:

حیف!که دوری بین من و تو ...یک سنگ فاصله می اندازد ...

میان قبر من و تو ...!!!

پنج:

سنگ آب شد ...آن جا که اسماعیل پا می زد ...و...

هاجر نداشت قطره ای که لبش را تر کند به آن ...

شش:

مزار شش گوشه ات به خواب من آمد هزار بار ...

چراکه من ...یک بار ضریح تورا به عشق بوسیده بودم "یا حسین "(ع)...


هفت:

جوجه ای!وقتی که من فریاد می زنم نامت!...

می دوی!...سوی من ...

چراکه عشق همین است ...

ارتباط جوجه ای !!!

هشت:

وای ترامپ!کسی در ایران موی مثل تو نداشته هرگز!!!

از سر مرز که بیایی همه می فهمند تو ...ترامپ آمریکائی !!!

نه:

پراید :

بوگاتی به خدا رابطه ی من با نیکی درحد ...

بوگاتی:اه !شبا از بوش نمی تونم بخوابم !...

مامان بنز:

چه تونه؟اول صبح بیا جوراب بیژنه تو شستم !!!نایک تو دو روز نپوش !!!می میری؟!...سرکوچه ام فهمیدن؟

باباپژو:

دفترچه هاتونو آماده کنید ...قرص همه تون تموم شده !!!


ده:

درنگاه تو رهبرم ...عشقی بود که فراوان شدیم به عشق تو ...

خدای نگه دارد ...همان عشق و همین عاشق هارا ...

یازده:

فرازی از نهج البلاغه :

ای مردم!اگر دست از یاری حق برنمی داشتید و درخواستن باطل سستی نمی کردید ...

هیچ گاه آنان که به پایه ی شما نیستند ...در نابودی شما طمع نمی کردند و هیچ قدرتمندبی برشما پیروز نمی گشت ...

دوازده :

قربون و مخلص ملتیم ...


۰۷ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی ...تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی ...

یک:

به دستان معجزه گر شما ...زنده می شوند هرچه بهار ...

ماچه می دانیم؟...

این بهارها ی زندگی چگونه آمده اند و ...چطور رفته اند ...

دو:

خیال می کردیم ...بهار جاودانه است ...

شما به ما آموختید ...

که با زمستان هم مثل بهار کنار بیائیم ...

سه:

چو قطره محو شدن زیر نور شمس شما ...

کناررود نشستن ...به یاد دریاها ...


چهار:

چه بخت سیاهی که موقع رفتن شماست ...

سال هاست که درراه مانده ایم و رسیدن خیال ماست ...

پنج:

کوتاهی مویت ...شعرمرا کوتاه نکرد ...

چه کنم ؟

دستم از موی تو کوتاه ...

تا آخر عمر !!!

شش:

مزار شش گوشه ات بناشد ...

انگار شش گوشه ی جهان ...کنار من اند ...

وقتی که من به زیارت جناب شما آمده باشم ...

هفت:

سبک نشد دل من سال هاست که درگریه ...

خوابیده اند دو پلک ام ...شب های سیاه !!!

هشت:

ترامپ نپسندید وایت هاوس را و دامادش ...

قیمت گذاشت دید ...که تبلیغ ات گرانتر از خانه ی سفید در آمد!!!

نه:

بوگاتی :

پراید!از دست مامانت رفتم شکایت کردم !زیر چششمو زده سیاه و کبود کرده !!!

پراید:

بوگاتی !..مگه تو سیاه نبودی؟!!!

مامان بنز:

بیائید امروز دو تا رنگ و هاشور داشتم !!!مواظب باشید تا آخر هفته از پول خبری نیست ...

راه نیفتید تو خیابون برا این چیزا ..."خاک برسرتون!!!"


ده:

نماز و روزه هاتون مقبول درگاه حق ...

یازده:

فرازی از نهج البلاغه:

ستایش خداوندی را سزاست که نشانه های قدرت و بزرگی و عظمت خودرا چنان اشکار کرد که دیده ها را از شگفتی قدرتش به حیرت آورده و اندیشه های بلند را از شناخت ماهیت صفاتش باز داشته است ...

و شهادت می دهم که جز خدای یکتا خدایی نیست ...شهادتی برخاسته از ایمان و یقین و اخلاص و اقرار درست ...

دوازده:

مخلصیم ملت 


۰۶ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۲۵ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

آنتیک بازی!!!


پشت سرتو حرف زدم ...ولی غیبتت نبود ...

پشت سر ظالم ...خوب است که ...بگویی!!!

دو:

به زاهدی چون تو ...علاقه مند شدیم ...

رفتی به نزوا ...

خیال بد کردیم ...گفتیم سرگرم عشق شدی !!!

سه:

می آید رمضان و شعبان می رود ...

ماه عسل ...جای دیوار به دیوار ...


چهار:

چشم هایت عسل اند و من همیشه میل دارم ...

ای وای خدای چگونه حساب کند روزه های من ...

پنج:

فریاد زدم نیامدی به کمک ...وای ...

شکست آن کمری که زیر بار غصه ی تو ...ایستاده بود !!!

شش:

مزار شش گوشه ات ...لب های تشنه ام ...

هزار سال روزه بگیرم ...ظهر تابستانی عاشورانمی شود ...


هفت:

خجالت می کشم ...دستم به میلیارد نمی رسد ...

نمی شد گلم ...هزار بخواهی تا من بدهم!!!!

هشت:

لباس قشنگ ترامپ اینارا کسی نمی پوشد!!!

به افتخار سپردند به موزه ای که به تلخی کام مشهور است !!!

نه:

بابا پژو:

پسرم ...بیا بریم تا تله کابین و برگردیم!!!

پراید:

بابایه امروزو بیخیال شو ...از بچگی کار کردم !!!

مامان بنز:

من چی بگم؟!!!بقول قدیمی ها "کلفت خارجی !!!...ور دل من بشینید تا ظهر همون ماکارونی دیشبو بخورید !!!

راستی پراید امروز دیگه باید قرصاتو بخوری...فهمیدی؟!!!


ده:

طبق آخرین تحقیقات زمین شناسی ...هنوزقاره ها دارند از هم فاصله می گیرند ...

به این ترتیب با توجه به فضایی بودن نقشه های جهان ...اگر قاره ی آسیا به سمت راست...و قاره ی آمریکا به سمت چپ حرکت کنند ...

به زودی قاره ی آسیا و آمریکاد ر نقطه ای کاملا مشخص به هم می رسند ...و منطقه ای شکل می گیرد به نام اورا آمریکا!!!

ووای اگر این منطقه به کره شمالی و ایران نزدیک باشد !!!

و کشور با کلاسی چون آمریکا درچنین حالتی قرار بگیرد ...!!!

یازده:

جهان به کام من است ...تا نام تو روی زبانم است ...

شیرین تر از شیرین ...که کسی نچشیده یا مهدی(ع)...

دوازده:

مخلصیم ملت ...

سیزده:

وقتی انسان یه جایی خیلی تو چشم باشه ...یه دروغ کوچولوشم بزرگه ...آقا راحت اصلا نمی گیم ...اونم نه الانه چند ساله ...کلا از بچه گی ...حالا بیا بچسبون ...مگه میشه؟



۰۵ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۴۲ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

ای عاشق مجنون بیا ...دیوانه شو ...دیوانه شو ...دیوانه شو ...

یک:

محو کن مرا از صفحه ی روزگار ...توانا ...

اگر به هیچ نیارزم ...سزای من... تیغ قدرت توست ...

دو:

بالای الا کلنگ ...خدارا شکر ...

یعنی که تو چاق تری !!!حتی اگر من دویست کیلویم !!!

سه:

بالای تن درخت ...تور شکوفه بود ...

واندام نحیف و لاغرش ...

به هوای بهار ...می لرزید ...

سلفی انداختیم!!!

چهار:

چراببازم دل خودرا به کثیفی چون تو ...

مثل دلار می مانی !!!ویروس خارجی داری !!!

پنج:

چنان منتظرم که کسی را توان اشکال نیست ...

مهدی بیا(ع)که منتظرانت همه به شکل منند ...

شش:

مزار شش گوشه ات تلاش عاشقان است برای وصل شما ...

نمی رسند هم گاهی...ولی از راه دور میمیرند ...


هفت:

بوسه ات را هم خریده ام دانه ای سیصد هزار ...

وای به قلبت دیگر ندارم پول ...می فروشی بفروش!!!

هشت:

ای ترامپ!که از کوچه ی ما می گذری ...

برحذر باش که سر می شکنیم با دیوار !!!

نه:

پراید:

مامان !امشب برام ماکارونی می پزی ...بوگاتی نیست !وگرنه برام اسپاگتی ایتالیائی می پخت ...

مامان بنز:

پسرم!امشب قرصاتو نخور!بوگاتی که رفته ی خونه ی مادرش ...سیب زمینی ته دیگ هم می خای؟!!!

بابا پژو:

خدارحم کنه !خوبه ما آدم نشدیم ...

وگرنه هرشب هرشب باس غذای ایتالیائی می خوردیم !!!ه:

ده:

خدا همه ی رفتگان رو بیامرزه ...

پدر من اعتقاد ی به کشتن آزار حیوانات نداشت و هرگونه حشره و  جنبنده درخانه را با احترام بیرون می کرد ...

یعنی اگر جناب سوسک از پنجره می آمد تو ...باید با نوازش سر سبیل قشنگش را می گرفتیم ...صورتش را می بوسیدیم و درحال گفتن ببخشید از پذیرایی شما درمنزل معذوریم دررو باز می کردیم و ایشان را به بیرون هدایت می کردیم !!!

حالا چرا یادم اومد ...چون دقیقا امروز در منزل پدری ...همین رفتاررو از مادرم هم دیدم !!!


یازده:

دوستون دارم و مخلصتونم 

۰۴ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۰۷ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

عروس شهرهای ایران یا چطور با کمترین امکانات می توان از حیثیت جهانی خود دفاع کرد ؟!!!


یک: میان کوچه های شهر حتی با آر پی جی خواهم گشت ...

چه فرق می کند ؟چه کسی؟...

نگاه بد به تو ...

برای من ...

قابل تحمل نیست !!!

دو:

می خواهی یک بار دیگر بهار را ببوسی؟

مراقب باش دیر نشود  ...

ویک سال نگذرد از نبودنت ...

سه:

موج می اندازی نسیم روی دریا ...ولی ...

این زن حساس ...طوفان تورا گم کرد ...گوشه ای از ساحل ....


چهار:

منظور تو از مردن ...مرگ واقعی نبود ...

رفتی ولی هنوز ...

پوتین هایت آویخته از دیوارند ...

پنج:

یادش بخیر ...

کلاس سوم همین که سوم خرداد شد و تعطیل شدیم ...همه داشتند تو خیابان ها می رقصیدند و می گفتند:خرمشهر آزاد  شد ...

............................................

مسئله اروند رود یه مسئله تاریخی بین ایران و عثمانی و بعد از استقلال عراق "عراق"بود ...

هر کشوری از همسایه ها می خاست بزرگ شه یاد ایران می افتاد ...

ولی الان سال هاست کسی دیگه از این خیالا نداره ...

چراشو از تاریخ معاصر ایران بپرسید ...


شش:

مزار شش گوشه ات مرا برد بهشت و دیگر نیاورد ...

چه می شود ؟من یک نفرم ...

جای بهشت برای دیگران که تنگ نمی شود ...

هفت:

سلام ...ای عشق قدیمی ...تفنگ سر پر من !!!

وقت مردن کنار من باش ...

تا کسی توی باغ خیال بد نکند !!!

هشت:

ترامپ می دانست نمی تواند به ایران سفر کند ...

قبلا قهر کرد!!!که دست پیش بگیرد که پس نیفتد ...اوف!!!


نه:

پراید:

مامان ...عروسی فولکسه ...مارو هم دعوت کردن میای؟!!!

مامان بنز:

پول ندارم!!!ا

پراید:

مامان تو که خوشگلی ...های کلاسی اصلا تو مهمونی احتیاج به پول نیست!!!

مامان بنز:

پسرم!

مقصودم جنابعالی هستین!چهل میلیون لازمه ...تا کنار من بیایی بیرون!!!

ده:

مخلصیم...

.................................

چند روزه تو خستگی می نویسم ... اگه انتقادی دارید نداشته باشید ...!!!

نمی پذیرم!!!

...........................................

آه از گلو درد و سرما خوردگی ...آه از ...

بابا پیری که شاخ و دم نداره !!!!


۰۳ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۵۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

شاعری که یک شب خواب دید ...آمده است !!!

یک:

دربا تخته ...جور در آمد ومن ...

کنار قفل در چشمی بودم که بایدبه جهان بیرون نگاه می کرد ...

دو:

فرانک عروسک اسفنجی مرا برد اصفهان !!!...

نفرینش می کردم ...

چون وقتی می رفت ...سر بزرگتری ام جرات نکردم به او بگویم :فیل ام را بده !!!

"اوهم از سر فراموش کاری من دردانه را ...با خودم و نفرین هایم یک ماه تنها گذاشت ورفت !!!

سه:

تورا کشتن برای من آسان ترین کار بود ...

"حسود بودی"با ماشین کرایه ای به نام شاسی بلند ....آمدم  محل ....!!!


چهار:

کوله ام پربود و تو مرد میدان هم نبودی...

می کشیدم درد شانه ها را ...لیکن دهانم قرص بود !!!

پنج:

سوسک دوید از گوشه ی اتاق و داد زدم :سوکس!!!

فهمیدم تو مردی!!!سبیل اش را کشیدی و انداختیش ته کوچه!!!

شش:

مزار شش گوشه ات جای تو کل است و توسل ...

کجامی داند آن توسل را کسی که عاشق نیست ...


هفت:

میان شاخه ها ی درخت گیر افتادیم ...

من و ماه که هر دو دنبال شاهزاده هایمان می گشتیم ...

هشت:

ترامپ جوجه هایش را با خود نبرد سفر ...

مجبور شد توی مرغدانی ...خودش جیک جیک کند ...

نه:

پراید:

مامان کجا؟لباس رسمی پوشیدی؟!!!

مامان بنز:

دارم می رم یه پراید دیگه بیارم !همه میگن یه پراید کمه ...انشالله که از نوک مدادی خوشت بیاد!!!

پراید:

مامان!من بزرگ شدم !...ولی عاقبت اون لک لک ایی رو که بچه های جدید رو می آرن ندیدم!!!


ده: 

می گن همسایه از آدم ارث می بره ...

امروز سریه جریانی درددل یه همسایه رواز یه همسایه دیگه شنیدم ..ا.

اونم بعد سال ها ...خوب اون یکی چطور میتونه از این یکی حلالیت بطلبه ...اونم تو دور و زمونه ای که حلالیت گرفتن اصلا مهم نیست ....

یازده:

ماه شعبان دارد می رسد به ماه رمضان ....

من شاد افق های طلایی ام ...که ماه بر می آید ...

دوازده:

دوستون دارم و مخلصم ...

....................................

من به آمار حساسیت دارم ...تو الکسا تقریبا مردم ...بابا یه کاری بکنید من از دست نرم!جوونم و جویای نام ...می رم اونور آب یه وبلاگ می زنما !!!"هههه...خخخخخخخ...هوهو....هاهاهاها.....ششششش.....هرهر"!!!!


ببخشید تصویر دوشاعر دیگررو گذاشته بودم که به طرز عجیبی ناپدید شد!!!

۰۲ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۰۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی