یک :
تنفر گوشه ای از قلبم بود که ...تا نمی شد ...
از قلبم قایق درست کردی و انداختی میان دریای محبت ...
دو:
گل فرستادی برای مرده ای که توی قبر نبود ...
سوخته بود به سبک ژاپنی ...با چای لب سوز و لب دوز تو ...
سه:
کم اند انسان هایی که عشق را آموخته اند ...
دراین دنیا از زمانی که برای مان ..."وقتی بلبل زبانی می کنیم آب نبات می خرند "...
شیرینی پول مهم است ...
چهار:
تو را می فروشم و لله که نمی خرند مردمان ...
بگذار بمانی روی دست من ...تو هم یوسف زده ای ...یار...



پنج:
سلیمان نسیم را تسخیر کرد و روی فرش رفت ...
جهان چنان دیدنی بود ...که عشقش هزارشد ..."خدای "
شش:
مزار شش گوشه ات را فرشتگان نشسته اند ...
آن لیاقت شیعه است که به اشک و گلاب بشوید مزار تو ...
هفت:
دستم بریدم و پایم بریدم و چشمم کور شد ...
تو بودی کنارمن ولی من ....با بی لیا قتی کنارتو ...نفس می کشیدم "فقط "...
هشت:
ترامپ باد معده اش را نگه داشت و خجالت داشت ...
اما کاخ سفید قدیمی است ...می ترسم اتفاقی بیفتد یک شب!!!
نه:
پراید سبیل اش را مدل دسته دوچرخه ایکرد و امد منزل ...
بنز قهر کرد و رفت منزل مامان و گفت:مدل سمیرایی نه ببخشید سمیری!!!


ده:
خیلی خسته ام ...شاید از علائم دیابت باشد ...
ولی به خودم حق می دهم درخانه و مدرسه کلا ده ساعت کار می کنم و برای نوشتن یک ساعت و برای تایپ کردن گاه تا 4 ساعت هم طول می کشد!!!!
شرکت پیشگامان توسعه ارتباطات خوب است ولی ووو
اینترنت مان به هزار و یک دلیل قطع و وصل می شود .
دو روزاست که دوباره موقع نوشتن ارسال صورت نمی پذیرد و درست مثل پرشین بلاگ با ترفندهایی باید بنویسم .
مثل 6 سال گذشته جوان نیستم و حوصله هم ندارم ...انتفاع مالی که ندارم هیچ بلکه دارم برق و اینترنت می سوزانم ...
نمی خواهم منتی سر خواننده یا هرکس دیگر بگذارم ...
ولی یکدفعه به خودم این اجازه را می دهم تا فریاد بکشم واااااااای !!!
اگر تمام شد واین بار کدهایم را عوض کردند یک وبلگ دیگر درست می کنم ولی سالی یک بار می نویسم .
یک جوان بیاید و قلم را از دست من بگیرد .جدی می گویم !!!
یازده:
دم اسبی بسته بودی موی مشکی را ولی ...
من سوار موی چشمت راه می رفتم ...عزیز!
دوازده:
ممنون!ازره های خیلی دور که فیلتر شکنی هم نیست می آیید .واقعی ...دوستتان دارم .دعاکنید نبرم ...