بی شمس

ادبی

۲۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

روزه...از لب های تو..

یک:

دلدار...جام قلب مرا برد...

دیگرچه... بنوشدرگی که تشنه عشق است...

دو:

می خندی وفراموش می شود... دردهای من...

ذهنم فقط صدای خنده ی تورا ثبت می کند...

سه:

خطبه نود وشش:

خداشناسی:

سپاس خداراکه... اول است...

وچیزی پیش ازاو وجودنداشت... واخراست...وپس از اوموجودی نخواهد بود...

چنان آشکار است که فراترازا او چیزی نیست...

وچنان مخفی وپنهان است که...مخفی ترازاو...یافت نمیشود...

۱۹ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۱۶ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

تب....

یک:

درتوانم...نیست...خریدن خانه ی چشم های تو...

مستاجر... دست های گرم توام....

دو:

بیسواد بودم....

و...

درخواندن عشق...

عمری تو نوشتی که...مرا دوست میداری ومن...

نمی دانستم...

سه:

دوری ازتو...استرس...

آنقدر وسواسی ام کرد...

که دیگر...تکیه گاهم...قرص شد!

چهار:

سیاستمداری!

نمیگویی....نمیخواهم...

برای دل هم...

سپرده ذخیره.... مدشده!

پنج:

شب ها...به مناجات خدانگذشت... حیف!

آن که بیدارمن...ایستادبه صبح...

تنهاخدابود...

شش:

ازفردایک پست از نهج البلاغه... یارمن!

۱۸ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

گل رز...

یک:

چشم هایت را...که بازکنی...

یک شعبده اتفاق می افتد...

ازمیان چشم هایم... پرنده عشق ظاهر می شود....!!!

دو:

زنجیر ازموی تو...

دست هایم را بسته است...

وگرنه... تابحال نقش تورا...کشیده بودم...

سه:

نفس...نمی کشم...

حبس کرده ام خودرا...

کلید این قفس...

دست های توست....

چهار:

یک قلب نشکن خریده ام...

فقط حیف به جای سینه ام...

می رودبنشیند... دریک قفس شیشه ای...

پنج:

میان ستاره هاخداپیداست...

می گذارد انقدرچشمک بزنند...

تاچشم های تو...

درد هایی را که میبینند...فراموش کنند....

شش:

گل رز....تقدیم نوشتاری برای همه خوانندگان وبلاگ.... هرکجاکه هستند....

۱۷ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۴ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

صنما...باغم عشق تو...چه تدبیرکنم...

یک:
وقتی ماه...پشت ابرهاست...
غریبانه بال هابت را می بندی...
دیگر کجاپروازکنی....
این آ سمان برای تو...ناآشناست...
دو:
کنجکاوی...عاشفم کرد...
اصلا به من چه مربوط...
دست های تو...چرالرزید!...
سه:
من...مرده ای که زنده شد...
به اشتباه نوشتی...زنده شد به عشق...
باورکن خدا...عشق ترازتوبود....
چهار:
باخودکارراحت ترم...
اشک...روان نویس را بی اعتبار می کند....!
پنج:
کعبه راشکافت...
برای خانه اش خدا...
تولدی گرفت...
یا علی...
۱۵ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

یک نگاه..

یک:

نگاهم...به تعقیب توجان... می دهد...

چه بیرحمانه می روی...با...یاردگر!

دو:

قفس...بهانه ای ست...برای عشق...

عاشق هم می داند...آزادی باادامه عشق...نمی سازد!

سه:

نمی فهمی...که...روح هم زخم می شود...

تراش... برداشته ای که این مداد حرف دلت راببوسد!

چهار:

قلب می خواهم چکار؟

این وسیله ای ست که برای تو...می تپد...

پنج:

یار قدیمی... یوسف :

پیراهن تورا خریدیم...

توخودت...باندازه ی مصر...می ارزیدی...

...................................................................

بااحترام به روزهای آینده.... چهارده وبازده خرداد...وروح پرفتوح... امام خمینی(ره)


۱۳ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۲ ۲ نظر
سیده لیلا مددی

ربه کا!

یک:
کلید خوشبختی را بتو سپردم...
نمیدانستم که خانه ی خوشبختی راقبلا پیش فروش می کنی!
دو:
فکر بال هایم هستم...
سیاهی شان...مادرزادی ست...
برای کبوتری مثل تو...
سپیدی ازمن دوراست
سه:
ربه کا میخواندیم...
دزیره می خواندیم...
بربادرفته...می خواندیم...
یک نسل گذشت وتازه فهمیدیم...
کتاب هارا نبایدازپایان...بخوانیم...
چهار:
شکلات برای یک دیابتی...
خیالی ست...قهوه ای...
که درذهنش... آب میشود...
پنج:
چندبرقصم... که...شعله ام...
و...
باد می نوازد...
که...تاریک است...
و...تاصبح آمدنت...
درانتظار که ازعشق...
خاموشی بگیرم...
۱۳ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۵۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

آمده ام که سرنهم... عشق تورابسربرم...

یک:

شهر می خواهدبداندنام تو...

پنهان کرده ام....این نام...روی پیشانی خویش...

دو:

می روم...دیوانه وار....

گذرازچشم های تو...

عقل می خواهد چکار!...

سه:

ترکم کن وبگذارپیاده بروم...

عقل می ایدسراغم... درمسیرمرزچین!

چهار؛

پروانه ی سابق..

بی خیال!

می روی وبارقیب می خندی که چه؟

اگرشمع... هستم...

می توانم واترپروف هم باشم که...اشک نریزم...

پنج:

شیک بپوش...

نامت را...

اگر قرارست...درعشق...کمی...مردباشی!...

۱۱ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۲۶ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

توومهتاب...

یک:

مگرم...بازببینم...

توراکه روح منی...

جسدم روح ندارد...

درانتظار توام...

دو:

کمر قلم راشکسته ام...

که گاه ازتو نوشته ام...سنگین...

سه:

نثر... جان ندارد وبی روح...

مگر لباس شعربپوشد وسماع کند..... میان دفترم...

چهار:

یوسف...

ماه نوشیدی میان چاه...

دیگر هیچ نوشیدنی...برای... تو...

مثل آن ماه نشد...

۱۱ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۲۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

سینه...مالامال دردست...

یک:

توانایی ودانایی....

خدا میداند...ازعشق عشق...

چندساله هستی!

دو:

دردتو...

ازسینه ام شروع می شود....

جایی که طعم آغوشت...

هنوززنده است...

سه:

وقتی...میخندیدی...

تمام هورمونهای تنم...می جوشید...

وازمن موجودی می ساخت...

به نام انسان...

چهار:

باددر موی تواشتباه

پیچید...

راهش راگم کرد...

اشکم رابرد... تاشانه های تو...

پنج:

برای....فرزندی...چون یحیی...

سه روزروزه ی سکوت...

می ارزد ازتو...هدیه ای...بگیرم....بعدصدوبیست سال!

۱۰ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

کلوزیوم....

یک:

میدان دیدتو...

کلاس نوشته های من بود...

نیستی ودرس من...خواندنی نیست...

دو:

کوچه ها...

خیابان ها...

بزرگ راهها...

آغوش شهرتهران...

که آغوش تونیست!

سه:

کمین آهو...

شکارچی...

رقیب تو...

دیگرپارکبان... محیط زیست است...!

چهار:

شیرازکلوزیوم ندارد....

تادوعاشق... مثل دوگلادیاتوربه جان هم بیفتند...

حافظ...دارد...

که جانش شاخه نبات است...

۰۹ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۰۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی