یک:

مگرم...بازببینم...

توراکه روح منی...

جسدم روح ندارد...

درانتظار توام...

دو:

کمر قلم راشکسته ام...

که گاه ازتو نوشته ام...سنگین...

سه:

نثر... جان ندارد وبی روح...

مگر لباس شعربپوشد وسماع کند..... میان دفترم...

چهار:

یوسف...

ماه نوشیدی میان چاه...

دیگر هیچ نوشیدنی...برای... تو...

مثل آن ماه نشد...