بی شمس

ادبی

رفتی ...دی ماه بود ودارد باز می اید دی ...انقدر سردم است که تو ودست هایم را یکجا...فراموش کردم!


یک:
بازوی من دراختیار ...پاهای شما بود!!!شکستی از آرنج!
چون طاقت زیبایی را از ریشه نداری!!!
دو:
سوی حکمت های بی حد شما ...ذهن من قاطی ست ...
فرمودید:مرا می کشید!...تا دراینده ...به عشق شما مشهور باشم!!!
سه:
بی حوصله است ...پروانه و طاقت دگرش نیست ...
صد بوی گل از پنجره می اید و"شمع"خبرش !نیست!!!


چهار:
درواقع اگر بشمارم ...صد بیشتر است ...
آن روز سیاهی که مرا با قلب پر از عشق ...باز فرستادید!!!
پنج:
تقریبا سکوت بود و من باید ازجمع می رفتم ...
کبود بودم و جنازه ای که صد هزار کشته بود !!!
شش:
مزار شش گوشه ات جای هزار مرد است ...
که با نیت شهادت می ایند و به حفظ نام شما معتقد...




هفت:
ایه الکرسی که می خوانم ...فدای چهره ات ...
نور می پاشد که :مادر....باز می گردم ...خدایا!
هشت:
ترومپ جون...به یکی از اشتباهات خود پی بردی ...
که هیچ سیاست مداری امروز ...با فرزند خود معامله ...نمی کند!
نه:
پراید:
مامان!بیا برات سیر ترشی اوردم!
مامان بنز:
وای دستت درد نکنه پراید چرا زحمت کشیدی ؟
پراید:
فشارت می آد پائین زیاد نخور!
مامان بنز:
رفته بودید شمال؟
پراید:
نه! اینو خونگی مامان یکی درست کرده!
مامان بنز:
کدوم ؟تو دوست شمالی داری؟
پراید:
نپرس دیگه !
مامان بنز:
همین حالا!
پراید:
مامان بوگاتی درست کرده!
مامان بنز:
چی؟مامان بوگاتی ؟اووووف!
پراید:
اره!دیشب رسیده تهران برامون سیر ترشی ام آورده!
مامان بنز:
هنور چمدوناشو باز نکرده سیر ترشیش رو آوردی ؟!
پراید:
بله!


ده:
رهبرم ...
اگر قرار بود که ویران و خراب شویم ...
دیگر چه سود ...غیرت ما ...؟
که داریم و نمی گذاریم ...


یازده:
بعضا فک می کنن نوشتن تو فضای مجازی یعنی فضولی !...بعد "به هیچ کس آدرس اینجارو ندادم !کسی هم نمی دونه!"
بعد یهو تو یه جمع یکی میگه:
خانم یه خوره اونورتر !!!
حالا مثلا داره جدایی دوم دخترش مطرح میشه!!!
خواستم بگم امثال من زیادن!اتفاقا این جور جاها رو درست کردی دیگه از هیچ چیزی در امان نیستی!از شماره ات و آدرست بگیر تا جاهای دیگه که مثلا خانم گلبرگ می خوان بدونن مخاطب خاص شما کیه؟!!!!
خدائیش ام تا حالا چنین افرادی کم نبودن!
بعد از اون طرف حرف زدن خیلی قشنگ نیست ...می فهمید که ...
کسی حتی مادرم ادرس اینجارونداره !فقط یکی از نزدیکانم داره که بهش گفتم خیلی مریض شدم یه پست بذاره ...اومدم دیدم قشنگ وسط .بلاگ....؟....
ازش به خاطر زحمتی که داده بودم تشکر کردم ...همین!
فقط همسرم می دونه من ...چه رنجی کشیدم !
خیالتون راحت!
انقدر خدا بهم لطف داشته که میون تنهایی خودم باشم و هزار نفر دیگه ...
والسلام!"قربون مشتی گری بعضیا "


۰۴ آذر ۹۶ ، ۱۱:۳۸ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

چگونه با حسادت اطرافیان برخورد کنیم یا بعضی ا از حسودی نمی میرن ...می کشن!!!اینطوری راخت تره!

یک:

باز از پنجره آمده ای میان چشم خلق الله ...

درها همه باز است ...با خصلت پرنده گی تو چه کنیم؟

دو:

سند قلب تو را هم زده اند به نام پری؟

من آدمم!چگون دلم را به این عشق را ضی کنم ؟"تو بگو"

سه:

وارد ایستگاه قطار شدیم با یک چمدان...

و 

پیراهن هایمان را ریخته بود"م"توی دلش!

سنگین بود و تو برداشتی و بعد ...

از میان جمع از پن جره قطار با من خداحافظی کردی ...

...

می رسی!

وبعد میبینی تمام عطرهای من!

تو را درغربت رها نخواهند کرد...

"موازی"!



چهار:


توی سی دی و فلش ...فیلم شدیم ...

عیب تو این بود مهندس!

مجازی را با خودت توی شهر ...گرداندی!

پنج:

صدمه به من می زدی و کسی خبردار نبود!

یک شب ترانه پخش می شد و خواننده 

گفت:

ما با خبریم!از درد تو...

هزار مثل تو هست ...چه کار کنیم؟!!!

شش:

مزار شش گوشه ات سرای جاودان عشق ماست ...

خدا آباد کرد جایی که دشمن می خواست ...صدبار ویران باشد ....


هفت:

ای حسود نگون بخت ...آخرش سوختی ...

مثل مهره ای که شاه بود و با وزیر خود بیرون شد !!!

هشت:

ترومپ جون!بیا تهرون!تا بگیم بچه ی تهرون یعنی چی؟

تا نیای!درحسرت دیدار ازادی ما جون می دی ...باورکن!

نه:

پراید:

من از اینجا نمی رم!

پلیس:

آقای عزیز!موندن شما فایده ای نداره!این پراید"پراید دیگه"تخلف کرده زده به یه آمبولانس ...از بس پشتش راه افتاده بوده!

پراید:

فامیل بودن!؟

پلیس:

کی با کی؟

پراید:

سرنشین پراید و امبولانس!

پلیس:

سرنشین هردو...مردن!

پراید:

اه ...چرا نمی گید خو مردم کاردارن!

پلیس:

همین دیگه!هردو درجهان دیگر هستن و جنابعالی بیخود واستادین!برو آقا!


ده:

رهبرم ...

سوختیم ...اگر چه باک ...که پروانه بودن این است ..

دور گل ها بگردی و کسی ...نداند شمع چیست؟


یازده:

بالای چشممون ابروست ...تایکی میگه ابرو!ناراحت میشیم و دیگه دنیا خرابه!.......................

.........................................

بعضی وقتامی خای خون ناشی از تو دهنی ای رو که خوردی نریزه بیرون!حق ام داری...همه ام می دونن ولی چاره چیه....یه جای قضیه اشکال پیدا میکنه ...می فهمی !

....................................................................................

یه روز دوتا گوجه فرنگی داشتن می رفتن یه پیکان جوانان"چون این جوک قدیمیه"از روشون رد میشه ...تبدیل به رب می شن!

سئوال های فلسفی :

یک:

ایا دیگه هیچکی به غیر از پیکان از اون جا رد نمی شده !

دو:

ایا ما باید درجه حرارت خورشید رو درهر تصادف فیزیکی در نظر بگیریم؟

سه:

میزان رب بدست آمده را محاسبه کنید؟

چهار:

پس نمک چی؟

پنج:

کلا خیابان گثیف است و ما چنین محصولاتی نمی خریم!و نمی خوریم!.

شش:

گوجه ها:

محکم دروانت های ابی نیسان همدیگررا بغل کنید !

هفت:

همین شدکه رب گوجه گران شد!!!

هشت:

آقا همه اینها شایعه است!.

مه:

گوجه ی اول و دوم نامزد بودن ...اوهو اوهو!

ده:

لعنت به رب!رجوع شود به شماره نه!هشتگ من دیگه رب نمی خورم!

یازده:

کدوم کارخونهی رب؟قاضی سیار بفرستم؟

دوازده:

با توجه به موارد بالا و درگیر شدن چندین سازمان و وزارتخانه ...کلا بی خیال ...خدا بیامرزه!

سیزده:

درصورت شنیدن چنین داستان هایی با شماره 50 و5...تماس بگیرید تا دل شنارا بدست آوریم ...

چهارده:

مجلس ترحیم دو گوجهی نورسته فردا ....ای اقا کو دل خوش!!!


۰۳ آذر ۹۶ ، ۱۸:۵۱ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

جایی که معیارپرنده...طعم کباب اوست ...پرواز نقش لعاب است برکاسه های خورش(علیرضا روشن)

یک:

از رفتن تو مرا ارثی  ست که باید بروم...

و سال ها...به من نزدیک می شوند ...به معنی رفتن...

دو:

چقدرگونه های تو ...سرخ بود و می بوسیدم ...

آن گرمی تب دار که با طعم عسل می خوردم !

سه:

تو برو و به من فکر نکن و دورشو خیلی خیلی دور ...

که من اصلا به تو فکر نکنم دیگر!که اصلا بودی!


چهار:

روی دوشم سال ها...بارسنگین تنهایی تو ...

آمدم دیدم ...چند تا بچه ی قدو نیم قد داری!!!

پنج:

ویاس ها ...

از روی کول هم بالا می رفتند ...

تا بویشان به همسایه برسد ...

ووای از مهربانی دیوار ...

که شانه های اش را به یاس ها بخشیده بود ...

شش:

مزار شش گوشه ات را به یادگار به عکس ...

گرفته ایم که با دل تنگی ...اشک بریزیم  ...یاحسین(ع)...


هفت:

چقدر صبوری کنم که تو خودت شوی ...

میان شهرت و طرفدار..تو ...خودت نیستی!

هشت:

ترومپ جون!اصلا کباب نخور !گیاه خوار شو!

تهرون جای تو نیست!کباب سیخی ...جیگر همه است!

نه:

پراید:

مامان!عکس ای بچگی من کجاست؟

مامان بنز:

زنون یه روز همه رو برد!

پراید:

کجا؟یعنی چی؟

مامان بنز: 

به من گفت براتولدت می خواد یه کلیپ بسازه!

پراید:

کو؟ا

لان بهش زنگ می زنم!

بوگاتی:

ولش کن!امروز روز عروسیشه!

پراید:

باکی؟

بوگاتی:ا دوست دائی لئوناردم!....جی جی تو!

پراید:

چی؟چه خبرا؟

بوگاتی:

حالا میگی چیکار کنیم؟

پراید:

هیچی!برولامبورگینی رو بیار بریم پارک ملت !

ادامه مطلب...
۰۲ آذر ۹۶ ، ۲۱:۲۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

من غلام قمرم ...غیر قمر هیچ مگو ...پیش من جز سخن شمع و شکر ...هیچ مگو ...


یک:
تو به من چه؟....من به تو؟
هرکدام سوی برپایی یک عشق دگر ...
به فراموشی قصه های قبلی مشغول...
دو:
آه ...ای سال قبل ...
که پدر زنده بود و من ...
به جان دادن پدر رو بروی چشم خود ...
ایمان نداشتم ...
سه:
می روم ...سوی خواب دیگر ی ...اگر تو خواب بودی ...
که کابوس ها هم گاه ...از خواب بی تعبیر ...بهترند!


چهار:
سند مرگ مرا باز نوشتی با خون ...
چقدر خون؟چقدر خون؟چقدر خون؟بمیران دیگر!
پنج:
ودرکمین ...صدایت پشت درکلاس نشسته بودم ...
آه که نمی آمد ...
پایان ترم ...
یعنی استاد هم رفتنی ست ...
شش:
مزار شش گوشه ات یا حسین(ع)کنار دستم بود ...
آن قدر زیارت خواندم تا که تمام روحم ...آمد کنارتو ...


هفت:
بیزارم از تو و دیگر جدا نمی شوی...
آن جا که اجبار است ...چرا تقلای بیشتر کنم؟
هشت:
ترامپ ...ما ندانستیم که کچل ها خوش شانس ترند؟
که تو با موی طلایی به فلک حقه زدی!!!
نه:
حوصله شونو ندارم !
ده:
رهبرم ...
درخیال خود اگر مثل مرا کشته اند ...
بگذار ...
هزار دانه بروید ...از من بهتر!


یازده:
یه رو زیه پشه روی سر یه آقای بی مو می شینه بعد می گه اوه خدای من !کوجوونی ؟اینجا عین جنگل بود!!!بعد سرشو می گیره اینور ...اونور ...یه حرف با دلش می زنه و می گه:
هیهات!اونوقتم....؟.....نبودیم!!!
بارها از میز نوشتم و معجزه ی میز!
که پدرم می گفت:خیلی بده !خدا بیامرزدش !ولی بعضیا عاشقشن!
فک کنم هدفشونم از بعضی عبادات همینه مه اون میزه رو داشته باشن ...نمی دونم شاید دعای میز نگه داری یا شاید میز بدست اری هم باشه!
باورکنید دورو بر کسانی رو می شناسم که بعد یه روز دو روز از جدایی میز واقعا مردن!
میز که یه اصطلاحه!موقعیت شغلی رو می گم!
خدایا مارو گرفتار نکن!کردیم یه جور بکن!که بعدش مردیم نگن خودشم اونجوری بود !الهی آمین!
.....................................................
از محبتتون متشکرم ...ممنونم...
قدیم بلاهای زیادی سر نوشتن سرم اومد ....ولی حالا دیگه بهتره !
ممنون که هی جایی ته قلبتون مال منه ...
بگم کف زیر پاتون هستم دروغه!حالا اگه می خاید دروغ بگم!
..........................................................
اونایی که این وبلاگ رو می خونن می دو نن از قدیم که اینجا دل نوشته س...
منظور پشت عکس ها ... هم عکس نوشته س ...زیاد دنبال ربطشون نباشید ...می خام بایه تیر دو نشون بزنم ...
هم دل نوشته ...هم عکس نوشته ...
عزت ملت ایران زیاد ...مخلص همگی
....................................................
سیده لیلا مددی


۰۱ آذر ۹۶ ، ۰۸:۲۷ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

"یکی":پ کی حقوق "مخصوصا اجتماعی "دانشجوان پسر با اساتید یکی میشه؟ما الان دووازده ساله دانشجوئیم !"

یک:

ازحال من مپرس که من خراب حال توام ...

مثل ویرانه های بیستون ...آبادم ...ولی برای گردشگران خوشحال!

دو:

رفته بودم بخرم باز تورا از بازار ...

دیدم که تورفتی ...باز بی من...هیهات!

سه:

میان پرسش های عمیق چشمان تو ...

گناهکاری ست که ...

نمی تواند پاسخ مناسبی به این سئوال که:

"چرا مثل مرده می مانی ؟"...

بدهد!!!


چهار:

مثل شمع روی کیک عروسی ...بد ریختم!

اشک می ریزم و هیچ دلیلی برای بودنم نیست!

جز نامزدی که ...مثلا یک سال بوده و ...

درانتها ی...

جشن عروسی ..."اصلا مهم نیست!"

پنج:

آرایش من!

شبنمی بود که روی گونه هایم می رقصید ...

باور نکردی ..کندی!گلبرگ هایم ...

چراکه خودت "آرایش غلیظ داشتی ....."

شش:

مزار شش گوشه ات را پرستیدن اشتباه نیست ...

آن جا که خداهست و شهید هست و اعتقاد ...همان جاست ...


هفت:

بوسه ای روی گونه ات کاشتم ...

رفت تا عمق قلب تو ...رشد کرد ...

هشت:

ترامپ!سواد داریم و نداریم توراچه؟

باور کن که جوانیم !وقت هست بخوانیم !

نه:

"تق تق تق ...درکوچه...یک خودروی لیفان با یک دسته گل ایستاده "

مامان بنز:

کیه؟بفرمائید!

آقای لیفان:

منزل آقای پژو!

مامان بنز:

شما ؟

آقای لیفان:

خدمت رسیدم جهت عرض ادب و تشکر از پدرو مادری که آقای پراید دارن!!!

مامان بنز:

واقعی؟

آقای لیفان:

بله!این پاکت خدمتتون من داخل منزل نمیام!

"یک ساعت بعد جمع خانواده بدون پراید مشغول خواندن نامه هستند":

...آه نمی دانید که پراید چگونه زندگ مرا متحول کرد !مرا از زندان ترکیه ترخیص کرده و به آغوش مادرم بازگرداند!..........درادامه 11میلیون تومنی را که ایشان خرج نموده اند تقدیم می کنم"

بوگاتی:

مامان!یه خورده حساب کتابای پراید نمی خونه!ولی واقعیت داره ؟

مامان بنز:

تورو خدا رویای یه مادرو خراب نکن!البته!


ده:

رهبرم...

بارها گله کرده ایم و بد گفته ایم و نمی دانستیم ...

که تاچه حد خدا با ما بوده و دست علی ...یارمان...


یازده:

درحالی که جهان دراحاطه ی نظریه های اقتصادی بود ...

مادر اقتصاد می خواندیم"

مرکانتلیست ها برسرطلا و پول...لیبرالیست ها برسر سرمایه ...مارکسیست ها به دنبال اجتماع برابر "و....همه رو درروی هم جهان رابه سوی خود می کشاندند .

درعین حال ساده ترین آن ها افکار زمین گرایانه ی انگلیسی بود که در قرن21 شدت گرفته و زمین می رود تا با قیمت سر سام آور ی به جای کشت گندم و جو ...جای آسمان خراش های امثال ترامپ و در دیگر نقاط جهان تمثالهم شود .

وضعیت تاسف باری ست که باعث می شود عده ای از چند آجر معلق در هوا سود ببرند .

می توان نظریه های جدیدی ارائه کرد و اوضاع اقتصاد جهان را از اینی که هست به سادگی در آورد ...

ولی با توجه به دشمن سازی و سرمایه گذاری درعلومی که واقعا جز تخریب جهان نتیجه ای ندارند ...به کجا می رویم؟

چند سال بعد متوجه می شویم که این آجرها نان ملت ها نمی شوند و از سال ها قبل نان خیلی هارا آجر کرده اند ...

بیائید قبل از دیگران به فکر باشیم ...


۲۹ آبان ۹۶ ، ۱۸:۲۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

نگاهت ...ماه آسمان...سرنوشتم بود ...وپاشنه دیوانگی بر کنج مغزم !کتابتی از تقدیر ....

یک:

درنوردیده ام هزار سال ماه تو را ...

به یک شب خندیدی و "شمس"بر آمدی...

دو:

تو را بین بازوانم گرفته بودم "مثل نفس"

"نفس گرفت"ولی بازوان من تورا رها نکرد ...

سه:

عشق را توی سفره بین ما تقسیم می کردند ...

شکم گنده ها کمتر خوردند ..."مرغ "خوشمزه تر بود!!!


چهار:

انصاف داشتی که مرا فروختی به "ثمن بخس"!

بعضی جاها از حسادت "آدم"می فروشند به قیمت قناری ها!!!

پنج:

آی مردم شهر من "ماه "گذشته بودم!

یادتان رفت مرا؟!

خدا لعنت کند ابرسیاهی که باران حالیش نیست؟!!!

شش:

مزار شش گوشه ات مرا برد به خواب و "علی (ع)"

را دیدم که شفامی دادکل عاشقان تورا !...


هفت:

دفترم را برده اند تا کتاب جدیدی بیاورند به چاپ !

من نشسته ام!درخیال برابری با نویسندگان بزرگ دوره ی 8 هجری!

هشت:

trump!نه تو بی خیال شو !نه کلا حزب تو!

مه نا بی خیال می شویم و نه کلا دیگر جهان!

نه:

پراید:

بیائید برای همه تون از ترکیه لباس اوردم!

ننه خاور:

پول منو کی می دی ؟

پراید:

مامانی!تازه یه ماه نشده یه کارخیر کردیم!

ننه خاور:

ببین!من تا حالا کارخیر نکردم!یالله!یازده میلیون منوبده!

بوگاتی:

پراید !تو گفتی لباس ارو از حراج خریدی ده میلیون!..یعنی رفت و لبرگشت و آزادی دوستت و اقامت و ناهارو شام یه میلیون خرج کردی؟!

پراید:

لباسارو قسطی خریدم!

بوگاتی :

از دست تو!

مامان بنز:

بیا!همه شو می خرم!یازده میلیون!می خوام اون یه دونه کار خوب تو رو هم من بخرم!


ده:

رهبرم ...

شاید بسیار شکست قلب ما ...

ولی ...

می دانیم درکنار شما قلب مارا خریده است "علی "(ع)


یازده:

واقعا با دیدن ظاهر آدما نمیشه اونارو شناخت ...هفتهی پیش یه آقایی به من گفت:خانم!دیگه یه دونه آدم خوب پیدا نمیشه!

گفتم:پس چطور من حداقل درروز ده تا شونومی بینم!همین مدرسه ای که وسط شهر تهران دارم میرم برای کار یه اقایی ساخته که خداشاهده یه دونه دزدی یه دغل تو کارش نبوده از بهترین متریالم استفاده کرده ..و نام دوشهید برادرم انتخاب کرده که واقعا میشه به اسمشون قسم خورد ...

پس هنوز آدم خوب هست ...

بعد تو جریان همین زلزله ...عده ای افتادن که اصلا از بدی شون چی بگم؟!

"یکیش کسبه ساختمان پلاسکو!بعضی هنرمندا که حالا!ولی خدائیش انقدر خوب نبودن که یه دل سوخته رو بخرن؟!

پس هستن !همون خوبایی که از صب تاشب دنبالشون می گردیم ...

"همون دزدایی که معلوم نیست کیا ان یاد بگیرن!خجالت بکشید خوبارو نمی بینید؟!!!بی تربیتا!!!"


شعر تیتر برگرفته از شعر زیبای "فرزین مرزوقی "ست

۲۸ آبان ۹۶ ، ۱۸:۴۹ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

چگونه کبوتر حرم باشم ؟یا اصلا کبوتر حرم ... دوست داشتنی ست؟

یک:

درخنده های خدا ...رضا (ع)هست و رضا(ع)...

غریب نیست ...که ایران رخ شیعه است و رضا (ع)می داند ...

دو:

چقدر آمدیم و پاسخح گرفتیم از تو یا رضا(ع)...

که عاشق همیشه درقلب معشوق ...جایگاه دارد ...

سه:

بسیار عشق بین ما هست و همه می دانند ...

عشق با رضا(ع)همین است و همه می دانند ...

چهار:

چه رابطه ای بین من و تو هست با رضا(ع)...

که می کشد مان تا مشهد الرضا (ع)ی خودش...

پنج:

دلم می خاست که امروز بیام و بنویسم و اومدم ...

وتا حالا هیچ اراده ای توی این تصمیم دخالت نداشته ...جز بیماری ...!

اومدم بگم بابا فک کردید ماکی هستیم !!!

......................................................................

بعضی کشورها ورزش رو با سیاست دخالت می دن و چه حالی می کنن ...

مثلا فوتبال که درگیر کردن میلیون ها نفر علاوه بر سود کلان تجاری می تونه ...گروه های درگیر جامعه رو هم ...یه جا جم کنه ...ما که بخیل نیستیم!

ولی یه نکته هس به نام معماری زیر بنایی...

اگه ما دوتا ورزش گاه بزرگ سر پوشیده تو شهرامون داشه باشیم  ..."که البته با یه نسیم نپوکن!"

می تونیم دراوقات اضطراری هم وطنانمون رو اونجا اسکان بدیم ...

البته که ساکنان چنین ورزش گاه هایی ...هم دستشویی دارن ...هم حمام ...

اومدم بگم بابا فک کردین ما کسی نیستیم!!!

........................................................................

اللهی به حق امام رضا(ع)  بیمارارو شفا بده ...."تونستم تونوشته هام8بار اسم ملکوتی ش رو بیارم "


۲۷ آبان ۹۶ ، ۱۸:۴۷ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

ژان یا درد را چگونه بنوازم تا تو لذت بیشتری ببری!

یک:

در قلبم سکوت شد و گلبول ها هم ترسیدند ...

تو فریاد می زدی:باز بی من مردی؟بمیر!

دو:

درون سایه ها می رفتم و تاریکتر غرق ...

نورها دورتر می رفتند و من در سکوت غرق!

سه:

توی مزرعه روی دوش من لانه کردی و

از آن پس کلاغ ها به من می خندیدند و

برای خوردن دانه ها می آمدند ...

دلم برای خودم سوخت وقتی مرا کندند و

لابه لای بوته های هرز انداختند میان آتش !


چهار:

عطر نزن!

و بویت را برای من نگهدار ...

بگذار بعد از کار در معدن ...

دل و جگرم بیرون بیاید ولی ...

با چرخاندن دستگیره ی در ...نفسم از بوی تو ...پر شود ...

پنج:

پای سیاهی چشم های تو ایستاده بودم ...در زندان ...

کسی نیامد و حال مرا نپرسید ...که چرا جنایت تورا به گردن گرفته بودم !

شش:

مزار شش گوشه ات دلم را مدینه برد ...

ای وای از مدینه و کوچه ی بنی هاشمش ...یا حسین(ع)...


هفت:

کور بودم و تو به من سیب دادی ...

از بوی سیب به عشق ...چشمم باز شد ...

هشت:

trump!bad boy!نیا کنارما!

آنقدر بدیم که ...از تو بدتریم !بی خیال!

نه:

وتاریخ چه می شناسد اثرات دین اسلام را وچه می داند تاثیرات این دین را به روی کشورپهناوری به نام عربستان وبعد ایران و بعد وبعد وبعد ...

آنجا که پیامبر (ص)مسئولیت پیامبری را بردوش می گیرد و خدا می فرماید :یا ایهاالمدثر...

وچه زیباست شبهای مدینه و نمازخواندن درمدینه وچه زیباست مسجد النبی(ص)...

وفات حضرت رسول(ص)تسلیت که تولد و وفاتش برای عده ای از مردم دنیا تا ابد پر از برکت است و برای جهانیان نشان عشق ...که باورش دارند ولی اعتقاد...؟

آه!چه دست نوشته هایی بشود آن نوشته ها که برای امام حسن مجتبی (ع)بنویسی...

که گاه سکوت می کنی و آرامش می خواهی و عده ای در فکر انتقام در طول تاریخ با دادو بی داد دنیا را تا هست می خواهند به پلیدی خویش بکشند ...

وفات این دو بزرگوار تسلیت ...



ده:

رهبرم ...

تسلیت باد وفات دوعشق ...

که ما با عشق هردو ...تا ابد عاشقانه خواهیم رفت ...

یازده:

یا مهدی(ع)

بیرون بکش جنازه ی مرا از خودم بیرون ...

تا از آوار خودکانگی برسم به آزادی عشق ات ...

دوازده:

یه وقتی هست که درد داره می پیچه تو جونت ویه مسکن می خای ...مثلا پیچ گوشتی رفته توی رونت و درآوردنش بیرون ...عمل شدی و مسکن می خای ...وای چه دردی ...

دکترا و پرستارا نقش آسمونی دارن ....اون موقع ..

حالام تو این مصیبت اخیر اونی که زیر اواراونده بیرون ...اونی که زنده مونودهقدر همه ی این ا رو می دونه ولی حیف!خانواده و کسانی رو که از دس داده...جگرش به آتیش در می آد ...ولی باید زندگی کرد ...و زنده موند ...به خاطر بقیه ...

خدارفتگان زلزله رو بیامرزه ...براشون صلوات و فاتحه ای بخونیم ....

دوازده:

ملت ممنون که انقدر مهربونید و داشته هاتونو همیشه تقسیم می کنید ...



۲۵ آبان ۹۶ ، ۱۷:۵۱ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

اینجا ...بدون من!!!

یک:

ابراهیمم و تبر دست خودم...

لابدم !...بت خودمم ...باید شکنم تن خودرا!

دو:

شکستم تن خودرا و هیزم کردم!

صدحیف که من با فکر تنور نان!

به خاطر گرمایش ویلای شما ...بد سوختم!

سه:

از دندان تو مثل سیم اویزان بود !!!

حرف جدایی از من ...که آخرش هم گفتی!


چهار:

مرکز چشم من از عشق تو می سوزد و ...

ای وای که تو بی خبری و رقیب در جریان !

پنج:

دیگر می روم و تو درکوچه ها دوان خواهی بود ...

بی رد پا و نشان تا گجا در پی من؟!

شش:

مزار شش گوشه ات جا نداشت ...برای سوختن من ...

آمدم خانه و دیدم دارم می سوزم ...برای عشق تو یاحسین(ع)...


هفت:

بیندازم بیرون و ساعت نه هرشب خوشحال باش ...

که من رفته ام میان زباله ها ی شهر ...

تا بگردم و یکی مثل خودم را پیدا کنم !

"خوش خیال!"

هشت:

trump!روزی امدی و یک روز می روی ...

آه ا زروز آمدنت و آه از آن روز که می روی!

نه:

مامان بنز:

قدرت خدا دارم بهتر می شم!

باباپژو:آخه پراید یه خورده بهتر شده!

مامان بنز:

من پسرمو می شناسم!حالا کوتا...

ناگهان بوگاتی:

مامان بنز!سلام!پرادی از صب گم شده!

مامان بنز:

دیدی گفتم!

ننه خاور:

نگران نباشید به من گفته کجا می ره!

همگی :

کجا؟

ننه خاور:

ترکیه!دوسش اونجا افتاده بوده زندان...از من پول قرض کرده پسره رو بیاره ایران !

همگی :وای!


ده:رهبرم ...

به اسودگی آغوش مادرست وطن ...

اگرم زیر سایه ی ولایت شما ...زندگی کنیم ...


یازده:

برای کامپیوترم با صدای صابر ابر خوانده شودلطفا:

ا مامان سیبیلم کو؟


"منو بخور کامپیوتر ...تویه وسیله ای ...وسیله ای که من باید باهاش کار کنم نه تو با من!

آهان!می خوای بگی حساسی!...باش!منم خانمم از تو حساس ترم ...

.............

نه ببخشید ...جون مادرت بیا دوست شیم !بابا من که گناهی نکردم به اینترنت وصل نمی شی...

جون اونی که دوس داری بگو فایل گاگول یعنی چی؟!!!ها!حالا گوگل فایل نه صفه ...

اوهو اوهو ساعت 5 صبه یباید برم سرکار ...بلدت نیستم!بمیری!"


۲۴ آبان ۹۶ ، ۱۸:۳۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

خیال دوی تاونیشتن وجرگم...ودوریت ...قسم...رازیم و مرگم....

یک:

در اختیار قلم گذاشتم حرف دلم را ...نوشت:

با تو نیستم اگر ...می نویسم دلم با توست..

دو:

من غرق عشق توام و تو در خشک تنی بی من!

آیا بین من و تو ...هیچ فرقی نیست؟

سه:

درد تو آمد و من می جویدم دندان ...

دیگران نان مرا خوردند...وقتی من دیگر دندانی نداشتم ...


چهار:

ازهم پاشیده ام مثل دریا ...وقت توفان ...

برو ای خشم اسمان !من آنقدرها هم طاقتم نیست ...

پنج:

درون کفش هایم ...شن و ماسه می لولید ...

این تاوان دویدن هایم بود ...با لباس دامادی درکناردریا ...

شش:

مزار شش گوشه ات امروز برای من پناهگاه است ...

می آیم که دردهایم از شمار اشک هایم ...گذشت ...


هفت:

درون قلبم وول می خورد خون سرخی ...

که از رگ های تو گرفته بودند برای ناکامی من!!!

هشت:

ترامپ !چرا نباشم شاد که در هر لحظه ی غمم...

باز نگاه می کنم که شانسم از مردم پورتوریکو ...بهتر است !

نه:

مامان بنز:

پراید !کجا داری می ری؟

پراید:

مناطق زلزله زده...

بوگاتی:

پراید ببین برای نیروهای کمک رسان دردسر دوروس نکن!چن وقت پیش لامبورگینی با کبریت سوخته بود ...خوب شد رسیدم تو داشتی با بیل خاموشش می کردی !

ننه خاور:

جل الخالق!


ده:

رهبرم ...

به دست علی اعتقاد داریم و یارهم ...

درتمام مصیبت ها ذکر ماست "یا علی"


یازده:

خرافات و شایعات خیلی بدن ...ولی هستن ...

دردها و غم ها خیلی بدن ولی هستن ...

سوختن ها و ساختن ها خیلی بدن ...ولی هستن ...

....................................

وقتی داریم دوتا چوب کبریت روی هم می ذاریم باید به پایه ها و پی شون اهمیت بدیم ...

خودمون تو خونه هایی که برای خودمون می سازیم دقت کنیم ...تو تعدادپمجره ها ...ستون ها و تحمل ساختمون ...حتی با توجه به وزن وسایل خونه!

اگه یک کم خودمونم سرزنش کنیم برای دفه ی بعد چشممونو بیشتر باز می کنیم ...

حالا از این حرفا بگذریم ...ما نمردیم زنده ایم و به هم کمک می کنیم ...توی یکی از کشورهای پیشرفته تو سونامی اخیر ...مردم مدتها با اجساد کشته شدگان در گیر بودن ...

ملت زنده ی ایران نمی ذاره که هم وطن و هم سرزمینی خودش رنج بکشه اینو تاریخ ثابت کرده ...

یه "یاعلی"می گیم و به هم کمک می کنیم و می تونیم ....و انشالله ادامه می دیم ...

دوازده:

بخش دیگری از ترانه ی تیتر بالا:

هرچه مانم ریژاو...رخسارم زرده ن له داخ یاران...پیرانم کردن

اونی که اینو خونده برای همیشه ...دمش گرم ...

۲۳ آبان ۹۶ ، ۱۹:۰۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی