بی شمس

ادبی

یه روز ی می آد که دیگه...دلت برام نریزه!


یک:

سلام به عشقی که نشانی از آن نمانده است ...

خداحافظی به اینده ای ست که ...می تواند درخشان باشد!

دو:

فریب می دهند دو چشمت مرا به بیداری ...

نیمه باز خیالم است ...درکمین من اند!...

سه:

بزرگ شو!کودک قلبم برای عشق ورزیدن!...

عشق قلبی بزرگ می خواهد ...می دانی؟!

چهار:

فدایت می رفتم و تو باورم نمی کردی...

به شکل روح دنبال دستهای تو بودم ... تا آخر عشق!

 

پنج:

سئوال من از تو بی معرفت فقط این است:

شعور شروع نداشتی؟ پس پایان چی؟!!!

شش:

مزار شش گوشه ات به عشق مهدی(ع)...

سبز در سبز است ... می آیم و می دانی ....

 

هفت:

وشاید از خودتان پرسیده باشید" ناز چیست"؟ آن عشوه ی یارا چه می گویند و آن غمزه که اسرار دل یارا باز می گوید چگونه باید شناخت؟که صد البته مثال معروف " ناز کش داری ناز کن ...........ناز کش نداری سرت را(دور از جون) بگذار و بمیر!که معروف است را برای چه می گویند؟

واین ها سئوالاتی ست که ذهن جوان مارا درگیر خویش می نماید که کدام طرف قضیه و چگونه باشیم که این مقال بقول معروف درحد خویش به بیان قضیه می پردازد:

الف) کلا ناز:

که عده ای هستند که قدرت خدا نازی از سرتا پایشان می ریزد که اگر بخواهد باشی که نظر کرده ای !که انگار دنیا رو به تو کرده باشد همه همین طور در خدمتند . می خواهند برایت لوس شوند که کسی چه می داند به خاطر پولداری ...زیبائی ...قدرت یا پاهای خوشگلی ست که داری!فقط ممکن است همه اش باشد و یا هیچ که خوش به حالت!!!

ب)عشوه ناز پس از مشاجره:

که ای وای از عشوه ی یازر خریدن و ناز کشیدن که یار باز گرد!...بیا که قلبم گرفت!که با هدایا و امتیاز همراهست و عده ای کلک همیشه طرف مقابل را به این چالش می اندازند که امتیاز بگیرند و هدایا...که می توان از این عده به جایزه بگیران عشقی نام برد ..." جل الخالق"!

ج: عشوه خرگی:

که برای این که حرف بدی نزده باشیم از حرف گ به جای ک استفاده کرده ایم که عده ای همین طور با حس درونی خویش احساس می کنند که ناز کش بدست بیاورندکه(یوخ) عزیز من!که این عشوه ها و نازها کم خریدار است و ببین چطور شود که طرف خریدار شود و می زند توی ذوق!ای خدا که صبر بده اگر چنین باشد که خود اگر حال داشته باشیم می خریم حال خوشش را .

بقول حافظ شاعر معروف که می فرمایند:

هواخواه توام جانا و می دانم که می دانی ...

که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی ...

....

تو هم ای عزیز!نازت را خریداریم ...عشوه کن و غمزه بیا ...برو که می توانی بتازانی که خوش مان می آید که دراین رابطه مظلوم نما باشیم!که توی ظالم عشوه ها و نازها فرو خته ای و ما به قیمت گزاف خریده ایم ...

هیهات(با فتحه) هیهات!که پیر هم شدیم و لی هنوز بلائیم!و بلدیم یاررا چگونه نگهداریم!

که صد سال رابطه همین طور هزار سال هم ...

قربان خدا بروم که از این معامله راضی هستیم که بکشیم ...حتی دردیار که بفروشیم قرنیه ی چشممان را که بلدیم!کور شویم و ناز یار بخریم ...

خدایا مارا از نازکشی یار محروم مفرما ...

" الهی"

             " مجنون نما"!

 

هشت:

ترومپ!

گشتیم و گشتید و گشتند ...

نبود مثل ما ... که قهر کردی!

 

نه:

مامان بنز:

انقد از موسسات ترمیم مو خوشم اومده که می خوام یکی شو تاسیس کنم!اسمشم بذارم " موپردازان ایده ی نو"!

پراید:

حیف!موروکله ی من نمی مونه!وگرنه می کاشتم!مامان می دونستی دوستام بهم می گن خوش به حالت!همین مو نداری که خوش شانسی که خانواده ی خوب داری؟

بوگاتی:

پراید می دونستی !اصلا مو برای من ارزش نبود!برایمن ارزش های خودت ارزش بود ...پسر ایروونی!

ننه خاور:

دروغ چرا؟من عاشق موهای بیوک شدم!توی یه فیلم جنگل جنگل مو روی سرش بود ...کی؟ سال 51 ...دیوونه شدم گفتم هر جوری شده باید با این پسر ازدواج کنم به خاطرش اومدم تهران!

بابا بیوک:

اینم بگو بعد ازدواج مجبورم کردی کچل باشم که دختر دیگه ای عاشقم نشه!

 

بابا پژو: 

اه؟!!!!

 

ده:

رهبرم ...

ملت ایران درعشق ارتش شماست ...

ارتش عشق علی و آل علی (ع) داریم ...

 

 

یازده:

که دلم نمی آید پیامک به دولت را با یک تمام کنم که می بینم که عضو خیلی کوچکی از آن جا هستم و اصلا به حساب نمی آیم و می دانم که زحمت کش بسیار است ولی توقع چنان که درحد ملت برزگمان نیستیم...که اللهی باشیم ...

" دولت ممون!تلاش کن که به چشم بیائی و خوب باش درحد ملت خوب ایران ..."

دوازده:

درانتظارت می مانیم و تو می دانی هستیم ...

مهدی(عج)عشق خودت را نگیر از ما که فدائیت هستیم ...

 

 

 

 
 

...........................................................................................................................................

۲۹ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۴۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

طو را اگر دوسط دارم...مانع شو با دسط هایط که بی ربت اند!...

یک:

درون شیشه ی چشمم " ماهی" در اشک ...

به بلبل زبانی غصه ی شما ... مشهور!

دو:

بیرون از دنیای من ...هفت میلیاردو نهصد و نودو نه و نه و نه!" دیگر"

درون دنیای من غیر از هفت میلیاردو نهصدو نودو ونه ونه ونه " خودت"!

سه:

بزرگتر از کوله بار قلب من ... اندیشه های توست ...

بیا که کم کنی ... من به کوله بار های بزرگ ... عادت دارم!

چهار:

امید داشت که با رسوائیم به هم برسیم ...

رسواشد ویک پیرهن پاره روی دستش ماند!!!" زلیخا را می گویم"!

پنج:

خریده ای برای من چهار چرخ تا بگردانم ...

خودت رفته ای و زندگی ...گذر نمی کندم به آسانی .....

شش:

مزار شش گوشه ات شعبان است و بهار...

شکوفه یاس...یاس ...اگر بیایمت ...حسین(ع)...



هفت:

وترانه ها چقدر درعشق همراه ما باشند خوب است و خواننده هایشان چقدر از دل ما گفته باشند خوب است ..یکهو چشم باز می کنیم می بینیم یک نسلیم که با چند خواننده وقتی عاشق شده ایم که قاعدتا باید می شدیم ...اشک ریخته ایم با چند تایشان تا می توانسته ایم قدو قامت یاررا دردل مان توصیف کرده ایم ... و با چند تایشان انقدر خودمان را کتک زده ایم که نگو!البته با چند تای دیگر شان به بی وفائی ها ناسزا و با چند تای دیگر شان هم عروسی کرده ایم!

نا گفته نماند داشته ایم ترانه هائی که مخصوص کلاس و دانشگاهند!ببخشید که یادم می رود مقال را گسترش دهم ...همین کافی ست!

الف) ترانه های دلتنگی یک:

اللهی بمیرم!هنوز که پنجره را باز می کنم بخصوص شب ها می گذرند خودروهائی که معلوم است سرنشینان قدیمی دلسوخته دارند صدای بم آن قدیمی قدیمی قدیمی که می خواند ...اگه چشمات بگن آره...یا ...کوهو می ذارم رو دوشم!و جگر می خواهد که چه چشمی بوده است چشم طرف لامصب!که قدرت شعر را به اضافه اش کنی می ترکی از گریه!

ب) ترانه های دلتنگی دو:

درحالت دل خوشی توام با نفرت کوچولوکه با جیغ ان قدیمی قدیمی قدیمی مثال زدنی ست:

تو این زمونه عشق نمی مونه ...عاشقی و عشق چیه وفا کدومه!!!حالا کی سال 54؟ نه بابا همین الان اشم!

ج) ترانه های دلتنگی سه:

کشتار جمعی ترانه های روزبه بمانی!از ده دوازده سال پیش تا کنون!" گنجشک ترین آدم او من شده بودم"!...اللهی بترکم!که رفتم غلط کردم بی جا کردم تادو دقیقهی دیگر بر می گردم ...اما خوب اگر نشد و بر نگشتم" خون بس"!

د) ترانه های دلتنگی چهار:

یعنی دریکی از ترانه های " تتلو" که داشتم یواشکی گوش می کردم دوتا فحش به معشوق که بلد نبودم یاد گرفتم چعل اندی سالم بود و بعد فهمیدم نباید سوزاند!بعضی ها فحش بلدند و به آدم ناسزا می گویند و جوان مردم را چه تقصیر؟ ما خوشگلیم که باشیم!

ترانه های دلتنگی پنج:

واین آهنگ ها را که می شنویم یادمان می اید که روزی توی دل ماهم عروسی بوده!حالا بهر دلیلی!" بله برونه گل می تکونه "" دسته به دسته دونه به دونه شادوماد" بله که این دسته کم نیستند و انشالله زیادهم باشند!

ترانه های دلتنگی شش:

بگذریم از ترانه های سنتی شجریان ها و ناظری ها و قدیمی های بومی هر شهر کشورمان که انگار نخ دلمان را تاخدا بالا می کشند و می رقصانند و می گریانند و از بی وفائی ها و عشق طوری می گویند که "آدم " باشیم ...تبریک که با عالم با همین دنیا در ارتباط یم با همین بعد زیبای ایرانی ....

" شوخی مارا جدی نپندارید"!


هشت:

ترومپ!

خسته ای و خسته بودن تو ...

یعنی تعطیلی یک ساله ی کار...!


نه:

پراید با عصبانیت:

بوگاتی ببین از صب می رم کار تا شب ...اومدم خونه ببین لای کتاب پورشه چی پیدا کردم ببین ...نامه!از انشای نامه از خجالت مردم!

به نام خدا

الگنس قشنگ!طوئی که وقتی درخیابان ها راه می روی همه برایت بووووووق می زنند !الهی صد طیکه بشوم بروم پی کارم اگر من هم برای تو بوووووووووووووووق نزنم!....

ببین بچه ی کلاس شیشم چطور داره زندگی میکنه من سی سالم بود تورو گرفتم!

مامان بنز:

دادنزن!برای دوست خواهرت کلاس چهارم بودی نامه نوشتی هنوزداریم :اللهی قربان " چسم " های تو ...نقطه های شین یادت رفته بود بذاری دختره اومد درخونه مون نامه رو داد به من هرچی بلد بود گفت رفت!

بوگاتی باخنده:

خوب اللهی شکر معلوم شد به بابا شون رفتن! نامه می پرا کنن!اشکالی نداره!



ده:

رهبرم ...

تا عشق هست یعنی خدای بزرگ هست ...

عشق شما داریم و الله اکبر که خدا ی بزرگ هست ...


یازده:

سال هاست برای دولت کار می کنم و تا حالا برای دولت نامه ای ننوشته ام!!!

می خواهم فرض کنم دولت دوست من است و بااین همه گرفتاری به یک پیامک نیاز دارد تا بتواند ادامه بدهد و مشکلاتش را حل کند ...

مثل پدری ست که هیچ کدام از فرزندانش از حالش ...از اسنپ رفتنش خبر ندارند ...خسته اشت و بار زندگی روی دوشش:

دولت ممون!مرسی از همه محبت هایت از شب نخوابیدن ها یت و بیداری هایت ... زنده باشی...



دوازده:

بیا که ملت ایران در انتظار گریخت:

از پلیدی و نا پاکی و سیاهی ها ...یا مهدی(عج)...



۲۷ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۰۰ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

لحاف چهل تیکه!یا کاش برف می آمد و فروردین رو سپید می شد!

یک:

برق زد بلور چشم تو از بس سیاهیم...

که لشکر دستان تو ... مشخص کرد!

دو:

میان کیف تو صد نامه هست از لیلی !

یکی نمی دهی به من!که می دانیم ...مجنونم!

سه:

خریده ام عاقبت داستان " ربه کا" را!

از بس که پول هست!همه عاشق من اند!

چهار:

بوی تاکسی می دهی!

که تویش سیگار و عطر جیمز کوک باهم ...

قاطی شده...وباران ...

از این همه سیلاب باقی مانده باشی...

در یک کابین زرد رنگ چرخ دار!...

پنج:

نو رپنجره را شسته ام با پرده ی سیاه!

تا عکس تو توی دلم سپید بیفتد!...

شش:

مزار شش گوشه ات را چون نسیم یاد کنم!

بیایم و بروم ...جز خودت ندانی و من!

هفت:

وعزیزم امروز می خواهم از گول خوردن هایت و عکس العمل هایت تا حدی بگویم!که نخندیم که امکانش هست تا 90 سالگی انشالله....!!!

...

وهنگام معذرت خواهی مشخص می شود که تا چه حد فریب خورده ایم که یاالله از طرف مقابل درعشق و زندگی که سر همین" گول خوردم" تا چه حد ضررو زیان عاطفی بخورد و هیهات(با فتحه) هیهات که بعضی وقت ها باعث می شود طرف مقابل عنان طرف مقابل را بعدش به دست بگیرد و بتازاند!استغفرالله!...

...

الف)ظاهر:

شاعر معروف حافظ می فرمایند:

خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم                              به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم

که این جاست که عطر و گلاب می زنیم تا خوش بو شویم ...

که چنین نگاری خیالات خوب داشته باشد که امروزه روز مگر چنین نقش و نگاری درکارگاه دیده ...دیده می شود؟!خیر!
" بطور کل خیالتان راحت!عطر گران هم نخرید!"
ب)امور مالی:
آه از امور مالی!شاعر معروف حافظ می فرمایند:
گرچه افتاد ززلفش گرهی درکارم                                هم چنان چشم گشاد از کرمش می دارم!
که این چشم گشاد و کرم !باهم مثل خربزه و عسل!گاه به جان هم می افتند و امروزه روز خیالتان راحت مگر چشم گشاد و کرمی پیدا می شود؟!خیر!بطور کل خیالتان راحت!با همان شلوار لوله تفنگی جین دهه ی 60 تان در خیابان ها پیاده روی کنید!
ج) اخلاق حسنه:
شاعر معروف حافظ می فرمایند:
عاشق ورند م و می خواره به آواز بلند!                          وین همه منصب از آن حور پریوش دارم!
که اگر تو انقدر خوبی اشاره به مصرع اول که همان باید قسمت خدا!حور و پریوش ات باشد!که دنیا همان مثال معروف انگور خوب و دست شغال است!
که تو بخور اخلاق حسنه را که اللهی کوفتت بشود!که گول خورده ای؟!!!یا می خواهی گول مان بزنی؟!!!و هیهات(با فتحه)هیهات!که گاه کم پیدا می شود که به نوع آخر گول بخورند که دو مورد اول و دوم نمی گذارند و دنیا پراست از عجائب و غرائب !!!
....
درنهایت تو ای دوست بدان که ما در این سه مقال جای نمی گیریم!که شاعر معروف حافظ می فرمایند:
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم ...
که همین عهد یک طرفه!بدبخت مان هم بکند ایستاده ایم بگذار ظاهر گرایان و مال گرایان و اخلاق گرایان!دیوانه امان بپندارند ...خدای شاهد باشد بهتر است که:
من ترک شاهد و ساغر نمی ککنم...
یا در ادامه:
من باغ بهشت را با خاک کوی دوست برابر نمی کنم!
" برگردیم به حافظ معروف"
                                                  با تقدیم: لیلی!



هشت:
ترومپ!
از دل برود همان که از دیده برفت...
رفتی و رفتن تو ...!!!




نه:
پراید:
مامان!امروز منو درسی ثانیه دزدیدن!
مامان بنز:
بازتوهم گرفتت!باچی؟تو خودت یادت میره خودتو قفل کنی!شب تا صب بازی!!!
پراید:
با سنجاق سر تو!رفته بودم بانک با خانم مددی!اومد دید نیستم!اینور زنگ اونور زنگ!منو دزدیده بودن باچی؟ با سنجاق سر مامان خودم!مامان بنز!
مامان بنز:
این همه سنجاق سر تو دنیا پسرم!بیاو ثابت کن!
پراید:
من بدبخت برای اینکه شانس بیارم!سنجاق سر جنابعالی رو که لاک قرمز روش مالیده بودین چسبونده بودم کنارگوشه ی برف پاک کن!دزد محترم دیده من چرت می زنم اومده با همون سنجاق سر منو بازکرده برده!
بوگاتی:
زرشک!من باورکنم!چطور پیدا شدی؟
پراید:
با دوستای خانم مددی تو نیروی انتظامی!با هلی برد!
ننه خاور:
نه که انقد مهمی؟!....خو می بردنت!
مامان بنز:
ننه جون!اه......
بوگاتی: نگاه با حرص!



ده:
رهبرم ...
لشگر عشق شما درپی سیلاب نرفت؟!
صد زلزله و سیل پی افکن نیست....


یازده:
چه دردها که می کشیم و عجیب و غریب است و چه روزها که می بینیم که عجیب و غریب است ...گل و لای جهیزیه را با خود می برد ...خانه ها را پر می کند از اندوه و آب چه کسانی را که با خود نمی برد ...دل می خواهد با این همه غم ساختن که می سازیم ...
بزرگترین حسنی که دردها داشت این بود که فهمیدیم مردم بی تفاوتی نیستیم ...خوشا دست مادرانی که دیروز دیدم تنورهای نانشان براه بود و نان تازه برای هموطنان می پختند ...
خوشا دستان گرم هموطنانم که می دانم اگر فردای روزگار پیش آید که صدسال بعدهم بازهم و بازهم و بازهم ....
که فراموش نکنیم کمک آن هموطن در نیویورک هنگان سقوط دو برج که ستایش جهانی شد ...
همه جا همین هستیم ...بربارو کمک دست .....
دوازده:
ممنون ...فقط همین ...نه!فقط همین نه!خیلی ممنون دوستان





۲۵ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۱۰ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

بین مرگ و زندگی...یکی یا هیچ کدام!

یک:

بیرون کردن من از جهان به سادگی ممکن نیست ...

مگر آن که قبل آن ... برای حیات رقیب ...آفریده باشی!

دو:

کلی مرگ توی دستات بود و من نبودم!

از حسادت مردم!

تا بدانی بین " دستات" یعنی چه؟

سه:

پیر ...مردم!

وقتی که عشقم نمی رسید!

بین عشق ها ...عشق من ... کال بود!

چهار:

اگر ماه را نمی نوشیدم!ماه عاقبت نداشت!

بین چاه های فاضلاب و من ... کدام بهتر بود؟!

پنج:

مرگ من از اشک تو ...به بعد اتفاق می افتاد ...!

یک عمر سعی کردم تورا بخندانم ... لیلی !

شش:

مزار شش گوشه ات ات را کسی ندانست جز من!

طواف کردم و هفت بار بوسیدم و گفتم : کعبه!



هفت:

روی کاغذ ابرو باد نوشته بودی : لیلی!و هرچه شعر بود و نبود از بهر بودم از بس که نوشته بودی : لیلی !

راست و چپ سریع که نگاهت می کردم آن چشم های مشکی که پر از مواد مذاب بود را می چرخاندی که توی دلم بریزم که: لیلی!

که پشت هم هدیه از دنیای خارج که وای از عشق که: لیلی!

توی دست هایت همیشه دنیا دنیا بود برایم که : لیلی!که لیلی بیاید !که کی لیلی بیاید؟!که می رفتم کجاست؟ لیلی!

تا شد همین پریروز میان اوضاع اقتصادی و ماه فروردین و پایانش پرسیدم صد تومن داری؟ گفت: لیلی !احمقم؟!یا احمقی؟!

که دانستم لیلی لیلی لیلی !گذشت!مانی مانی مانی!حالاست!

بگذریم نگو که بود!...دارم میان بحث عشقی خودمان بحث باز می کنم!

...

تو هم عزیز من!درعشق ودرمانی همیشه نرخ بالا حساب کن تا ته جیبت خالی نماند!نباشد که نامت لیلی باشد و لقبت بابا طاهر عریان!

این را می گویم که بین حقوق بگیرها ؛آخر فروردین مهم است نه آخر پاییز فصل عاشقی!

" از طرف یک لیلی"!


هشت:

ترومپ!

کاشتیم و کاشتید و کاشتند ...

عاقبت برداشتید و برنداشتیم!

نه:

مامان بنز:

آبروی منو بردی پراید!وسط مهمونی زنونه !داد داد که یاالله شلوار منو دربیار!یه بار اومدیم شلوار پاچه گشاد پسرمونو بپوشیم بین دوستامون ...آبرومون رفت!

ننه خاور:

این همه دامن!رفتی شلوار پراید بدبخت رو پوشیدی!حالا از اسنپم مشتری گرفته!

بوگاتی:

آره مامان جون!شلوار که مهم نیست!خودتون همیشه نصیحت می کنید نذارید شلوارش دوتا شه!

مامان بنز:

زهرمار!بی تربیت!ببین پراید دارم می بینم یه گوشه نشستی داری می خندی!

پراید:

مامان جون!من رفتم اومدم توهنوز حرص می خوری؟ فقط بخاطر اینکه مامان لیلا حاتمی گفته خوش تیپ شدی!!!؟

مامان بنز:

می کشمت!تولید داخلی!


ده:

رهبرم ...

عشق میان ما مثل سیل بود ...

هرچه سیاهی و بد دلی که کاشته بودند ...برد...


یازده:

جنگ هم همین بود که یکهو می دیدیم دیگر هیچی باقی نمانده ...

رزمندگان هم همین طور بودند که با خواندن نوای کاروان جلو می رفتند و حالا هم همین طور است ... اگر توفیق نداریم از کم سعادتی ست برما ببخشائید ...خوشا به سعادت هموطنانی که با تمام وجود و تمام قد درخدمت هموطنان دیگرند ...

" یا علی"

دوازده:

آمده است ماه ولی عصر(ع) ماه ولی عصر(ع) ...

می درخشد ...

چنان بین ما مردم ایران که نگو ...




۲۳ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۴۳ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

سلام بر امیر سجاده نشینان ... زین العابدین (ع)...




۲۲ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۳۸ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

دوستن داشتن عباس(س) یک چیز است و مردن برای حسین(ع) یک چیز دیگر!

یک:

دریده ام پیراهن عشق را بر تنم ...که یوسفم!

پشت هم به سینه می زنم ... که یا عباس(س)...!!!

دو:

بوسیده ام تورا به حق برادرت ...انصاف نیست؟!

که نمی بوسمت تورا که حضرت ابوالفضلی...!

سه:

کمان ابروی تورا کشیده اند برای قلب من!

به حق رقیه(س) رحم می کنی ... می زنی برای کشتنم!




چهار:

که هرچه شیر دیده ام قسم به نام تو می خورد ...

که نام تو ...عباس اول و انتهاش علی (ع) ست!

پنج:

عشق تورا که داشته ام خود نمی دانسته ام ...

فهمیده ام از کودکی خود که ابولفضل عالم است(با فتحه)...

شش:

مزار شش گوشه ات را به بوسه ترک می کنم ...

عباس(س) درانتظار من ...من درانتظار عشق!...


هفت:

می ایستم مقابل دکتر که باید بگویم چه داروهائی مصرف می کنم ...فلان و فلان و فلان و...اعصاب!درانتها لبخند می زند که این همه عیب ندارد!پس"دوراز جون شما" دیوانه هم هستی!

می روم مقابل پیشخوان داروخانه و دفترچه ام را می گذارم و با هیجان می گویم فلان را دارید؟ می خندند که نه!دیگر وارد نمی شود که آزادش هست ورقی 65 هزار تومان می خندم با حرف دکترم و می گویم پس دیوانه های تهران چه کنند؟ شانه می اندازند بالا که یعنی ... درد نیست که درک هم سخت شده.یک قلم قرص تشنج است دیگر!با خودم می گویم اشکال ندارد کسی مجبورت نکرده عاشقی ...کرده ای جورش را هم باید بکشی!که می کشم. 

که قربانش یروم آقا حضرت عباس(س) را که جانبازی یعنی همان که کرد. که اول ناموس آل علی(ع) دوم وطن که گاه وطن که درونش قلب آل علی(ع) هم نهفته باشد چنان ناموسی می شود که نگو.

بگذار بخندند و بخندیم که بقول بازاری 65 تومن که هیچ خیلی بیشتر پرداخت کرده ام و کرده ایم که هیهات می خواهند از تن خسته امان هم محملی بسازند که بیفتیم به جان هم که قربانتان شوم گول خورمان خراب است ...زحمت نکشید!

...

دیگر داروخانه چی ها مرا می شناسند که وقتی می روم زیر میزی و روی میزی نداریم!یک ورق بالاخره پیدا می کنند که بخرم!وتا هفته ی بعد تشنج نکنم!قربان خداوروزیش!شما نگران حال من نباشید...

...

" با تقدیم اگر لایق باشم ...با بضاعت اندکم"



هشت:

ترومپ!

کشته ای خودرا وتازه فهمیده ای...

داخله یک کشور با خارجه اش فرق دارد!...

نه:

پراید:

من دیگه از سرکوچه نون نمی خرم!

مامان بنز:

نخر!من که گفتم برو حسن آقا!می میری دوسه تا کوچه پائین تر؟!

پراید:

بابا دستشونو می کنن تودماغ تو شلوارشون!

بابا پژو:

بده همون نونو من بخورم!وسواسی!آدمی یا خودرو؟ معده داری؟ روده داری؟ چی داری که می ترسی؟

پراید:

احساس پدرمن!احساس!که تونداری!من ایرانیم تو خارجی!...نداری!

بابا پژو با عصبانیت:

من خارجیم؟شناسنامه ی ایرانیمو صد سال قبل تو گرفتم!

ننه خاور:

دادنزنید!کوفته ها سردشد!برکت خداست می خورید بخورید نمی خورید نخورید!خارجی ایرانیم نداریم!

مامان بنز:

مردم می میرن ...اصلا خودش واسه ی خارج می میره!واسه ی ما محمل کرده!خارجی خارجی!

بوگاتی:

همونوبگو واللا!

ده:

رهبرم ...

ولادت ماه بنی هاشم (س) مبارک است ...

روز جانباز ی و عشق برشما ...




یازده:

چشم چپم ورم کرده و هیچ دلیلی برایش نیست!

یک لامپی با یک چشم باز و یک چشم بسته دنیارا نگاه می کنم ...

بازهم خدارا شکر مردم را می بینم ...بعضی ها هستند که چهارلامپی هم نمی بینند!

خدارا شکر ...خداراشکر!جل ال خالق ...هنوز...


دوازده:

ببخشید بضاعتم همین است و همین را بلدم ...نه مهندس کامپیوترم و نه دانشجوی ادبیات ...

:)






۲۱ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۰۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

تولد عباس (س) مبارک...

مولودی "میلاد عباس(س)"
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
۲۰ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۵۶ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

ونمی فهمم عشق را تا حد خدا... که عاشق شد!

هفت:!

وهیچ کس نیامد که وقتی کودک 7 ساله بودم به من بگوید عاشق نشو!اینها همه بازی تاریخ است!...

وهیچ کس نیامد به من بگوید بابا می ترسی غم داری از دنیا وحشت داری از پدرت نیاموز که می گوید" یا..."

هی چ کس نیامد بگوید آخر اب که می نوشی چرا بایدیاد یک تشنه لب دیگر کنی که نامش را بیاوری" یا..." را حت بنوش!

هیچ کس نیامد بگوید که خودش هیچ خانواده اش چرا باید انقدر عزیزو محترم باشند که سوگند بخوری به نامشان که قسم و قسم و قسم و روضه و نیت که ای خدا بزند و قبول کند ...

هیچ کس نگفت چرابه آش نذری مادرت باید اعتقاد داشته باشی که اسمش را که بیاوری هرچه می خواهی داشته باشی و خدای شاهد تا سال دیگر سلامت!

...

می دانی چرا؟چون جراتش را نداشت!ورای بازی تاریخ ورای آن داستان کهنه ی همیشگی که توهم فقط یک انسان بودی و بس ورای داستان علمی واقعی ژنتیک تا حضرت آدم(س) ورای شهادت مظلومانه که هرچه کردند واقعیت محو نشد!...یا حسین(ع) تو حسین(ع) بودی ... یا سجاد (ع) تو سجاد بودی یا عباس (س) تو عباس (س) بودی ...

...

نمی دانم شاید هیچ دلیل برای حسین بودن سجاد بودن عباس بودن رقیه بودن زینب بودن تا دنیا دنیا هست پیدا نشود جز اعتقادی که تارو پودمان را بافته و تا می گوئیم قسم یعنی همان درست تا می گوئیم نذر رقیه یعنی تمام شدرفت و تا می گوئیم اینهارا داریم دنیا دنیا حسرت پشت مان هست که ما داریم آدم آدم داریم و خیلی ها آدم آدم ندارند !...

وآدم ادم یعنی همان که خدا عاشقش شد ساخت و حسرت عالم ماند به دل بعضی ها که بفهمند عشق یعنی چه ؟!!!.....






یک:
می دوم سوی تو ...بی قرار خواب تو ....
دیده ام بوسیده ام تورا و تو ....ایستاده ای ...یا حسین(ع)...
دو:
مغرور تراز تو توئی که مرا می اشوبی ...
با خشم خود که برو ...دیگر دوستت دارم!
سه:
اگر فهم من از تو فقط اشک است ...ببخش!
جائی بغیر چشم ندارم که غمت را بخورد!
چهار:
اگر مردم و خود خبر ندارم ... می دانم ....
که آغوش تو ...چون اغوش گور سرد نیست!
پنج:
تلف نکن وقت مرا به عشق یا حسین(ع)!
جدا!آماده ام !برای جنگ با دشمنان تو ...
شش:
مزار شش گوشه ات امروز جای همه عاشقان توست ...
        الا من!
که درغریبی همه ی مثل خودم...از تو ... می سوزم!

"ببخشیدا بیان جون اینجا یه طوری شده که دیگه با ویرایش تو فهرست وطالب نمیشه نوشت یا ویرایشتو درس کن یا اذیت نکن یه با راینهمه رو نوشتم پاک شد اذیت نکن دیگه ...مگه هکری؟!"




هشت:

ترومپ!

دیوانگی است حسرت یواس ای شما !...

اما دیگر چه کنیم!؟آنقدر که شاید " بردیم"!

نه:

پراید:

اوووو....اووووو.او.........اووووووووووووووووو

مامان بنز:

چرا این جوری حرف می زنی؟درست حرف بزن ببینم چی میگی؟ لال بازی درنیار!زبون داری به این درشتی!

بوگاتی:

مامان جون دی سب خواب دیده ...زبونش پریده!

بردیم دکتر گفته دوباره باید شوک بشه زبونش برگرده!

بابا پژو:

خاک تو سرتون!بگو بوقش خراب شده!اینو ورداشتی بردی دکتر گفتی آدمه؟!

مامان بنز:

پژو!آدم یا ماشین!قوای تکلمش رو از دست داده والسلام!

یکهو ننه خاور بی هوا:

بنزی خوش به حالت بطور نا محسوسی یورو داره بالا میکشه!به سمیر گرکان بگو اگه خونشو تو ترکیه می خواد بفروشه یوروهاشو بفرسته تهران تبدیل کنیم به لیر!چیه اون خونه ی اسقاطی آبروی ننه اش رفت!

ناگهان پراید:

اسم اون سمیر گرکانو بیارید زمینو به آتیش می کشم!

بوگاتی:

آها!از عشق ننه ات زبونت گرفته بود ......بگو!



ده:

رهبرم ....

سواد عشق مان مدرک بالای یا حسین(ع)...

داریم و ملت ایرانیم که می بالیم به عشقش ....



یازده:

فکر می کنند می نشینند و تز سیاسی می نویسند و بعد ریاست جمهوری اشان چاپ می شود که مثلا فلان تز و فلان فلان تز دیگر!

از سال فلان فلان فلان بگیر که نیروهای واکنش سریع تز یکی شان بود تا جنگ ستارگان یه تز یکی دیگر شان تا حالا ده تا تز دیگر داده داند که دنیا چه بشود؟که مثل عهد عتیق دنیا دو قسمت بشود که بشود به جهنم!که آدمیت بمیرد که به جهنم!این وسط وحشی ایت دنیا را بکنند چند برابر که یک ملت بریزد یک ملت دیگر را آتش بزند و یک ملت دیگر کمک بخواهد که دنیا مثل ماست بایستند نگاهش بکنند که چه بشود؟که فردا دراین تزهای نوشته شده محض خاطر این همه هزینه ی انسانی و آبروئی بیایند چی بنویسند گنده و گشاد اسم یک مملکت دیگر را بیاورند که هیچ کس نمی تواند ارتباطشان را روی کاغذ با این ملت ثابت کند از بس قیچی برداشته اند و پاره کرده اند!

نمی دانم حواسشان نیست یا آنقدر گیج بازی یا پشت صحنه دنیا خراب است!...هیهات!

خودمان نهاد برای خودمان جرات نداشته باشیم بسازیم که جای دیگر دنیا یه جایشان درد می گیرد توی این همه درد بگیرد که بگیرد!

من مانده ام با این همه دیوانه دردنیا چه باید کرد؟ این یکی توی ان یکی ها ی دیگر حتی لنگه ی خودش چه تزی را می تواند از خود به جای بگذارد که ما دا نشجویان علوم سیاسی برویم و بخوانیم!و اسمش را بگذارد مثل آن یکی های دیگر دکترین!

دکترین نیروهای واکنش سریع هم دکترین این هم دکترین!

" جل الخالق"!

" اصلا به من چه؟ مگه من مردم نیستم؟!!!"




درضمن : روز پاسدار رو به همه ی هموطنام که کارشون پرستش و دفاعه از مملکته به عشق امام حسین(ع) تبریک می گم

۲۰ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۱۷ ۰ نظر
سیده لیلا مددی

عید برعاشقان مبارک باد ...عاشقان عیدتان مبارک باد

 

 

آهنگ شعبانیه

 

متن وبلاگ رو می ذارم صبح می نویسم اگه آقای ویرایش اجازه بده:)

 

 

 

 
۲۰ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۵۴ ۱ نظر
سیده لیلا مددی

دیگه انقد اومدی ...ارومیه فهمید ...اصفهانم فهمید ... .ولی من نمی فهمم!!!

یک:

دیوانه هارا درشهر دیگر نمی گیرند ...

دانسته اند حقیقت!...

"عشق"

             دنیا گیر شد!

دو:

اعشار نام شما از عدد اسم ما بیتر است ...

خدا ی کند که برعکس ... بخوانید و التفات کنید!...

سه:

کشته ای زیر باران های تازه!

                            نفس هایم را که می کشیدم!

                                                                   " یواشکی"!

از ترس خانواده که اعتیادم را به هوا ...

                                           مخفی بود!

دریغ!

ای سکوت کشنده ی هیچ!

                           تقدیر!

دستم زمانی به تو خواهد رسید ....

                             که جزوی از طبیعت بی رحم!....

می روم!



چهار:

دوراهی عشق تورا با دست خود تقسیم نمودم ...

همه اش قسمت من شد ... غم و شادی با هم!

پنج:

آغوش دریا جای خوبی نبود ...مرا بسپاری ...مادر!

رفتم!

چون تو می خواستیم با ... دریا!

شش:

مزار شش گوشه ات را زیر سیلاب عشق باید رفت ...

رفتیم و یا حسین(ع) گفتیم و برخاستیم و... جان دادیم!


هفت:

" گاها برای چیزهائی که می نویسم و برای دیگران خنده داراست ... ساعت ها گریه کرده ام"!!!

و مختصر بنویسم اینجا که بعضی جریمه ها گران تمام می شود و نه اینکه توان پرداختش را نداشته باشی ...که از قضا داری!!!!"

...

برخی انواع: نوع اول:

سیم برق را کشیده!سیم تلفن را کشیده!سیم اتصال خودمان را با کائنات کشیده !نشستیم بعد 5 دقیقه آمدید که د لامصب!جواب بده!سراغت را از خدا گرفتیم انشالله که زنده بودی که فرمودیم به شما ارتباطی نداشت سیم هارا کشیدیم که دیدیم جریمه را از پیش ابتیاع فرمده بودند ....لامصب انگشتر نگین دار که در تاریکی خانه برق می زد!که فهمیدیم لاو ترکاندیم و جریمه را گرفتیم و بخشیدم.

...

نوع دوم:

از نوع قجریات است و شما نکنید که دعا و اینها خوب نیست!ولی می توان با صفا و دعا کاری کرد که یک جریمه ی کلی داشته باشید به نام دل وا پسی!حالا می خواهد این دلواپسی از بسته شدن در اتاق کاریا استراحتتان باشد یا از رفتن اتاق به مهمانی درواقع با یک شیوه ی قجری یک کبوتر جلد خودکار جریمه پرداز سر خود دارید!که مرتب می خواهد جریمه بنگارد!نامه های جگر سوز ش را با کلمات و جملاتی از قبیل:منو می بخشی؟ بیام دنبالت!؟این وقت شب؟!کیفت سنگین نیست؟!هول نکنی یه وقت؟!واز این جور الفاظ ضعیفه پر می کند ...!!!

....

نوع سوم:

عجیبا و غریبا که برای انواع خاص است و ما متوسط های روبه ضعیف کمتر می بینیم!بطور مثال جریمه حافظ شیرازی به شاخه نبات!جریمه مولوی به شمس تبریزی و غیره که دلسوز نامه است که نگاشته می شود ...

دراین مرحله موجودی به نام شاعر یا نقاش را خدای به سلطنت می رساند تا خودش مرید و بنده ی خدای دیگری شود ...بدبختانهعوام این دسته را گاه سر کاری می دانند و گاه خاک بر سر ی نباشد ذلیل!چرا که هزاران ده هزاران و بلکه میلیو نها خط و نقطه را به هم می رسانند ولی به دلایلی به عشقشان نمی رسند!این نوع جریمه خدائیش خیلی سخت است!

وتازگی ها ناز باشی ها می خرندش و به عشقشان هدیه می دهند"جل الخالق"!

نوع چهارم:

این است که طرف مقابل با هزینه ی فراوان قائل به خریدن عشق است طوری که با یکبار جریمه قضیه کلا تمام شود:

بنزم رو می خوای؟خونهی نیاورانم رو بدم؟ کلاهم رو می خوای؟ چشمم رو می خوای؟ کلیه ام بدنیست می خوای؟ واز همه مهمتر " نفسم" رو می خوای؟ که درمدل آخرشاید دیگر طرف بعد جریمه اصلا زنده نباشد!تا شادی روح خودش ووصال خویش را ببیند!

شماهم که ایمیل مرا می دانید می توانید انواع ذکر نشده ی دیگر را بنگارید و جایزه بگیرید:

اینجا مسابقه گذاشته ایم که فردا نگوئید نگذاشت!

یادداشت بفرمائید:

مربوط به مسابقه ی جریمه ی عشقی چگونه پرداخت می شود ؟

" لاو داشته باشید"!

....

هشت:

ترومپ!

باهم قهر باشیم بهتر است!

جهنم!قهر قهر قهر تا روز قیامت!...

نه:

مامان بنز:

پراید!من گفتم می میری!چطور جرات کردی رفتی مناطق سیلزده؟با این جونی که داری؟

پراید:

مامان نمی دونی؟!چقد خوش گذشت!چادر گرفتم!اب گرفتم!سبد کالا گرفتم!بعد کانکس گرفتم!جونم برات بگه فرشم گرفتم!

بابا پژو:

پسرجان تو خودروئی!باز جلوی بچه ها لاف آدمیت زدی؟ اینائی که گرفتی به چه دردت می خوره؟ مگه تو اینجا زندگی نمی کنی؟

پراید:

بابا گرفتم چون تو بی عرضه ای!می خواستم یه بارم شده به خانواده نشون بدم که یه همچین چیزائی حقیقت داره!همه رو پس بدم دوتا پتوئی رو که گرفتم نمی دم!گفته باشم!

مامان بنز:

ببین!واسه ات شناسنامه گرفتم اسمتو گذاشتم سعید!متولد 1320!ببین از کی متولد شدی انقد سودجوئی؟!

لامبورگینی و پورشه:

سعید؟!بابا سعید!شنارو از کی یاد گرفتی؟

ننه خاور:

از نجات غریقش!که داشته از گل در می آوردتش بیرون!برید بخوابید ببینم!بدوئید!از دست تو بنزی با این بچه بزرگ کردنت!



ده:

رهبرم...

قلبم کنار قلب شماست اما دورازهم ...

بگذار زندگی کنم از زندگی و عشق شما ...

یازده:

یعنی از زمان پست نظر خواهی تاالان شمردیم 500 نفر تقریبی با سیستم روبوت تکتس اینجا وارد شدن لابد می خواستن همین جوری نظری که دخترم گذاشته بود رو ببینن !بهرحال عیب نداره!اتفاقاتی توی خودمون افتاد که ...

فعلا اینجا می نویسم ولی به این نکته اشاره می کنم بدلیل ناحقی هائی که درحق من میشه ...خلاصه!بزودی می شنوید که یک خانه ی مستقل دارم و برای خودم خریده ام از زمان شاه تا حالا گفتن: صابخونه ی بد آدمو صابخونه می کنه!به خدا!...

دوستون دارم!














دامن کشان،
ساقی می خواران،
از کنار یاران،
مست و گیسو افشان،
می‌گریزد.

در جام می،
از شرنگ دوری،
وز غم مهجوری،
چون شرابی جوشان،
می بریزد.

دارم دلی لرزان به رهش،
دیده شد نگران.
ساقی می خواران،
از کنار یاران،
مست و گیسو افشان،
می‌گریزد.

دارم چشمی گریان به رهش،
روز و شب بشمارم،
تا بیاید.

آزرده‌دل
از جفای یاری،
بی وفا دلداری،
ماه افسونکاری،
شب نخفتم.

با یادش تا
دامن از کف دادم،
شد جهان از یادم،
راز عشقش در دل
تا نهفتم.

ز چشمانش ریزد به دلم
شور عشق و امید.
دامن از کف دادم،
شد جهان از یادم،
راز عشقش در دل
تا نهفتم.

دارم چشمی گریان به رهش.
روز و شب بشمارم
تا بیاید
۱۸ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۵۴ ۰ نظر
سیده لیلا مددی