یک:
زدم یک گل سرخ را برسرم ...
دهها پروانه ...تا شب دورمن می چرخیدند ...
دو:
وقت غم بود ولی هرچه می کردم ...
گریه ...با های و هوی من ...سرازیر نشد...
سه:
بد بود دست من و برای تو هیچ فایده ای ...
نداشت ...سودعشق از قلب من نمی بردی ...
چهار:
ای لایک زن قدیمی ...ای ورزیده!
من درصورت تو ...اتهام هک نمی بینم!
پنج:
چ.ن مریم مسیح به پاکی تو قسم ...
ای مادر شهید ...دراین دنیا هیچ خواسته ای؟
شش:
مزار شش گوشه ات را نوشته ام میان دل ...
تا هیچ کس جز خودت را ...سواد خواندنش نباشد یا حسین(ع)...
هفت:
توانستم میان امتحان تو ...از آتش حذر کنم!
نه ابراهیمم!نه ققنوس!...تنها یک زنم!
هشت:
ترومپ!
سال ها می گذرد که ما از شما دست کشیدیم ...
ولی چرا انقدر حرص؟ماکه اصلا نمی دانیم !
نه:
پراید:
بوگاتی به نظرتو بابام مارو ببینه خوشحال میشه ؟
بوگاتی:
چه می دونم؟توکل فیس بوک همین یه دونه ماک بود!
پراید:
حالا به نظرت لهبابا پژو چی بگم؟
بوگاتی:
بهش بگو همونی شد که شما می خواستین!به نظرم شناسنامه اتم عوض کن!
لامبورگینی:
بابا منم بزلگ شدم تو رو می برم خونه ی سالمندان!
پراید:
چه ربطی داشت بابا جون!
لامبورگینی:
چون شما بابا بزلگو گذاشتین اونجا !
بوگاتی:
نه!پسرم !اونجا نه! بابا بزلگ ایرانه ما دوبییی ام !
لامبورگینی:
فرقی نداره!وقتی پسر خوبی نیستی!
ده:
رهبرم...
دردهای ما در برابر دردهای شیعیان دیگر ...
آه ای خدا ...
با ولایت عشق ...عشق می کنیم ...
یازده:
یاد من بخیر نه؟...وگذاشته ام و رفته ام ...
وتو ...بی هوا میان جمله هایت ...مرا درو می کنی ؟!!!
...............................................
یاد ویفرهای مینو ...لقمه های نون و پنیر ... پفکای پن زاری ...مدادای سوسمار نشان ...
دفترای چل برگ مشق ... یاد معلمای قدیمی با دوچرخه ... یاد داداش بزرگترامون ...
یاد عروسیای قدیمی تورتور تور ... پیکانای آبی و سبز و آجری ...
دمت گرم گذشته ...
.......................................
فراموشی ...از قدر نشناسی شروع میشه!اونجایی که یه گور دسته جمعی درست می کنیم وفقطو فقط خودمونو از اون تو می کشیم بیرون ....نکنیم!
مهر جدائی
عموم آدمھا جدائی ھا را به حساب عداوت می گذارند و لذا از طرف مقابل خود کینه می کنند در حالیکه
اتفاقاً این جدائی ھا میتواند مھلت کینه زدائی باشد و از راه دور پاکترین دوستی را خلق کند و این دوستی
را توشه آخرت ارتباط ابدی بین آدمھا نماید زیرا آتش دوزخ چیزی جز آتش کینه نیست و نسیم بھشت ھم
جز رایحه محبت نیست. آنکه شدیدتر دوست میدارد باید زودتر جدا شود . این بزرگترین راز خلقت انسان
است.
انسان اگر بداند و بفھمد و تصدیق کند که واصل و فاصل رابطه ھا خداست آنگاه در راز ھر وصل و فراقی
می اندیشد و به حکمت زندگی آگاه شده و از ھیچکس ھم کینه نمی کند. آدمی اگر قرار است کسی
را مقصر بداند و از کسی ھم کینه کند بھتر است آن کس خدا باشد زیرا خدا بسیار مھربان است و حکیم. و
این گناه را عفو می کند و انسان را ھم از اینکه به او پناه برده و او را وکیل خود ساخته، اجر می دھد.
آدمھا ھمه مخلوقند. و این بدان معناست که کلیه امیال و افکار و کردارھای آدمھا ھم جنبه ای از جریان
خلق شدن آنھاست. بنابراین عامل و فاعل ھر امری خداست. و کسی که خدا را در زندگی خود درک کند
از ھیچ کس و چیزی نمی رنجد و کینه نمی کند. و خدا را ھم به رحمت و حکمتش میستاید و بدینگونه از
این مسافر خانه حیات دنیا، کوله باری از رنج و کینه و نفرت وحسرت به ارث نمی برد.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد ششم ص 180