قراردادما فسخ شد و رفتیم پی کار ...
آن قدر عاشق بودیم ... که یادمان رفته بود ...زندگی کنیم !!!
دو:
بهار اسباب بازی زیاد داشت ...
گفتم یک ابر از او بگیریم و وقت فوتبال ...سوراخش کنیم !!!
سه:
چند الاغ درپی هم می رفتند خرامان ...
صاحب اشان گفت:ماشالله از خریت کم نداریم !!!
چهار :
شمال گران شد و بچه ها سردشان شد و همه برگشتند تهران ...
نازنین اشان گریه کرد و گفت:ای خدا!از این همه جنگل ...ما یک درخت ...نداریم !!!
پنج:
بوی جوراب تورا "سافتلنم "پاک نکرد ...
ای به قربان وفایت ...که خریدی دمپایی!!!
شش:
مزار شش گوشه ات را نوشته ام در شعر ...
تمام خاطره هایم بوی مهدی (ع)می دهد ...یا حسین (ع)...
هفت :
فراموشم کرده ای ...
مثل تیر چراغ برق !!!
که دیگر تکیه گاهم نیست !!!
هشت:
ترامپ بی صدا بی شمس می خواند ...
سیا خندید و گفت:اشکالی ندارد ...می رود کلاسش کمی بالاتر !!!
نه:
بنز خواب می دید لباس زیر ندارد و همه برلین می خندند ...
پراید صدایش کرد و گفت :تو خودرویی و اصلا درتهران به دنیا آمدی !!!
ده:
همه دوستم دارند و من هم همه را دوست دارم ...
اصولا من آدم دوست داشتنی ای هستم و همه مرا دوست دارند ...قبل سینه هایشان را برای من چاک می کردند و می گفتند :از این دختر بهتر وجود ندارد و الان که خانم شده ام همین طور ...!!!
آه چقدر دنیا قشنگ است و چقدر اصلا همه خوبند و هیچ کس بد نیست و اصولا در دنیا آدم بد وجود ندارد و چنان دنیا گلستان است که نگو!!!...
خدایا ...با الها اگر من استاد دانشگاه می شدم دیگر چه می شد ؟!!!ازبس خوب بودم و دانشجو وانم قد رحال می کردند ازبس نمره بیست می گرفتند و می گفتند خانم مددی چقدر خوب است ...
"نذاشتی که!!!"
................................................................................
کارت پائین "کارت تبریک سال نوئه که پدرم از یکی از دوستانش خواسته برامن چاپ کنه ...مادرم بخشی رو نگه داشته بود که دیروز داد به من ...بازم سال نو مبارک"