یک:

دربا تخته ...جور در آمد ومن ...

کنار قفل در چشمی بودم که بایدبه جهان بیرون نگاه می کرد ...

دو:

فرانک عروسک اسفنجی مرا برد اصفهان !!!...

نفرینش می کردم ...

چون وقتی می رفت ...سر بزرگتری ام جرات نکردم به او بگویم :فیل ام را بده !!!

"اوهم از سر فراموش کاری من دردانه را ...با خودم و نفرین هایم یک ماه تنها گذاشت ورفت !!!

سه:

تورا کشتن برای من آسان ترین کار بود ...

"حسود بودی"با ماشین کرایه ای به نام شاسی بلند ....آمدم  محل ....!!!


چهار:

کوله ام پربود و تو مرد میدان هم نبودی...

می کشیدم درد شانه ها را ...لیکن دهانم قرص بود !!!

پنج:

سوسک دوید از گوشه ی اتاق و داد زدم :سوکس!!!

فهمیدم تو مردی!!!سبیل اش را کشیدی و انداختیش ته کوچه!!!

شش:

مزار شش گوشه ات جای تو کل است و توسل ...

کجامی داند آن توسل را کسی که عاشق نیست ...


هفت:

میان شاخه ها ی درخت گیر افتادیم ...

من و ماه که هر دو دنبال شاهزاده هایمان می گشتیم ...

هشت:

ترامپ جوجه هایش را با خود نبرد سفر ...

مجبور شد توی مرغدانی ...خودش جیک جیک کند ...

نه:

پراید:

مامان کجا؟لباس رسمی پوشیدی؟!!!

مامان بنز:

دارم می رم یه پراید دیگه بیارم !همه میگن یه پراید کمه ...انشالله که از نوک مدادی خوشت بیاد!!!

پراید:

مامان!من بزرگ شدم !...ولی عاقبت اون لک لک ایی رو که بچه های جدید رو می آرن ندیدم!!!


ده: 

می گن همسایه از آدم ارث می بره ...

امروز سریه جریانی درددل یه همسایه رواز یه همسایه دیگه شنیدم ..ا.

اونم بعد سال ها ...خوب اون یکی چطور میتونه از این یکی حلالیت بطلبه ...اونم تو دور و زمونه ای که حلالیت گرفتن اصلا مهم نیست ....

یازده:

ماه شعبان دارد می رسد به ماه رمضان ....

من شاد افق های طلایی ام ...که ماه بر می آید ...

دوازده:

دوستون دارم و مخلصم ...

....................................

من به آمار حساسیت دارم ...تو الکسا تقریبا مردم ...بابا یه کاری بکنید من از دست نرم!جوونم و جویای نام ...می رم اونور آب یه وبلاگ می زنما !!!"هههه...خخخخخخخ...هوهو....هاهاهاها.....ششششش.....هرهر"!!!!


ببخشید تصویر دوشاعر دیگررو گذاشته بودم که به طرز عجیبی ناپدید شد!!!