یک:

دربین راه ...رستورانی بود به نام"قلب من"...

چقدر باعشق می خوردی ...انگار واقعا عاشق بودی ...

دو:

چندسال بعد پیرترم ...اما تو جوانتر می شوی...

بدون من ...اعصابت زمان را می تواندبه عقب برگرداند؟!!!

سه:

کوچه راهی بود به آن خیابان که با تو می رفتیم ...

شهرداری خراب کرد ...خاطره هامان .هرچند من دیگر نبودم!!!


چهار:

فرق بین سیاهی های مو...مرا به فکرانداخت ...

که عاقبت چه می شود ....بین "این همه"سیاهی ها!!!

پنج:

کجمی کنم کمی راه خودم را به سوی "او"

هیهات ...عمری که بنده ی تو بوده ام ولی معجزه نکرده ای !!!

شش:

مزارشش گوشه ات را برده ام با خود به کعبه و...

می خندم از توان ذهن خود که..."عشق "ساخته است!!!

هفت:

پرونده های عشقی توی کلانتری ...

بعضی ها ی و هوی دارند و آفتابه لگن ...هیچ چی !!!

هشت:

درهای بهشت را دیگر بسته اند ...

ایران بهشت باشد اگر ...خارج ازبهشت می مانند سایرین !!!

نه:

بنز:به جون آقای ترامپ!کشورما عشقه!ببین ما نمی خایم ازخودمون تعریف کنیم ...ولی واقعیته!!!

پراید:اوهو! بایه تیر دونشون ...ببین ما چی داریم با دلار4 تومنی می اییم اونجا فوتبال می بینیم ...بعد می ریم اون یکی سوپر می زنیم ...باهوش باشی یه چی میشی !!!

ده:

دست برقضا !داشتیم ازقزوین رد می شدیم ...دربازار سعدالسلطنه که بالاخره نفهمیدیم قدیمی ست یا جدید !لذت بردیم .شب جمعه تازه مردم با ماشین های مدل بالا آمده بودند گردش ...مغازه های کاملا قدیمی ...کاملا هوشمند ...با اطفا حریق ...

درهای کاملا هوشمند مجهز به آخرین سیستم ها...حتی سرویس بهداشتی  بی نظیر ...باور نمی کنید ...نکنید!!!مگه زوره!!!

یازده :

خیال تو را بال کبوتر برده است ...

لب های حوض می داند که حاجت رواشدن ...چطور؟!

دوازده:

عمردوباره کرده ام میان دوستان ...

هرچند که مهربان نبوده است ..."هیچ گاه"دست های روزگار...

سیزده:

ممنون!...یه عده ای لطف دارن و رفت وآمد و دوس دارن ...خوشحالم که تو این دنیا کسی مثل من نیست !!!...