یک:
بوی سیم سوخته از رادیوی قدیمی ...وصل می شد به اعصاب ...
تو صدایی داشتی بین جمع ...باید شعر می خواندی برای شهر که بدانند "عشق منی "!
دو:
بین دوقلب ایستاده بودی و دست به کمر !!!
آباد کردی ویرانگی را ..."استع مارپیر "عشق قدیم !!!
سه:
انگورها دست به یکی شدندتا برسند ....
مقصد ذهن تو بوده است ...سفره ی دونفره ...نان تازه ..پنیر و یک خوشه از وجودشان!!!
چهار:
دوربین خودرا کشت ...سلفی بگیرد از من و تو ...
گرفت ولی یکی نشدیم ....چون رهگذربودیم ازکنارزندگی هم!!!
پنج:
سوراخ اوزون را گشاد تر می کند حضورتو در پاریس ...!
ازبس اسپری مو می زنی ...آسمان خودش را پاره کرد!!!
شش:
مزار شش گوشه ات جای بزرگان بود و من ...
پای برهنه آمدم و سربزیر ...ای شاه کربلا حسین (ع)...
هفت:
طفلک تابلو های خانه که زیر پارچه ی سپید کفن شده اند !...
زنده ای همه جا تمیز مانده ...ویک مبل جای اوست ...
"اگرکه بیاید "!!!
هشت:
پدر ...بین بودن و نبودن ات یک نون بود ...
که یاد می آوردم نانی که هیچ وقت ازمیان سفره مان نرفت!...
نه:
بچه ها کنار پدر بنز چک می کشیدند ...
می دانستند پدر اندازه ی چهل و یک پراید ارزش دارد !!!
ده:
بوی مهدی (ع) می دهد این خاک ازبس زنده است ...
هرشهیدی ازوطن می گویدم ...مهدی (ع) بیا !....
یازده:
باید حافظه تاریخی ملت زنده بماند تا بدانند که کیستند و گذشته چه بوده است و این کلیت است که خیلی ها جزئیاتش را دوست دارند ...
ما رمان تاریخی سیاسی کم داریم و بهمین دلیل در سریال ها از تخیل کارگردان و نویسنده غیر حرفه ای مایه می گذاریم ...حالا اینها عیبی ندارد ...
سخت ترین رشته تکمیلی دانشگاه از امتحان گرفته تا پایان تاریخ است و بعضا باید پدر کسانی را درتاریخ بشناسی که اگرهم نشناسی مشکلی از مشکلات جامعه حل نمی شود ...
دربرنامه "زاویه"...
فقط دو دیدگاه کلی آمده اند تا دو اتیکت متفاوت و نظر شخصی ونه حتی تئوری بکوبند و بروند ...
یادمان باشد که بعدها نسبت به گفته هایمان مسئولیم و اگر می خواهیم تز بدهیم باید مثل صدها دیگر دکترها یک کتاب خوشگل بنویسم به نام کتاب تاریخی ...
حالا چه بهتر که سعی کنیم تا بشود کتاب درسی دانشگاه نه دبیرستان تا ...
بدانیم مسئولیت درباره ی تاریخ یعنی چه!!!!