یک:
برگرد...که این خانه جای توست...
نه من که پیرم و توعکس جوانی !
دو:
سرباخت قلم...تا بتراشم حرف تو...
" فرهادنیستی ...که غم بیستون خوری؟"!
سه:
شب راسیاه کرده ای و تند می روی ...
خورشید باش و بعد سحر زودتر بیا!
چهار:
غم لیلی ... نه فقط مجنون بود...
می سوخت ...از قصه ی مجنون شده ها...
پنج:
ترکن ... لب روزه دارت...
من ...نام ندارم ... که تو صدایم بزنی !
شش:
بخشی از دعای روز یکشنبه:
بسم الله الذی لا ارجوالافضله...ولا اخشی الا عدله ولا اعتمد الا قولهولا امسک الابحبله
بک استجیریا ذالعفووالرضوان...........