یک:

انگار...کنارمن ...نشسته بودی " لیلا"!

صدسال جنون عشق..." داشتم"!

دو:

از من رها کرده یودی...خویش را...ولی...

یادت نبودکه ... قلب خودت را نبرده ای!

سه:

چون عنکبوت در تار خویش گرفتار گشته ای ...

در انتظار مورچه ی عشق من ...ولی!



چهار:

کمک نمی کنی به من برای رهایی...

هزار فریب هست که بمانم ...دربند تنهائی...

پنج:

حسود...دراندیشه ی قطع دستم بود ...

شنیدکه...زبان شعر گشوده چشمهایم..." مرذ "!

شش:

مزار شش گوشه ات را به جان  خریدارم ...

اگر بقروشند وجان ... به بهایش برسد..." یا حسین (ع) "



هفت:

یوسف!

به عشف تو ... دستش رسیده به ماه و ستاره...

آن زن که پیراهن تو را " فقط " می خواست !

هشت:

ترومپ!

ممنون!که عشق وطن را به ما ارزان کردی!!!

هزار هزار جان داریم و یک وطن ...کافیست!!!

نه:

مامان بنز:

این خانم مددی کجاست؟ یه هفته است که نمی بینمش!همسایه اومده میگه گرون شدین!سرشو کردین زیر آب؟!!!

پراید:

مامان جان می حواستی بگی ما با قشر فرهنگی چیکار داریم ...قشر فرهنگی به ما گیر می دن!

بابا پژو:

صد دفه بهتون گفتم با این زن کار ی نداشته باشین ...شرکتمون دوسش داره!!!

ننه خاور:

وای وای وای!!!

ده:

رهبرم ...

زندگی سخت شدو ما کنار آمده ایم ...

اگر که عشق علی(ع) هست و عشق عشق علی(ع)...



یازده:

دیگر هیچ چیز با سرعت مورچه جلو نمی رود ...همه چیز دارد با سرعت نور تغییر می کند ..حالا از قیمتها بگیر تا او ضاع و احوال جهان ...

سر عت روی زمان اثر می گذارد و زمان روی جسم و جسم پیر می شود ...یک زمانی بود که پدرم می گفت : دویست و پنجاه تومن داده و خانه حیاط دار خریده می خندیدم!

زمان گذشت و خودم دیدم که پفک پنج زاری شده چند هزار تومان!فردا پس فردا ست که هم چین حالتی برای فرزندم هم پیش بیاید ...

دارم حس می کنم که باید قبول کنم زمان گذشته ولی رویم نمی شود که بگویم مال چه عهدی بوده ام ...

" دوران پفک پنج زاری"!!!

دوازده:

دوسش داشتم ...برش داشتند و بردنددش!

انگار توی زندگی همیشه یک ویترین هست ...

ویترینی که جلویش می ایستی و حسرت پشتش را می خوری ...

سیزده:

دوستت دارم

و از تمام شا عرهائی که

یک عمر ازتو سروده اند ...

متشکرم!!!




مخلصیم و تعمدا و قهرا و اجبارا و اختیارا و قبلا و بعدا این پست تصویر ندارد!!!