یک:
سرمای سرد بود و من ... میان دستانت ...
یک قبضه عکس بودم ... برای کشتن تاریخ!
دو:
از اسارت درقاب عکس ...
رهاشدم که شکست ...
وتوی آتش میان باغ ...
همراه برگ ها ...
سوختم!
سه:
ابر بود خاطرات تلخ من ... گریست ...
یک شب تا به سبح باران امان نداد ...

چهار:
روح روی لب های من ...
تابستان بود ...
شعر و عرق می آمد ...
شالیزار کیف می کرد و می کاشتیم ...
برنج خون خسته ی ما بود ...
که می رفت ...
پنج:
سحر چشم های من ... طاقت دوری نداشت ...
شامگاهان آمدی دیگر ... از عشقت مرده بودم!
شش:
مزار شش گوشه ات پراز کلام خداست ...
همین بس است که بازیارت تو ...خدای زنده شود ...

هفت:
ماه را بریده اند روی تن شب حرفه ای ...
هزار سال اگر بتوانی خیال کنی ... که ماه کج است!
هشت:
ترومپ!
هوا گرم است و دنیا پی فوتبال ...
دست بردار آخر سر برزیل می برد!
نه:
پراید:
مامان این ده میلیونو بگیر واسه خونه خرج کن ...
مامان بنز:
پراید تو این همه پولو از کجا می آری؟نکنه فک کردی من بچه ام ...پدرزنتم که ...
پراید:
مامان رفتم تو کار شر خری!
مامان بنز:
چی؟ تو این سیاهی بازار می ری روزگار بچه های مردومو سیاه می کنی؟من دست به این پول کثیف نمی زنم!
پراید:
مامان من مهربونم!اگه چن تا مهربون مثل من تو این کار نباشن ...مردم میمیرن!می فهمی؟یه چشمک به این می زنم یکی دیگه به اون تموم میشه میره!
مامان بنز:
پورسانتی؟
پراید:
حالا!
بوگاتی:
من می رم ایتالیا..یه لحظه ام با تو زندگی نمی کنم پراید ...
پراید:
بابا شوخی کردم 50 میلیون از بانک وام گرفتم جهت خرید کالای ایرانی ...حالا واسه چی می پرسید برا شما که حلاله!؟
بابا پژو:
موقع برگردوندن 120 میلیون تومن حالتو می پرسم!اسپایدر!

ده:
رهبرم ...
کلاس عشقمان تمام نمی شود ...
همیشه دانشجوی سال اولیم ...
یازده:

یکی از جاهایی که تو تزهای اقتصادی خود به خود تنظیم میشه بازاره!
الان می گن دیگه همه چی حتی سرطان هم خود به خود تنظیم میشه " جل الخالق"!
البته تنظیم بازار تو نظریه های غربی اینطوره وگرنه در نظریه های سنتی شرق و کمونیست بازار باید منقلب بشه !بعد خودش تنظیم میشه!مثل شوروی بعد 70 سال!حالا دیگه مثلا توی تاریخ به اون گندگی 70 سال چیزیه!؟
نگران نباشین این قانئن درهمه جا کارایی داره!و بهش می گن اتو ماتیک لی!خیلی ام کیف می ده!
عرضه و تقاضا دوواژه ی کاملا مسخره اند که اقتصاد دان ها همین جوری واسشون جدول می کشن و برای قبول یارد نظریه هاشون یه صد سالی لازمه که... مگه صد سال تو کل تاریخ زمان زیادیه؟!!!
الان بدهکار ترین کشور دنیا اون گندهه ست!ولی چه جور بدخکاری ...آزاد!می فهمی ؟پس بدان اگر نمی دانی!
حالا شرخر بین المللی هم داریم!نمی دی لامصب از حلقومت می کشم بیرون!
اوه چه داستان هایی کی باور می کنه!؟50 سال دیگه ملت نشستن پای یه دستگاهی به نام brain visionدارن یه چیزی مثل بیت کوئین می خرن می فروشن لعنت خداهم همین طوری به بخت و اقبالشون می فرستن ...حالا نگید نگفتی !!!
دوازده:
خون آشامی یه جور اعتراضه اعتراض یه کنت از طبقه ی بالا با درد وها و مشکلاتش به از دست دادن موقعیت های اجتماعی و اقتصادیش ... متاسفانه متوجه میشه که عاشق شدنشم دیگه عین آدم نیست ... بدردی قربان بد دردی!

یه دفه نوشتم همه اش پرید بعد هی خورد خورد نوشتم والا دیگه انقد جوون نیستم شش ساعت بشینم چهارتا خط بنویسم!