یک:
مانده ام پای تو... باورت نیست خدا ...
من به معرفت بندگی تو ... شیطان را ... لعنت کردم!
دو:
وچند بوسه فردا ...
بیشتر خواهم فروخت ...
مردم عاشق اند ... ولی کو عشق!
سه:
تولد تو ...فردا نه پس فرداهاست ...
زور می زنمت که بیائی ..." باران"
چهار:
سیاه کن ... کبود کن ... صورتی که صورتی ست ...
این رنگ فانتزی ...آبروی مرا درشهر برده است !
پنج:
بس است جدائی!مرئم درانتظار وصل ما ...
من مرده ی اضطراب رسیدن دو عشق ...
خودم زودتر می میرم!
شش:
مزار شش گوشه ات خرابه ی دل مرا آباد می کند ...
صد شهر آباد درون من است ... یکی خودم...
هفت:
ابزار عشق ورزی من کت تو است ...
پول برداشت می کنم ... می دانی ... نمی گوئی ...
هشت و نه و ده و یازده نداریم!
دوازده:
ظاهر آدما از باطنشون خبر می ده ... وقتی میون عروسی هستیم چطور می تونیم از عزا ی یکی دیگه خبرداشته باشیم ...
خیلی امون میدونیم مشکلات هست ... با الکی خندیدن که نمیشه ... آقا ماهستیم !وسط زلزله هستیم ... وسط جیگر اهوازیای جیگر هستیم تو خاک پای معلولین کشورمون هستیم ...تو چشم فوتبالیستای کشورمون هستیم ... همدردآقا همدرد ...همدل هرچی که بخوائین ... هستیم ... دوستون دارم ...
این وبلاگ تا اطلاع ثانوی بخش طنز ندارد...