یک:

سبز بودن ...مثل چشم تو ...خراب آبادم ...

ژن چرا؟دست خدا ...بهشت چشم تو بود ....

دو:

درون خواب من پر بود از سئوال و جواب ...

تو می پرسیدی که را بیشتر می پسندی؟

من می گفتم:سئوال بعد !!!

سه:

تصورتو ...از زنده بودن ماهی ...خوردن اش نیست؟

چون به عقل ماهی شک داری که ...

بفهمد فرق محیط دریا و اکواریوم ...یعنی چه؟


چهار:

کلاس سوم ریاضی ام از بس نوشته ام ....

منهای تو ...هیچ جمعی برابر دو نیست...

پنج:

سوختن دارد فهم بی فهمی ...

که تو یکبار ام مرده بودی ...من پروانه ات کردم !!!

شش:

مزار شش گوشه ات سراب نداشت ...

یکبار دشمن دیده بود ....."وتو جز زیبایی باور دیگر نداشتی"

هفت:

به سیلی تو سرخ می کنم صورت ...

حیف دست تو ونیاز من ...

هشت:

ترامپ خدای را شکر که ما به تو امید نبستیم ...

صدبار نوشتی و شکستی عهدت ...

نه:

بابا پزو:

نه!باور نمی کنم!

مامان بنز:

چرا؟

باباپژو:

آخه!ما چطور این پسرو بزرگ کردیم ؟

مامان بنز:

جلو چشم خودمون!

باباپژو:

پس چطور؟

مامان بنز:

ببین خودمونیم فردا بعد تو ..اینجا کسی نیاد گریه کنه!!!

باباپژو:

بعد من؟!اونی که الان نیاد منو از دست تو نجات بده ..به چه دردی می خوره؟

مامان بنز:

نه!متاسفانه نشد آدم شیم!!!


ده:

رهبرم ...

سیاه سیاه شود صورت امثال من ...چه باک !

که برای این سرای جاویدان ...

سرخ و کبود می خواهند ...


یازده:

یه وقتایی میشه خیلی چیزا رو میشه شکست ...

اصلا شکست و انداخت گردن کسی...

میشه قایم کرد زیر فرش ...یا هر جای دیگه ای که سال تا سال کسی نبینه و گذارش نیفته ...

میشه حرمت هارو شکست ...سر مردمو شکست خلاصه ...اصلا میشه هرچیز شکننده ای رو شکست ...

مخصوصا دل رو ...واژه ای به نام زندگی رو ...

ولی آخرش ...

اخرش جوری نشکنیم!که صدای اون شکسته ی اولی از تو قبر در بیاد ...

قولنجش رو بشکنه بگه ...آخیش!!!

....................................................................................................

توضیح:

نوشته های من دلنوشت و روز نوشته ...understand!!!