یک بردگی کردم ولی خدای نرفت از یادم ...
تو بتی بودی که از پای نیفتادی ...تا خدا یادم بود ...
.....................................................................
سرمه ات را سرقت کرده ام از روی چشم !!!
دیگرم باید که دیدن ...چشم ها ...بی سرمه ات!!!
...............................................................
پدرم رفت و ندیدم مردی ...
که بیاید پول کفش های شرا برای من ...
کتاب بخرد!!!
..............................................................
از سوکس می ترسی ولی از جاده ی چالوس چرا ؟!!!
اولی را می توانی حل کنی با دم پایی !دومی گواهی نامه می خواهد ...نداریتو؟چرا!!!
.................................................................
بیدار شدم و نفس هایت قوی بود که ...
دویده بودی و سایه ات از لامپ بالا می رفت ...
چشم هایم را بستم که ...
عشق قویتر از آن است که ...
فراموش کرده باشم ...صداها وسایه هارا !!!
.............................................................................
مزار شش گوشه ات ...تاب ندارد اشک هایم را ...
برای زینب کبری (ع)گریستم ...تو جوابم دادی.
کنار نرده ...گل ها ایستاده بودند ...
مثل دو نگهبان ...
وپلک نمی زدند ...حتی به نسیم ...
خیز برداشتم و گلبرگ هایشان هنوز خیس باران بود ...
به لب نوشیدم !!!
....................................................
ترامپ به چشم خودش دید فقر کم نیست ...
ولی چه کند خرج می کرد ریاست را بهر حال !!!
............................................................
رنو:
وای تو رو خدا پراید ...رنگتو عوض کن ...ازبس سفیدی آدم یاد زال می افته !!!
پراید :
وا خدا مرگم بده رنویی !!!مگه چن سالته؟!!!
ده:
واقعا می گم خداسلامت کنه کسانی رو که ما خوابیده ایم و بیدارند تا سلامت کشور جورباشه ...
کسانی رو که هرروز دارن شهید می شن وما اصلا اسم و فامیل اشون رو هم نمی دونیم ونباید بدونیم ...
یه لحظه حتی نمی تونیم فکرکنیم که کشورما که درحدود چند کشور اروپاییه ...چرخش چطور می چرخه؟
و ایا همین طور با بی خیالی ؟
خدا مرزداران مارو نگه داره ...خدا قوت ...
..............................................
چه اشکایی که درطول روز ریخته می شه و چه صداهایی که در نمی آد ...
خدایا خودت به مردان رازدار کشورمون کمک کن...
...........................................