یک:

درودیوارباهم سخن می گفتند ...

می خندید قاب عکس من و تو ...

تا عمق فرورفتگی میخ ! ...

دو : 

دوستت داشتم و لب به سخن باز نمیکردم ...

سکوت بلعیده بود مرا ...

تا اینکه تو با عشق دیگری رفتی ... شروع کردم به حرف زدن ...

شدم یک خیابان شلوغ به نام ...

فردوسی!!!...

سه : 

به سایه های شما عشق در من جوشید ...

خدای من نگیرد از سر من سایه های شما ...

علی زمان! ...

چهار : 

می چرخیدم و دامن پر چینم می رقصید ...

این گناه بود ؟! ...

سرگیجه داشتم و در آغوش تو آرامش...

پدر چه خوب بود وقت آمدنت به خانه ...

پنج :

در دوران جنگ جهانی دوم علم در المان بیش از حد پیشرفت کرد و بعد از ان مورد استفاده قدرت های بزرگ قرار گرفت. هزینه جنگ با هزینه تولید علم در این کشور ها تقریبا مساوی شد و اشغال المان سخت گوش خیلی چیز ها را جبران کرد ولی کسی از کشور های  فاتح جنگ نپرسید :  چرا و چرا اینهمه دویدن برای سلاح های پیشرفته  مگر جنگ بد نبود ؟! خوب  با تعریف بالا شاید بد نبود !!!

فقط یک عده مردم مردند و عده ای زیر ظلم دفن شدند و این واقعا یک قسمت از تاریخ دنیاست ... 

کشور بی طرف ما هم که کلید جنگ بود خشکسالی و قحطی و پذیرایی از ان نیرو ها را بر عهده داشت...

هی روزگار ! ......

شش : 

مزار شش گوشه ای بود که خریدمش به اشک نوحه ها ...

چه گریه ها که نکردم ...

چه قسم ها که نخوردم ...

رقیه ( س ) بود که دستم گرفت تا که بیایم کنار تو ...

هفت : 

 دیدم که با دست پر از زندگی من رفتی ...

دستهایت پر از عشق بود می دانستم می بری که بریزی پای دیگری ...

هشت :

شما که روح من اید از کجا نمی دانید ؟!؟!....

که عشق وطن را شما زنده نگه داشته اید. ....علی زمان....

نه:

پدبنز...خواب دیدک بچه. پراید ها گم شده اند...

فریادزدوازخواب بیدارشد.....پرایدنقره ایش اب اورد. ...خنک!

ده:

ان پست همیشه باتصویررهبرمان نوشته می شد....

ولی باموبایلم نامی شود هروقت امکان داشت.....

ببخشید شعر بهتر ازاین بلدنیستم چون اصلا شاعر نیستم. ..دلم رامینویسم....

نوشته ها ی من همین طوراست. ...هیچ کدام به هیچ کدام ربط ندارد و ربط دارد....

خلاصه! 

یازده: 

مهدی (ع)...تولدجدت مبارک باشد. ...

که هلهله هاکنند....جهانیان وتو....شاهد باشی. ...

دوازده:

به زوردنبال عشقیم. ...اقازورکی نیست. ....

ندارید.اشکالی نداره....مامخلصیم. ....