یک:
در توانایی من نیست فراموشی تو ...
ناتوانم کن از این عشق ...بلکه آلزایمر بگیرم بروم!...
دو:
می رفتی ودرد با تو می رفت ...قدم به قدم ...
شادبودیم که جسم تو ...مشکل نداشت بادردها !
سه:
خنده از لب های تو ...پاک نمی شد به "خدا"
تا تراشیدند لب هایت پزشکانی که می گشتند درپی "لبخندها"!
چهار:
غم دیده ام ولی نمی گذارم داغ تو ...
آن قدر دست شیطنت روزگاربماند ....تا شود سیاه !!!
پنج:
.................ممنون...........!
شش:
فردانمیشه بنویسم ولی بعد ازفردا خداکنه ...
دوستای خوبم که کنارم بودید ...مرسی...