یک:
بیرون این جهان خبری نیست؟!!!
پس چرا می رویم پی خبرمان!!!............این دنیا هزارخبرگزاری دارد !!!
دو:
نیم پلک شد ...گذشته های من با تو عزیز ...
ببندمش ...ئگر فرو بسته ام زندگی ...به غیرتو چه آینده ای ؟....
سه:
خراب کن مرا پیش ...همکار تازه کار...!!!
بالای سر خدا نخندید؟که "فرچه ی تازه ی شیطان تو بودی "!!!
چهار:
ماه بالای سر جذاب نیست ...
وگرنه آمریکا چاله هایش را پر می کرد !!!!....
جاذبه های زمین زیاد است ...که ما به عمرمان فقط چندتایش را می بینیم!!!
پنج:
پراز خنده های تو شد ...گوش من ...
دیگر ناشنوایم ...بگذار فریاد بزند دنیا ...چه کاردیگری جزشنیدن عشق !!!
شش:
شش گوشه ی مزارت ...پراست از غرور و معرفت ...
خدای وسیله کرد که شیعیان مثل تو باشند ...مغرور و با معرفت ....
هفت:
بعضی ها سودای سیمرغ دارند ...من سودای تو ..."ولی مرغ نیستی !!!"
چه داستانی بازی کنم واقعی ...تابه سودای خود برسم؟!
هشت:
کف دستم گرفتی و نگفتی فال من ...
اشک من می ریخت ...مثل اشک تو ...نخواستیم فال بین ....
نه:
بچه بنز:
بابا...بابا...می گن یه جورپراید اومده ارزون و شیک و مقاوم و...
بابا بنز:
اه...مگه همشون این طوری نیستن؟!نه بابا پس ما چه کاره ایم !!!
ده:
به شدت غمزده ام ...گاهی اطرافیان غرمی زدند ....حالا خودم شده ام غرغرو ...
ای دل غافل ...
خدایا یک وقت من رابین هودی ....زورویی چیزی نشوم ؟...
می بینی خدا "تا کجا توهم "!!!
یازده :
"گرسنکی نکشیدی که یادت برود عاشقی"...
یادمان رفته بود که روزه ایم ...روزهاست که اب هم نمی رود ازگلو ...
آن قدر مجنون وار ...یاددلبریم ......................
دوازده:
.................ممنون!"مامان روبیتا خیلی خیلی ممنون"!
سیزده :
کتاب مجوز گرفته ام را دوست دارم ...
آن هم خیلی ولی اگر فکر می کنید که شعر و داستان است ...سخت دراشتباهید !!!