یک:
دل می کنم ازتو...و...سال های جوانیم ...
چون دود می رود به چشم من و...نکته ی باریکترزمو این جاست!
دو:
یوسف!
نمی توانی مراببخشی ...
من عشق بودم...
نه آن برادری که تورا به " ثمن بخس " فروخت!
سه:
خریدن یک عشق آسان شده است...
بانک ها کارت دارندو...دل ها می پسندند!
چهار:
" پروشات " هم یک زن سیاست مدار بود ...
صدهاسال قبل فهمید ...فامیل و خانواده درجاده ی سیاست می روند زیر تریلی !
پنج:
" چخوف" باغ آلبالو را نفروش ...
ما خیالات عجیبی راجع به تورم داریم!
شش:
ازسوراخ کلید هم ...می توان پیداکرد...
مدرکی را که توان می دهد...عشق را بریزی دور!
هفت:
سیب برای یک فیزیک دان هم جاذبه داشت ...
وبرای آدم هم یک جاذبه بود...
مسئله این است: زمین!
هشت:
می روی با اشک هایت تا بسوزد جان من!
من!کدامین اشتباهم ...اولی یا آخری !
نه:
با پراید همسایه رو بردیم ... بیمارستان خصوصی ...
ولی بدلایلی پیاده برگشتیم ...خوب دیگه معرفت داریم!
ده:
بخشیدمت ... می دانی چرا؟
بخاطر کسی که درزندگیم هست و دوستش دارم ...دیگر نمی پرسم چرا؟
چون فهمیدم عشق او بود که به من زندگی بخشید ....نه اینکه زندگی ام را گرفت!
برو با عشق جدیدت بگذران!
یازده:
بالون قلب یا بالن هیدروژن...
من نمی دانم ...پروازکنم درکدام زندگی!
دوازده:
چقدر مژگان تورا دوست دارم...
ولی سبب ریمل و سرمه است ...یا انتخاب من؟
سیزده:
گیاه بودی و گفتیم که روح نداری و ساده ای ...
آنقدر جان گرفته ای که عشق سبزشدو ازدیوارخانه بالا رفت!
چهارده:
دلم رابشکن و ازمن بینداز...
می روم تاچین ...ان جا سرزمین مشابه ات هاست!
پانزده:
عکسی که دوستش دارم ...
مقام معظم رهبری و شاعران وطنی ....
والسلام !