یک:
کسی عشق ما را جدی نمی گرفت ..."یا حسین(ع)"...
تا اینکه دست شفا بخش تو ...مرا نجاتم داد ...
دو:
دوبیت بود شعر چشم تو ...که حفظ کردمش به زور ...
به زور حفظ من آمد ...نگاهداری شعر چشمانت...
سه:
درد دل با تو ای حافظ ...از میان دفتر شعرت ...
به فال آمده است ...:یوسف ...باز خواهد گشت ...
چهار:
میان عشق تو عشق دیگری متولد می شد ...
میلیون کلمه از "مولوی "و "شمس"میان مثنوی ...
پنج:
دوستم نداشتی و فکر می کردی زور است ...
که من نداشتم و تو با یکی دیگر ..."آرنولد "شدی !!!
شش:
مزار شش گوشه ات نسیم داشت و من آرام ...
آرام توی بهار ...به بهشت نزدیک می شدم ...
هفت:
خدا می داند که دست های پشت پرده یعنی چی؟
الف:
برای یک کودک 2 ساله بهترین بازی ...به خصوص دختر بچه ها تور عروسی !!!
ب:
برای مادرها :لکه های بزرگ که باید پرده هارا شست و صاحب آن ها مشخص نیست !!!
ج:
وبرای پدرها:
همه چی!!!حقوق ماهیانه...چطوربا زیر آب زنی اخراج شدم ؟...دسیسه های مادر زن ...اقتصاد کوفتی مملکت ...ودرنهایت تغییر سیاستمداران !!!
"توضیح:مادرها جز بزرگسالن محسوب می شوند...ولی از آن جا که سیاست مملکت زیاد دردستشان نیست!!!اصلا نمی توانند مثل پدرها فکر کنند"!!!
هشت:
ترامپ سوسک هاس کاخ سفید هم می دانند ...
که برقولی تو کاردست یواس داد ...
نه:
مامان بنز:
ما ننه خاور وبابا بیوک رو فرستادیم مسافرت به تیبا و شوهرش هم راجع به این مشکل حرفی نزدیم ...
پراید...چطور می خای مسدله رو حل کنی؟
پراید:
بوگاتی!طلاق نمی خاد ...می خاد با من زندگی کنه ...زنون ام دوقلو بارداره !!!دوسش دارم !ما چارنفرتصمیم گرفتیم باهمباهم زندگی کنیم ...درواقع این مشکل شماست ...
بابا پژو:
پراید!من تازه از شیمی درمانی رد شدم ...واقعا ازت انتظار نداشتم...
مامان بنز:
پژو!پراید پسرمونه!مام پارکینگ ظفرو باید نگه داریم ...ولش کن ادامه می دیم!
باباپژو:
خدا خیر کنه!ماکه آدمم نشدیم!...اگه ننه خاورو بابابیوک بفهمن!!!
ده:
رهبرم ...
صادق ترین نگاه جهانی مدیون چشم های شماست ...
که پاکترین قلب دنیا ...
پشت آن می تپد ...
با هزارها سال پشتوانه ...
یازده:
فامیلم فامیلای قدیم ...
راستش من از کلمه ی صله ی رحم خوشم نمی آد!!!
ولی پشتش هزار حرف و حدیث هست ...
اما چه چاره که تو بعضی رابطه ها به حدی حب و بغض هست که خدا خودش باید به قولش که طول عمره ...وسط فامیلای امروزی عمل کنه!!!