یک:

بیرونم کردی مرا و اخراج تو ویرانم کرد ...

روی خرابه های دل من ...شرکت عشق دو را زدی ...ایول!!!

دو:

بوسه هایت روی دست من نقش نداشت ...

نقش بوسه های تو ...مرگ من برای سال 70 بود !!!

سه:

خیلی خسته ام و تو برای فروش دست هایم میلیارد قیمت گذاشته ای ...

چقدر بنویسم که بفهمی از ذهنم نمی روی ...نه از روی دستانم!!!

چهار:

درد ...

یک کوچه بود میان چشم های من ...

تو از دور با کس دیگری می رفتی که کیفت را ...

انداخته بود روی دوشش!!!

پنج:

کوروش روی اسب می تاخت و پورشه هنوز نبود ...

وسعت ایران تا مصر رفت ولی باور نمی کنیم ...خودرو هیچ کاره است !!!

شش:

مزار شش گوشه ات را تاج کردم روی سر ...

خاک کربلا را ...جای بهتر قلب من بود اما تاج جایش بهتر است !!!

هفت:

بلوار می گذشت و درختان از من آویخته بودند ...

یکنفر شعر نیما می خواند ومن کبریت کشیدم تا از تاریکی مقابلم بگذرم ...

هفت :

سیب را کشیدم بردم روی درخت ...

نایستاد گفت :دیر افتاده ام ...

وتمام جاذبه ی زمین مراکشید ...بس نیست؟!!!

هشت:

ترامپ از جاده منحرف شد و...

هیلاری نشان دادکه کجا بایستد ...

ولی ترمز که پاره شد رفت تو ...دره ی کره شمالی ...

نه:

پراید:

بابابنز من خسته شدم ...بیا دست این دختر و پسر و تو دست هم بذاریم و بریم پی کارمون ...

اون موقع که این دوتارو نامزد کردیم صفربودن الان ازبس تو خیابونای شهر با هم راه رفتن از قیمت هرکدوم 50 میلیون افتاده ...

ده:

دلم برای یکی خیلی تنگ شده ...

شاید دشمنم بود ...شایدم دوستم!!!

نه ...اول دوستم بود بعد انگار دشمنم شد ...

ولی خیلی وقته از همه جا رفته !و داره توی یه دنیای دیگه که امن ازون بی خبرم می چرخه و من یادش نیستم!!!

ولی خیلی تو زندگی من تاثیر داشت ...

به هرحال انشالله خوشبخت باشه ...

اه حرفام شد مثل وبلاگ نویسای قدیمی که عاشق می شدن ...هههههههه!!!چه جالب!!!