یک:
بلیط نداریم ...ولی فیلم زندگی ...روایت احساس ماست
....خدای کارگردان !
دو:
ما داستان ها برای عشق گفته ایم ...
به ابلهی که شهره ایم !...
باور نمی کنند ...عاقلان شهر!
سه:
شاید ازکناتو گذشته باشیم ...امام عصر(ع)...
آن لحظه است که عشق تورا...بیدارکرده ایم !...
چهار:
شاید به حال هم خندیده باشیم ...
آن پیرمرد که ازکنارمن گذشت ومن !...او...
دندان هایش مصنوعی بود ومن ...زانو هایم !
انتظارشکل های متفاوتی دارد ...
بعضی ها از شدت هیجان ...دردهای عصبی می کشند وبعضی ها ...
سرپا می مانند ......تاپیری !
پنج:
بدزد خودت را ...که قدرخویش بدانی !...
یک لحظه با منی ...تمام شدبه قدر زندگیم !
شش:
دلیل ندارد که بخندم به حال تو...
ولی ای کاش ...جای من..پایت شکسته بود!
هفت:
بند بند تن من ...را توشکستی ازهم؟
بارک الله ...می سازم خودرا با قوای دیگری ...!
هشت:
امام زمان ...دیرکرد آمدنت ...
باشد دعاهایی که اززبان ما گذشت ...
نه:
ندارم برات پراید بخرم ...
تاحالا پول غیرانتفاعی و کلاس خصوصیات ...اندازه ی خونه ی عمت شده !
ده:
تاهزارسالگی مان ...داستانی هست به نام وجدان !...
مال بعضی ها را از کودکی خاموش می کنند ومال بعضی هارا ازدوران جنینی فعال !
خداکند درهمه حال داستان وجدان را بخوانیم و داشته باشیم ...چون خداهم دوستش دارد ...
سبحان ربی العظیم و بحمده ...
یازده :
دوست عزیز!
شبی که قرارست دررسانه آماربدهی ...لطف کن و کمی دقت کن !
تانوزاد ما درگهواره نخندد!
اصلا مجبور نیستی مارا دررده کشورهای غربی قراردهی !...اصلا مجبورنیستی به ملت فشار بیاوری ....
ازخودت بگو ...
(ای آمار تو منو بکشتی !)
دوازده :
یه طنز می نویسم ازکتاب بگو ماهم بخندیم ...نشر پیدایش ...:
آسایشگاه روانی :
بیماراول:تورو برای چی آوردن این جا؟
بیمار دوم:به خاطر گذاشتن دبه های ترشی پشت شیشه ی پنجره !
بیماراول:پشت شیشه ی پنجره ؟با این حساب تو مشکل روانی نداری .
بیماردوم :اشکالش این ه که همیشه مجبورم ...اولش شیشه ی پنجره ی هواپیمارو بشکنم !