یک:
نه قلب من...نه قلب تو...مکان رقیب نزد خداست!
چون عشق ما به هم...بیشتر می شود ای یار!
دو:
می جنگم و...سرزمین قلب توآزاد می شود...
تسخیر روح توست...تمام تلاش من...
سه:
نه گی تار...نه سه تار...نه هیچ تاردیگری...
یک تارموی تو...نواخته...نت های قلب من!
چهار:
کلبه ای سوخت میان جنگل...
هیچ درختی ناراحت نیست...
تمام تنش پر بود از تن پدران درخت ها!
پنج:
پروانه بسوزد...شمع عاشق نرود؟
من مگر شعر باشم!...اگر اشک شمع درنیاید!
شش:
کنج کاویم...
برای دریا..زیردریایی...می سازیم...
تازه می فهمیم...یک اسب دریایی با عروس دریایی...قابل وصلت نیست!
هفت:
پند گرفتم ... ازتنهایی خویش...
لیلی بودم و" لطیفی" کارکرد داستانم را...
هشت:
خنده رفت ودلقک روی صحنه بازماند...
امید هنوزهست....اگرسیرک و دلقک...باشد!
نه:
با پرایدم نمیام خواستگاری!
رقیب اگه ببینه موتورشو می فروشه!
ده:
سرفه می کنی و کسی نمی پرسد چرا؟
شاید سرما خورده ای ...ولی یک جا گذشت کردی آن هم ماسک شیمیایی ات بود...
یک اسپری تنفسی برای دوهفته...80000 تومان ...ولی بی خیال...
یازده:
برای موردهفت :آقای لطیفی...به خاطر نوشته ...جا افتاد...