یک:
خنده داراست که توباورنداری عشق من...
من دگررفتم...که تو ازسربگیری خنده را!
دو:
شیرین شدی و عشق فرهاد!
بیدارت کرد...صدای تیشه!
سه:
باور می کنی که شعرها به تو مدیونند...
شعرهای سهراب سپهری...نظامی گنجوی وحافظ...
اکنون ....خانه ی دوستت کجاست؟
زیردرخت های زیتون...
شورشیرین!
....مرگ راکشتی و جاودانه شدی ...
چون با این همه ...همیشه خودت بودی !
سفرت بخیر...آقای کیارستمی...
چهار:
من می روم ...و قطار یک لکه می شود ...روی ریل.
دست های تو ... دیگر به من نمی رسد ...
اندوهناک تر اینکه ...
عشق جدیدی دررگ هایم می جوشد...
مقصد ... دریاست!
پنج:
قلبم راسوخت ... اندیشه ی بی تو...
من ازکجا می دانستم ...گروه خون تو ...به من نمی خورد!
شش:
بیاوبگذر ازخون من!
قصاص هم بکنی ...دیگرعشق کهنه تازه نمی شود!
هفت:
اللهم انی بک و منک اطلب حاجتی ومن طلب حاجه الی الناس فانی لا اطلب حاجتی الامنک
وحدک لاشریک لک واسئلک بفضلک ان تصلی علی محمد و اهل بیته و........
هشت:
(عیدتون مبارک)