یک:
ترک سجده ی چشم تو... نمی توان کرد ...
هرچند گناه است... بندگی غیرخدارا!
دو:
جامه ی تنگ قلب مرا...
پوشیده است ...عشق تو!
سه:
دیگر برای من...بلندای موی تو...
خواب شد...
این درددندانه های شانه اتم هست!
.............................................................
بشکنم دندانه های شانه ات را؟
گاه می خندد میان وحشی موهای تو!
چهار:
کافه ها...بوی قهوه را می جوند!
تو مشتری نیستی !
که...همیشه دنبال چای هستی !
من...روزنامه ام راروی میز می کشم ...
تا تو نگاهم کنی ...
ومثل من میل به یک قهوه را ... درشهر بچرخانی ...
پنج:
تب را پزشک خندید!
قند را پزشک خندید!
آن سرفه های سرد را...
پزشک خندید!
آنقدر مرده بودم...
که باز پزشک خندید!
(چون دردعشق کلا خنده داراست )!
شش:
ترجمه خطبه 63:
مردم بوسیله دنیا آزمایش می شوند ...پس هر چیزی ازدنیا راکه برای دنیا به دست آورند ازکفشان بیرون می رود...وبرآن خواهند شد ...و آن چه برای آخرت تهیه کردند به آن خواهند رسید ...
وبا آن خواهند ماند ...