یک:

بعضی ها ... مثل تو اند ...

می خواهند با زدن ادب کنند ...

مثل پیغمبر خوش بو نیستی ...

مثل خدا ... با مهربانی آدم بساز !

دو:

کشف با اختراع چه تفاوت دارد؟

من باچشم های علیل ... عینک اختراع می کنم ...

تا چشم های تورا ... میان ذهنم ... کشف کنم !

سه:

خدا ... دوستان زیادی دارد ...

که عشقش به آدم راباوردارند ...

تو چرا این داستان راباور میکنی ...

که...

شیطنت هایی هست !

چهار:

سالمند ازدنیا نمی روم ...

عشق تو ...

اکسیری ست که از چشمه حیات ... می جوشد !

پنج:

لب ... طنین صدای تو داشت ...

صدا می زد ...

تاتو ازدلش ... عشق را بیاوری ...