یک :
دیواربرلین ... یک دیوارواقعی بود ...
این تیشه که برداشته ای...
برای یک دیوارشیشه ای ست ...
یک دل و این همه .... ارزش کاری ...
دو:
سن من ... به پیرترین آریایی می رسد !
چون دارم ... پارسی ... می نویسم ...
سه:
تنگ ... پیرهن عشق تو...برای من بود ...
که قلب بزرگم ... از سینه ... جابازکرد !
چهار:
یک تکه کیک ...
کنارقهوه تلخ...
بازهم به دیدار شیرین تو ...
راضیم ...
سرو ... بایست !
باید دراین زمستان ... یک سوزن به خود بزنی !
تا بارنگ پریده ... با بهار مواجه نشوی ...