یک/
قایق دلم شکسته بود
و روی دریای اشک , پاره پاره می رفت
چه کسی باورش می شد
ساحل دور باشد
تا برسیم ...
دو/
بیرون از کافه می بینمت
چشمهایت اشکی نیست
فقط به گربه های کوچه خیره شدی !
آنقدر چشمهایت مهربان شده , که شاید نوازششان هم بکنی
شاید باید زودتر از هم جدا می شدسم !!!
سه/
نیامدی و کوچه انگار مرده است !
دیوار بغل خانه مرده است !
در مرده است!
خانه مرده است
وگویی من مرده است !
چهار/
بی قرارم
از انتظارت
کوچه
طولانی تر
می شود
چراغها
کم نورتر
می شود
درها
بسته
است !
کت ها
دکمه
می شود
بی قرارم
از انتظارت
چشم
آشوب
می شود
همه تویی
نفس درسینه
حبس
می شود
ساعت
گم
می شود
دقیقه
بیشتر
است
زودتر بیا بیا !
پنج/
موهایم را شانه نکن , نبند
دستهایت گرم است
عادت می کنم به عشق که هرگز نداشته ام
موهایم را باز می کنم
تا هوای سرد برود لابه لایشان
عشق خیلی گرم است
خیلی خیلی
شش/
مزار شش گوشه ات را (ع) عاشقانه
به عشق آل عبا (ع) دردلم به زیارت می آیم ...
هفت/
ممنونم که حتی وقتی من نیستم شما دوستان هستید , دوستدارتون