یک/
می ترسم
از هرچه سقف است که تو می گذاری
برای رفتن
برای ماندن
برای بودن
هرچه فکر می کنم تاب بیا.رم زیر این همه سقف ؟
می بینم ؛ حرف حرف عشق است!
دو/
اگر یادم کنی
همانیم که یک دسته گل دستش بود
همانیم که زبان برای حرف زدن نداست
و چشم هایش را به چشم های تو دوخته بود
گویی دنیا تو بودی
باورت می شود که خاطره ها همیشه به دنبال صداقت اند
سه/
اگر روزی کنار دریا باتو چای می خوردم
طعمش را می نوشتم
طعمی که لابد هیچ جای دنیا نظیر نداشت
غلیظ و گس
نفس به نفس درهوای شرجی
چهار/
موج خنده هات توی سرم
می پرند بالاو پائین وهرچه موست
می ریزند جلوی چشمهایم
که می دوند
بهار بهار عشقی که برایش تعرف ندارم
...
آنقدرکه داستانت را سال ها بنویسم
و پایانش تنها ؛ عشق باشد ...
پنج/
مردانه گلویم را صاف می کنم
بله
درون قلب من تو درجوششی
و با هرچه زن است می جنگم
انگار دنیای زنان تو رااحاطه کرده
ومن مردانه زن دیگری هستم
که بالباس رزم خواب ندارم !
شش/
مزار شش گوشه ات را یاحسین (ع)صدا می زنم
صدا می زنم که دعوتم کنی یا حسین(ع)
...................................................................
ارادتمند