یک:
بیرون بیندازمت از دلم دیگر کجا روی ؟!
ازبس که رفته بودی ..."همه جا"...قلب من جای دیگرت نبود؟!!!
دو:
استخرچشم من ...جای شنای توست ...
وقتی که پوشش ات ...غزل حای حافظ است !!!
سه:
درون پاکت به جای پول ...چندبیت شعر ...
عروسی ات مبارک!!!
مگر شعارتو "عشق زمینه ساز مادیات است"نبود؟!!!
چهار:
تازه عاشق ات شدم وقتی که می رفتی ...
همین وقت شناسایی ات ...عامل بردن قلبم شد!!!
پنج:
کلاه را روی سرش کشیده بود وداشت چرت می زد که ...از دور صدای تق تق نزدیک شد ...بالای سرش ایستادو محکم گفت :ازاینجا تا ونک چقدر؟...پاهایش را جمع کرد ...کلاه را عقب کشید و گفت :خوبه بگم 90 تومن؟!خانم لبخندی زد و گفت:اه !10 سال پیش با تریلی از آزادی اسباب کشی کردیم تا ونک 90 تومن ...باور می کنی ؟!خندیدو گفت :نه؟! ...خانم آینه اش را در آورد ولب هایش را چک کردو ادامه داد:بالاخره چقدر؟!نشست وخیلی جدی گفت:ما اهلش نیستیم !...خانم جدی ترگفت:اه ...اهل مسافرکشی نیستی ...یا؟!.....ادامه داد:ببین پیاده از اینجا تاونک ده قدمه ...مسخره!!!
خانم گفت:پای من مصنوعیه !باور می کنی می خوام 90 رو بدم؟!!!پاشو دیگه ...
بلند شد و خندید ...زیر شلوارش را تازیر سینه هایش کشید و گفت:پینو کیو تو خونه دیگه دمپایی چوبی نپوش!...
خانم گفت:بدو ...بدو کناره پنجره ...ونک روببین وبرگرد!با عصبانیت گفت:زن حسابی ما الان تو شهرک "و"هستیم چهارتا خونه ام دورو برمونرو گرفتن ....اه!
خانم گفت:آها پس به جای غلط کردم اول زندگی وونک و اینا ...پاشو بچه رو بشور !!!
زیر لب غرغر می کرد که خانم ادامه داد:90 تومن فقط هزینه ی اب و برق و گاز و تلفونمون شده ...
میشه بگی از صب تا شب چیکار می کنی ؟!...
شش:
مزار شش گوشه ات را اگر نبوسیده بودم ...
می گفتی که عشق مرا باور نمی کنی یا حسین (ع)...
هفت:
مهدی (ع)شدی و ماه شدی و زمان شدی ...
آن قدرپاک بودی و هستی که ...این جهان درانتظار توست ...!
هشت:
خدای را درچهره ی قدیسان دیدن هنر ماست ؟!
ای وای اگر دیده مان بسته شود ...قدرت خدای !!!
نه:
پراید گریه می کرد و می بردنش به افغانستان...
بنز هم گریه می کرد و می گفت :نگو دلم پیش آلمان است !!!
ده:
پول گاهی خیلی ارزش درد مثلا 2000تومان ارزش اش دوتا پفک است ولی یکهویی می بینی یک خانواده دارند کل ناهارو شام دوروزشان را با همین مبلغ می گذرانند ...
درشهر ما ازاین پول ها صرف می شود ...
روزی چقدر خدا می داند ولی می توانیم ...نمی توانیم ؟!
یازده:
تونور بودی و ازتو سیاهی دل من باطل شد ...
به حق آمده بودی که خارج کنی ام از تباهی ها...
دوازده :
ممنون...بعضی ا عاقلن و حرف حساب رو می فهمن ...اللهی شکر !